هدف از نگارش این متن، پرداختن به موضوعی است که به دیواری بلند، در رعایت حقوق اجتماعی زنانی که درایران زندگی میکنند، تبدیل گشته و به گمان من باعث ایجاد مشکلات فراوان اجتماعی و روحی در بین زنان سرزمینم شدهاست. مشکلی که بارها از دیدن آن رنج بردهایم و شاهد توهین به زنان و دختران این سرزمین در مدرسه، دانشگاه، اماکن عمومی و گذرگاههای شهر و کشور بودهایم. این مشکل چیزی نیست جز ندادن حق انتخاب به زنان ایران زمین برای پوششی که مناسب خود میدانند، یا به عبارت دیگر، آفتی بهنام «حجاب اجباری».
این آفت بزرگ که میتوانم بگویم ابعاد تاثیر منفیاش، تنها محدود به نداشتن حق انتخاب پوشش نبوده، بلکه بهدلیل ایجاد خشم، نفرت، ترس، و سرخوردگی که سالها از این قانون، در دل زنانی که آنرا ستم نسبت به خود میدانستهاند بهوجودآمده، بیشک، تاثیر زیانبار روحی نیز برروی تعدادی از زنان سرزمینم داشته است، همانطورکه برای مثال، یکی از دلیلهای احساس دلزدگی از سرزمین مادری که در دل تعدادی از زنان مهاجر ایرانی به دیگر کشورهای آزاد، وجود دارد و اینکه میهن خود را مناسب زندگی آرام و شاد نمیدانند همین آفت حجاب اجباری است.
اثبات این ادعا میتواند با انجام پژوهش روانشناسی، انجام گیرد. توضیح اینکه نگارندهی این سطور، نه مخالف دین اسلام است، و نه فکر میکند که برای برپا ساختن عدالت و حقوق بشر در این کشور، لازم است که ریشه دین اسلام، برکنده شود. تنها دلیل نگارنده برای نوشتن این مطلب آن است که نشان دهد آنچه با نام دین به جامعه امروز ایران تزریق میشود، الزاما دینی نیست که در قرآن از آن حرف زده شده و دینی است حکومتی، که دستاویزی است برای کسانیکه میخواهند با محدود کردن حق انتخاب در جامعه ایرانی، آنرا کنترل کنند.
اگر درجامعهای زنان کنترل شوند، یعنی خانواده کنترل میشود زیرا درهر خانواده، طرز فکر و رفتار زن، تاثیر پررنگی بر افکار فرزندان و نیز مرد خانواده خواهند گذاشت. در اینجا آنچه را با مطالعه دریافت کردهام، با شما درمیان میگذارم، تا با بررسی قرآن آشکارشود دستهای از قوانینی که به نام دین و زیرسایهی نام خداوند، درایران امروز اجرا میشوند، الزاما چیزی نیست که بنیاد دین بر آن بنا شده باشد.
توضیح این مساله نیز لازم است که با توجه به اعتقادی که مسلمانان دارند و قرآن را پاک از تحریف و دستکاری بشر میدانند، من تنها به همین منبع اکتفا کردم و به سراغ روایات و احادیثی که از پیامبر و امامان شیعه نقل قول میشود نرفتم چرا که به اعتقاد مسلمانان، آن چیزی که غیرقابل تحریف بوده قرآن است نه سخنان پیامبر یا امامان شیعه. آیههایی که در قرآن بهطور آشکار به حجاب و مساله پوشش زنان پرداخته است، کم تعداد هستند و در زیر فهرست شده است:
سوره احزاب آیه ۵۵ : گناهی نیست بر زنان که بیپوشش باشند نزد پدرانشان و پسرانشان و برادران و پسران برادران و پسران خواهرشان و در نزد زنان مومن و بندگانشان از غلام و کنیزی که این زنان مالک آنها هستند و بترسید از خدا، که البته خدا بر هر چیز گواه است.
سوره احزاب آیه ۳۲ و ۳۳: ای زنهای پیامبر چون شما شرافت یافتید به اینکه همسر پیامبر شدید، مانند زنان دیگر نیستید پس اگر پرهیزکار و ترسان از گناه هستید و فرمانبردار خدا و رسول او، نرمی و نازکی مکنید در گفتار خود با مردان نامحرم چون آنکه در دلش مرضی از امراض شهوت انگیزاست، طمع کند در شما، و متین و نیکو سخن بگویید. و در خانههای خود بنشینید و آرام گیرید و مانند خودنمائی زنان در دوران جاهلیت، آرایش و پیرایههای خود را اشکار نکنید.
سوره نور آیه ۳۰: ای پیامبر به مردان مومن بگو که چشمهای خود را از آنچه نظر بر آنها روا نباشد (نامحرم) فروبندند و اندامشان را از حرام، حفظ کنند. که اینکار برای ایشان پاکیزهتر است، البته خدا به آنچه میکنند، آگاه است.
سوره نور آیه ۳۱: و به زنهای مومن بگو که آنها هم چشمهای خود را از آنچه نظر بر آن روا نباشد (نامحرم) بپوشند و اندام خود را از حرام، حفظ کنند و زینتهای خود را نشان ندهند مگر آنچه قهرا آشکار است، و باید سینه و بر و دوش خود را به مقنعه بپوشانند، و زینت وزیبایی خود را آشکار نکنند مگر از برای شوهران خود یا پدرها یا پدرشوهرها یا پسران یا پسرشوهران یا برادران یا پسر برادران یا پسر خواهران یا زنان هم کیش خود ، یا کنیزان خود اگرچه هم دین ایشان نباشند یا کسانیکه به زنان میلی ندارند (مانند کودکان ) و باید که زنان مومن چنان پای خود بر زمین نکوبند تا زیور پاهایشان آشکار (مانند خلخال و غیره که چون دستبند در پا میکردند) و ای اهل ایمان، همگی بهسوی خدا توبه کنید تا رستگار شوید.
همانطور که روشن است، خطاب و روی صحبت همهی این آیات به دو گروه است، همسران پیامبر، و زنان ومردان مومن. با کنار گذاشتن همسران پیامبر، تنها مومنان باقی میمانند که نقطهی اصلی توجه این آیات هستند. و اکنون مساله این است که زنان و مردان مومن چه کسانی هستند. همانطور که همه میدانید، در تفسیر ومعنی آیههای قرآن آن چیزی که از طرف عالمان، بسیار مهم است و ما هم بارها از کودکی آنرا در مدرسه خواندهایم، آن است که گاهی در یک آیه از قرآن، توجه نکردن به معنی یک کلمه، میتواند کل معنی دریافت شده از آیه را تغییر دهد. دراین موردهم بهنظر من تمام ماجرای برپا کردن حجاب اجباری بهدست آقایان آخوندهای جمهوری اسلامی از توجه نکردن مردم مسلمان به معنی این آیهها بوده است یعنی اگر خود مردم قرآن را میخواندند، متوجه اصل قضیهی حجاب میشدند.
در دین اسلام و در قرآن، تعریفی که از واژهی «مومن» میشود با تعریفی که از واژهی «مسلمان» میشود بسیار فرق دارد. مسلمان کسی است که به یکتا بودن خدا و پیامبری محمد و گواهی میدهد، نماز میخواند، زکات میدهد، روزه میگیرد، و اگر توان داشت به حج میرود. یعنی انجام این اعمال ظاهری نشاندهندهی مسلمانی است. اما مومن فراتر از مسلمان است و ویژگی افرادی است که گام در راه معرفت و نزدیک شدن بیشتر از دیگران به خدا میگذارند، به طوریکه تعریف واژهی ایمان را چنین دانستهاند: اقرار و گواهی دادن زبانی، اعتقاد قلبی، و عمل کردن به آنچه اعتقاد دارد.
همچنین در سوره بقره آیه ۱۷۷ تعریف ایمان اینطور بیان شده: نیکی آنست که به خدا، روز آخرت، فرشتگان، همه کتابهای آسمانی، و همه پیامبران ایمان داشته باشید. درواقع این مرتبه سختتر و بالاتر از مسلمانی است چراکه مسلمانی تنها اقرار به زبان است که خدا یکتاست ومحمد پیامبراست و… اما ایمان را اعتقاد قلبی به امور غیبی یعنی وجود الله، روز آخرت، فرشتگان، و نیز همه کتابها و پیامبران آسمانی میدانند. حال با بیان این تفاوت که مورد توافق علمای اسلام هم هست، معنی آیههایی که درباره لزوم حجاب درقرآن بیان شده ، آشکار میگردد. درواقع این آیات خطاب و روی خود را به سمت زنان و مردانی که مومن هستند یعنی قدم در وادی سختتر از مسلمانی گذاشتهاند و برای طی کردن راه معرفت خداوند میبایست رفتار خاصتری داشته باشند میکند و از آنها میخواهد برای حفظ مرتبهی ایمان خود، اندامها و چشمانشان را ازآنچه برآنها حرام شده بپوشانند که این برای آنها شایستهتر و به پاکی نزدیکتر است. و این چیز عجیبی هم نیست و تنها مربوط به اسلام نیست. در مسیحیت هم شما تندیسهایی را که از مریم مقدس میبینید شمایلی با حجاب خاص را نشان میدهد. دردین زرتشت هم برای حفظ معنویت زنان و مردان هنگام عبادت، گفته شده که پوشش را برسر بیاندازند و دلیل آنرا هم حفظ هاله نورانی ومعنوی زنان ومردان دانسته است.
خلاصه و کوتاه اینکه، با آنچه در قرآن دیدم، چیزی بهنام حجاب اجباری برای زنان مسلمان، واجب نشده است.