جامعه سنی در ایران یکدست و یکنواخت نیست و متشکل از پیروان مذاهب مختلفی چون شافعی، حنفی، مالکی و حنبلی است. بسیاری از کردها در غرب کشور پیرو مذهب شافعی هستند، درحالیکه بلوچها و ترکمنها بیشتر به فقه حنفی گرایش دارند.
این تنوع مذهبی و فقهی مختص به مسلمانان سنی نیست و در میان شیعیان نیز وجود دارد، از شیعه دوازدهامامی گرفته که مذهب رسمی جمهوری اسلامی است تا گرایشهایی چون زیدی، اسماعیلی و شیخیه که در بخشهایی از جهان اسلام و حتی داخل ایران حضور تاریخی داشتهاند.
بااینحال، رسانهها و نهادهای تبلیغاتی جمهوری اسلامی، با نادیده گرفتن این تنوع، بهگونهای سیستماتیک تلاش کردهاند چهرهای یکدست و کلیشهای از جامعه سنی ایران ارائه دهند؛ چهرهای که اغلب با برچسبهای «سلفی»، «وهابی»، یا «تکفیری» همراه است. این در حالی است که گرایش به سلفیت بهویژه در شکلهای افراطی آن، اساساً با سنت فقهی و فرهنگی اکثریت مسلمانان سنی ایران بیگانه است.
چنین بازنمایی کلیشهای، بخشی از پروژهٔ گستردهتری ست که در آن، اهل سنت نه بهعنوان شهروندان ایرانی با تنوع مذهبی، بلکه بهعنوان «غیرخودی»، «معاند» یا حتی «دشمن داخلی» تصویر میشوند. این فرایند، زمینهساز سنی هراسی و تبعیض ساختاری علیه سنیها در عرصههای مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی شده است.
«ایرانیِ شیعه» هویتی نوظهور است که ریشه در آغاز دوران صفویان دارد. پیش از آن، ایران بیشتر دارای جمعیت سنی بود و اگر هم در دورههای مختلف حکومتهای شیعی وجود داشتند، منطقهای و گذرا بودند. صفویه برای ایجاد همبستگی سیاسی و دینی در برابر امپراتوری عثمانی، تشیع دوازدهامامی را رسمی کردند و در چند دهه، میلیونها نفر را بهاجبار تغییر مذهب دادند.
جمهوری اسلامی نیز با الهام از این پروژه تاریخی، تلاش میکند با حذف یا حاشیهنشین کردن هویت سنی، نوعی هویت ملی شیعه محور ایجاد کند و غیر شیعه را بیگانه، دیگری یا حتی دشمن جلوه دهد.
این در حالی است که بسیاری از شخصیتهای فرهنگی و ادبی ایران که در متون درسی و رسانههای رسمی جمهوری اسلامی بهعنوان چهرههای هویت ملی-ایرانی معرفی میشوند، درواقع سنی بودهاند. برای نمونه، حافظ، سعدی، مولوی، فردوسی و بسیاری دیگر همگی یا سنی بودهاند یا در محیطهای فرهنگی سنی پرورشیافتهاند.
بااینحال، در هیچیک از رسانههای رسمی ایران اشارهای به گرایش مذهبی این شخصیتها نمیشود و در یک مهندسی ذهنی، تلاش شده است آنها را در قالب «ایرانی-شیعه» بازنمایی کنند.
کمبود دادههای رسمی درباره جامعه سنی ایران
برخی منابع، جمعیت مسلمانان سنی در ایران را حدود ۱۰ درصد و برخی دیگر تا ۲۰ درصد از کل جمعیت کشور برآورد میکنند که بازهای ۹ تا ۱۸ میلیون نفری را شامل میشود. بر اساس یک اصل روزنامهنگاری در حوزه اقلیتهای اجتماعی، فقدان دادههای معتبر، رسمی و موثق درباره یک اقلیت را میتوان بهعنوان یک فکت و گواه اولیه مبنی بر وجود تبعیض و ستم نظاممند علیه اعضای آن اقلیت در نظر گرفت.
بنابراین میتوان گفت که چنین برآوردهای نادقیقی، آنهم از جمعیت بزرگترین اقلیت مذهبی یک کشور، نهتنها نمیتواند تصادفی باشد، بلکه بخشی از سازوکار پیچیده و گستردهتری است که باهدف تولید و ارائه بازنماییهای خلاف واقع از این شهروندان ساختهوپرداخته شده است.
نقشه پراکندگی جمعیتی مسلمانان سنی در ایران نشان میدهد که بیشتر این شهروندان در استانهای مرزی کشور مانند کردستان، آذربایجان غربی، سیستان و بلوچستان و هرمزگان سکونت دارند که بر اساس دادههای رسمی از پایینترین میزان شاخصهای توسعه در میان استانهای کشور برخوردارند.
حذف، تحریف و نفرتپراکنی؛ بازنمایی مسلمانان سنی در رسانههای ایران
منابع نفرتپراکنی علیه سنیهای در ایران
تولید و تنظیم محتواهای مرتبط با مسلمانان سنی در ایران بر عهده نهادهای نظارتی مانند شورای عالی فضای مجازی، سازمان صداوسیما و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که عموماً توسط مدیران شیعهمذهب و بر مبنای سیاستهای تبعیضآمیز علیه جامعه سنی اداره میشوند. کما اینکه از میان بیش از ۱۵۰ شبکه تلویزیونی و رادیویی سراسری، استانی، محلی و برونمرزی صداوسیمای جمهوری اسلامی، هیچ شبکهای به بازتاب اعتقادات و پوشش وضعیت سنیهای ایرانی اختصاص نیافته است.
اگرچه دانشآموزان سنی مذهب در دوران تحصیل خود از طریق کتابهای درسی «ضمیمه اهل سنت» با گوشههایی از باورها، مناسک، فرایض و تاریخ مذهب خود آشنا میشوند، اما هیچ منبع رسمی و عمومی دیگری برای آشنایی سایر شهروندان ایرانی با باورها و مناسک مسلمانان سنی در نظر گرفته نشده است.
توامان با این ناآگاهی جمعی سازمانیافته حول جامعه سنی در ایران، بلندگوهای رسمی و غیررسمی تبلیغات مذهبی جمهوری اسلامی بهصورت مستمر در حال تولید و پخش محتواهای نادرست، گمراهکننده و تبعیضآمیز علیه جامعه سنی، پیشوایان مذهبی و شخصیتهای تاریخی آنان هستند.
وبسایتهایی مانند «فرقه نیوز، ادیاننیوز، پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب، دین آنلاین، ویکی شیعه، پایگاه اطلاعرسانی حوزه، موسسه فاران، شیعهکوئست، بانک اطلاعات تخصصی فرق و ادیان، موسسه مصاف ایرانیان، ویکی فقه، خبرگزاری ابنا (اهلبیت) و ادیان نت» شماری از رسانههایی هستند که بهصورت اختصاصی در این زمینه تولید محتوا میکنند.
آمار نفرتپراکنی مجازی علیه مسلمانان سنی
در سال ۱۴۰۳ شمسی، بالغبر ۱۴۲ هزار مطلب حاوی نفرتپراکنی علیه جامعه سنی ایران در رسانهها و شبکههای اجتماعی فارسی منتشرشده است که نشان از افزایشی ۱۶۴ درصدی نسبت به سال پیش از آن دارد. حدود ۱۱۸ هزار مطلب از این محتواها در شبکه اجتماعی ایکس و بیش از سه هزار دیگر در اینستاگرام پست شدهاند.
حذف، تحریف و نفرتپراکنی؛ بازنمایی مسلمانان سنی در رسانههای ایران
وبسایتها و خبرگزاریهای وابسته به حکومت جمهوری اسلامی نیز در این سال بیش از ۲۰ هزار مطلب علیه مسلمانان سنی ایرانی منتشر کردهاند که از میان آنها ایرنا، ایسنا، مهر، باشگاه خبرنگاران جوان، مشرق، رکنا، قدس آنلاین، دنیای اقتصاد، افکار، ایلنا، همشهری آنلاین، الف، قدسنا، شفقنا و دانا، بهترتیب بیشترین سهم را داشتهاند.
نمودار موقعیت جغرافیایی تولیدکنندگان این محتواها که با استفاده ابزار جستجوی پیشرفته «ملتواتر» بهدستآمده، نشان میدهد که بیشتر این محتواهای مجازی از داخل ایران بارگذاری شدهاند.
حذف، تحریف و نفرتپراکنی؛ بازنمایی مسلمانان سنی در رسانههای ایران
همچنین به دنبال اینکه شماری از شهروندان در گردهمآییهای خود به مناسبت نوروز شعار «ما آریایی هستیم، عرب نمیپرستیم» سر دادند، عبارت «عرب نمیپرستیم» به یکی از هشتگهای داغ شبکههای اجتماعی فارسی تبدیل شد و در مدتزمان یک هفته پیش و پس از نوروز، بیش از شش هزار بار مورداستفاده کاربران قرار گرفت.
تحلیل محتوایی این پستها نشان میدهد که بیشتر این مطالب حاوی نفرت پراکنی علیه باورمندان سنی و جامعه عرب بودهاند. در این شعار نیز پیشفرض بر این است که ایرانی شیعه و عرب سنی باشد، حالآنکه هردوی این پیشداوریهای نادرست هستند؛ زیرا نهتنها بیشتر عربهای ایرانی پیرو مذهب شیعه هستند، بلکه شیعیان، هرچند همچون اقلیت، در بیشتر کشورهای عربی خاورمیانه زندگی میکنند؛ بنابراین، نه ایرانی یکدست شیعه و نه عرب یکدست سنی، حقیقت عینی ندارند.
حذف و تحریف در سینما و تلویزیون
در سینما و تلویزیون ایران، شخصیتهای سنی یا غایب هستند یا در نقشهای منفی، فرعی یا کلیشهای به تصویر کشیده میشوند. رویدادهای تاریخی و شرححال شخصیتهای برجسته سنی در این محصولات با نگاهی یکطرفه و منطبق با روایت رایج در مذهب شیعه بازنمایی میشوند. از طرفی تولید روایات متقابل با محدودیت، سانسور و ممنوعیت روبرو میشود.
برای مثال، سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر-«ساترا» اخیرا هرگونه انتشار و دوبله سریال «معاویه» در ایران را ممنوع و غیرقانونی اعلام کرده است. در عوض، آثار تاریخی منطبق با روایت شیعی با بودجههای کلان حکومتی ساختهشده و هیچ نظارت محتوایی نیز بر آنها وجود ندارد. سریالهای «امام علی» و «مختارنامه» ساخته «داود میرباقری» دو نمونه معروف از این آثارند که پخش آنها باوجود اعتراض گسترده جامعه سنی، هرگز متوقف یا محدود نشد.
سازوکار «سنیِ خوب / سنیِ بد»
سنیها در گفتمان رسانهای و فرهنگی جمهوری اسلامی اغلب در تیپهای کلیشهای مانند «قاچاقچی»، «تروریست»، «خطرناک»، «غریبه» و «نفوذی» بازنمایی شده و به این شکل دیگری سازی میشوند. در این گفتمان، همزمان به جنبههایی ایجابی برای بازنمایی سنیها نیز میپردازد و آنها را دستههای «خوب» و «بد» نشانهگذاری میکند.
در این سازوکار، «سنی خوب» به کسی گفته میشود که در چارچوب گفتمان رسمی جمهوری اسلامی قرار میگیرد، نسبت به تبعیض علیه جامعه خود اعتراضی ندارد و بهمنظور شکل دادن به تصویر مطلوب نظام از شهروندان سنی در برنامهها و مراسمهای حکومتی مانند مناسبتهای «هفته وحدت» حضور مییابد.
حذف، تحریف و نفرتپراکنی؛ بازنمایی مسلمانان سنی در رسانههای ایران
روحانیان سنی حامی سیاستهای حکومت، نمایندگان ولیفقیه در شهرها و استانهای سنی نشین و گروههای شبهنظامی مانند «پیشمرگهای مسلمان» در کردستان شماری از قالبهای مطلوب حکومتی برای سنیها هستند.
در برابر، «سنی بد» به فردی گفته میشود که به تبعیض علیه خود و جامعهاش معترض است و مطالبهگری میکند. دستگاه تبلیغاتی حکومت با اطلاق برچسبها و انگهایی نظیر «وهابی»، «تکفیری»، «سلفی»، «معاند» و «تجزیهطلب» از آنها چهرهای هیولایی میسازد و اینگونه زمینه را برای سرکوب و حذف آنها فراهم میکند.
حذف، تحریف و نفرتپراکنی؛ بازنمایی مسلمانان سنی در رسانههای ایران
حملات گسترده رسانههای جمهوری اسلامی به «مولوی عبدالحمید» را در همین راستا میتوان ارزیابی کرد. کما اینکه به دنبال هک و افشای بولتن سری خبرگزاری فارس برای فرمانده کل سپاه پاسداران در آذرماه ۱۴۰۱ مشخص شد که «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی به نهادهای امنیتی دستور داده که درصدد «بیآبرو کردن» این روحانی برجسته سنی برآیند.
سنی ستیزی در کارزار افغان ستیزی
در سال گذشته شمسی، ۷۸۵ هزار توییت با هشتگ «#اخراج_افغانی_مطالبه_ملی» در شبکه اجتماعی ایکس منتشرشده که بیش از ۵۰ هزار آنها تنها توسط ۱۰ کاربر پست شدهاند. مشاهدات تیم نظارت بر محتواهای مجازی ایرانوایر نشان میدهد که این کارزار مجازی از میانههای آذر ۱۴۰۲ شروع به کارکرده و تا پایان آن سال بیش از ۱۱۸ هزار بار از سوی ۱۳ هزار کاربر توییتری مورداستفاده قرارگرفته است. تحلیل مشابه برای این محتواها در سال ۱۴۰۲ نشان میدهد که تنها ده کاربر از این ۱۳ هزار تن، بهتنهایی بیش از ۱۰ درصد از کل این توییتها را تولید و پخش کردهاند.
یک پژوهش دیگر که این کارزار را در سال ۱۴۰۲ مورد رصد و تحلیل قرار داده است، تأیید میکند که بیش از یکسوم از کل توییتهای شامل هشتگ «#اخراج_افغانی_مطالبه_ملی» توسط تنها ۵۰ کاربر توییتری منتشرشدهاند.
این گزارش همچنین نشان میدهد که بخش قابلتوجهی از توییتهای این کارزار در ساعات اولیه صبح منتشرشدهاند؛ موضوعی که در نگاه نخست میتواند این فرضیه را مطرح کند که منشا این توییتها خارج از ایران است؛ اما بررسیهای تیم نظارت بر محتوای ایرانوایر نشان میدهد که اکثریت این توییتها، با اختلافی چشمگیر، از داخل ایران پست شدهاند.
حذف، تحریف و نفرتپراکنی؛ بازنمایی مسلمانان سنی در رسانههای ایران
بنابراین میتوان فرضیهای دیگر را در نظر گرفت: این توییتها از سوی شبکهای منسجم در داخل کشور، همزمان با آغاز ساعتهای اداری، منتشر میشوند؛ الگویی آشنا که با عملکرد قرارگاههای سایبری سپاه پاسداران در راهاندازی کارزارهای نفرتپراکنی علیه اقلیتهای مختلف در فضای مجازی شباهت زیادی دارد. م
موانع و چالشهای پیش رو
تصویر جامعه سنی در رسانههای رسمی ایران هرروز تیرهتر میشود؛ گویی قرار است فراموش شوند، یا بدتر از آن، با چهرههایی جعلی و کلیشهای جایگزین شوند. کردها، بلوچها، برخی از افغانها و ترکمنها نهفقط از قاب سینما و تلویزیون که از حافظهٔ جمعی رسمی نیز حذفشدهاند، یا تنها وقتی به تصویر درمیآیند که قرار است نقش «دیگری خطرناک»، «مجرم» یا «عقبمانده» را بازی کنند.
در چنین فضایی مساله «سنی ستیزی» صرفا به معنای اشاره به یک تبعیض مذهبی نیست، بلکه بازگشایی یک زخم تاریخی و فراخوانی است به یک گفتوگوی درباره عدالت، مدارا، تکثر و حقِ برابر در روایت شدن؛ زیرا در غیاب یک بازاندیشی جمعی و تغییر در سیاستهای رسانهای، نهتنها امیدی به بهبود روابط بین مذهبی وجود نخواهد داشت، بلکه شکافهای موجود نیز هرروز ژرفتر و خطرناکتر خواهند شد.