«خاموش نمی‌شویم» و «برای ایمان تا آخر ایستاده‌ایم»؛ موعظه‌هایی زیر سایه قتل‌های حکومتی

«ما پیام مسیحی را به بقیه برسانیم. خاموش نمی‌شویم …عزیزان، خداوند در این شهر و کشور خلق زیاد دارد و ما را رسول قرار داده برای بشارت دادن. شکنجه و شهادت پیش می‌آید ولی کسی به روح شما آسیب نمی‌زند.» این سخنان کشیش طاطاووس میکائلیان است که فقط چند ماهی پس از قتل اسقف هایک هوسپیان، رهبر کلیسای جماعت ربانی و رئیس شورای کلیساهای پروتستان توسط مأموران وزارت اطلاعات در کلیسا در تهران بیان شده است.

حکومت با قتل، بازداشت و شکنجه مسیحیان به ویژه رهبر کلیسای جماعت ربانی که در ۳۰ دی ۱۳۷۲ ربوده و به قتل رسید، نتوانست بسیاری از رهبران مسیحی و باورمندان را تسلیم و مرعوب کند، و دراین میان کشیش میکائلیان که جانشین کشیش هوسپیان در شورای کلیساهای پروتستان شده بود، با صراحت و با آگاهی کامل از هزینه ای که باید بپردازد در موعظه هایش باورمندان مسیحی را در کلیسا دعوت کرد که «خاموش نمانند» و «مرعوب نشوند.»

این رهبر مسیحی کلیسای مشایخی که مدیر یک مدرسه ارمنی هم بود و در مقابل اسلامی شدن مدارس ارامنه نیز مقاومت کرده بود، در هشتم تیرماه ۱۳۷۳به قتل رسید.

طاطاووس میکائلیان همچنین با اشاره به انجیل یوحنا می گوید که مسیحی باید میوه بیاورد و کلیسا برای دیگران دعا کند و شفاعت.

آقای میکائلیان در سخنانش بر لزوم داشتن شهامت در وضعیت دشوار تأکید کرده و با اشاره به بخشی از عهد جدید می گوید «خداوند در رؤیا به پولس گفت ترسان مباش و سخن بگو زیرا من با تو هستم…. مرا در این شهر خلق زیاد است.»

این رهبر مسیحی مانند کلامی که موعظه می کرد، عمل کرد و زندگیش را فدا کرد.

او همانند موعظه اش هرگز در مقابل اذیت و آزار مسیحیان، ساکت نماند، و یک ماه قبل از قتلش، میکائیلیان در کنفرانسی در قبرس گفت: «با مسیحیان در ایران مانند شهروندان درجه دوم رفتار می‌شود.»

وی افزود که آنها «نجس» به‌شمار می‌آورند و «حتی غیر مستقیم تشویق می‌شوند به اسلام بگروند. آنها اجازه ساخت کلیساها یا انتشار کتاب مقدس را ندارند و رهبران آنها به قتل می‌رسند.»

او همچنین «دیکتاتوری مذهبی» ایران را با قرون وسطی مقایسه کرد. پنج روز پیش از قتل حکومتی این رهبر مسیحی، در هشتم تیرماه ۱۳۷۳، مهدی دیباج کشیش و نوکیش مسیحی نیز به قتل رسیده بود.

 

«دشواری و شکنجه، واقعیتی برای زندگی مسیحیان»

مهدی دیباج، که ۹ سال و ۲۷ روز برای ایمانش و فعالیت صلح آمیز مسیحی در زندان به‌سر برده بود و به اتهام ارتداد محکوم به اعدام شده بود ولی براثر فشار جهانی و تلاش های هایک هوسپیان حکومت مجبور به آزادی آقای دیباج، از زندان شد. درعمل حکومت حکم مرگ این رهبر مسیحی و مدرس پیشین زبان انگلیسی در دانشکده فنی بابل را لغو نکرد بلکه شیوه اجرای آن را تغییر داد. این نوکیش مسیحی ۱۴ خردادماه زمانی که راهی تولد دخترش بود توسط مأموران اطلاعاتی ربوده شد و به قتل رسید.

کشیش دیباج در مدت ۵ ماه و ۹ روز، بین آزادی از زندان و اعدام فراقضایی با ضربات متعدد چاقو، تجربیات مقاومتش در دوران زندان و محاکمه را از طریق ضبط بر نوار کاست درمیان گذاشت و با موعظه هایش بارها بر لزوم مقاومت و واقعیت شکنجه و زندان سخن گفت.

مهدی دیباج با شجاعت در مقابل اتهام ارتداد از خود دفاع کرده و گفته بود «به من تهمت ارتداد زده اند! خدای نادیده که عارف قلوب است به ما مسیحیان اطمینان بخشیده که “از مرتدان نیستیم تا هلاک شویم، بلکه از ایمان دارانیم تا جان خود را نجات دهیم (عبرانیان ۳۹:۱۰)”. در فقه اسلامی هم مرتد به کسی گفته میشود که به خدا، انبیاء و معاد ایمان ندارند. ما مسیحیان به هر سه ایمان داریم. میگویند:مسلمان بودی و مسیحی شدی. نه، من سالها بیدین بودم. با مطالعه و تحقیق به دعوت خدا لبیک گفتم و “به عیسی مسیح خداوند ایمان آوردم تا دارای نعمت حیات جاودانی شوم (یوحنا۴۷:۶)”.»

حکومت ایران بارها نوکیشان مسیحی را به ارتداد متهم کرده است. کشیش حسین سودمند، در آذرماه ۱۳۶۹ به اتهام ارتداد اعدام شد. «قتل حکومتی» این کشیش کلیسای جماعت ربانی مشهد، تنها موردی است که یک نوکیش مسیحی به‌طور رسمی به اتهام ارتداد اعدام شده‌است.

مهدی دیباج در آخرین موعظه هایش از داوود و فشار و جفاها می گوید که دشواری ها و شکنجه در زندگی مسیحیان واقعیت دارد و باید از روایت های کتابمقدس برای رویارویی با مشکلات آموخت و به دعا توجه کرد.

حکومت درپی تلاش های هایک هوسپیان مجبور به آزادی آقای دیباج شد ه بود ولی انتقامش را از رهبر کلیسای جماعت براین گرفت.

«تا به مرگ امین هستیم»

هایک هوسپیان علیرغم فشار زیاد حکومتی هرگز تسلیم نشد و الگوی مقاومتی برای دیگر مسیحیان ایران شد. وی در یکی از موعظه هایش با ذکر مثال مقاومت دانیال و یارانش در کتابمقدس و زانو نزدن در مقابل حاکم و خدایانش می گوید که «قرار نیست همرنگ جماعت شویم و برای ایمان تا آخر بایستیم تا به مرگ امین باشید نه تا حبس. خدواند چنین ایماندارانی در کشور ما و جهان می خواهد.»

وی همچنین تأکید داشت که مسیحیان شهروندان نمونه در جامعه باشند، از محل کار تا دانشگاه و محله زندگی.

آقای هوسپیان می‌دانست با واقع بینی می دانست که می دانست تلاشش برای آگاهی رسانی در مورد وضعیت دیباج در مجامع جهانی، هدف انتقام مأموران امنیتی حکومت قرار می‌گیرد و طبق روایت خانواده اش، آقای هوسپیان گفته بود «می‌دانم این بازی با آتش و دست در لانه مار گذاشتن است.» زمانی نیز که به این رهبر مسیحی هشدار می‌دهند «تو چهارتا بچه داری»، پاسخ می‌دهد «دیباج هم چهار فرزند دارد.»

هایک هوسپیان بر شجاعت و قوی بودن ایماندران ایرانی در موعظه هایش تأکید داشت و می گفت که «ایمانداران ایرانی قوی هستند و ما آنها را خدمت می کنیم که نمی توانیم ضعیف باشیم. کلیسا خادم و کشیش می سازد.»

با افزایش فشار جامعه جهانی بر حکومت، خبر می‌رسد که حکم اعدام مهدی دیباج، فعال و نوکیش مسیحی که ده سال به دلیل فعالیت مسالمت آمیز مسیحی در زندان بوده، به اتهام ارتداد صادر شده‌است.

کشیش هوسپیان موفق می‌شود کلیساها و چهره‌های بین‌المللی و حتی برخی دولت‌ها را از این خبر آگاه کند و پشتیبانی آنها را جلب کند. مقاله ای در این مورد در روزنامه تایمز منتشر می‌شود و حتی در پارلمان بریتانیا، خبر حکم اعدام آقای دیباج مطرح می‌شود.

آقای هوسپیان می‌دانست که با این اقدام هدف انتقام مأموران امنیتی حکومت قرار می‌گیرد و طبق روایت خانواده اش، آقای هوسپیان گفته بود «می‌دانم این بازی با آتش و دست در لانه مار گذاشتن است.» زمانی نیز که به این رهبر مسیحی هشدار می‌دهند «تو چهارتا بچه داری»، پاسخ می‌دهد «دیباج هم چهار فرزند دارد.»

هایک هوسپیان همچنین در مقابل درخواست های حکومت زانو نزد، تسلیم نشد و خواسته دولت جمهوری اسلامی را برای تشدید فعالیت های کلیساهای فارسی‌زبان را رد کرد.

رهبر کلیسای جماعت ربانی همان‌طور که موعظه می کرد تا به «مرگ امین ماند» و گفت «من و همکارانم هرگز در قبال چنین مطالبات ناعادلانه زانو نمی‌زنیم و در کلیساهای ما روی همه باز است.» این سه رهبر مسیحی از جمله دگراندیشان و شخصیت های سیاسی، فرهنگی بودند که در قتل‌های بدون محاکمه منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی، در دهه هفتاد شمسی، که به «قتل های زنجیره ای» موسوم است، کشته شدند. وزارت اطلاعات، قاتلان را «عوامل خودسر» خواند درحالی که مصطفی پورمحمدی، از چهره‌های اطلاعاتی جمهوری اسلامی، چهار سال پیش گفت که قتل‌های سیاسی موسوم به «قتل‌های زنجیره‌ای» در ایران خودسرانه نبوده و «در سیستم اتفاق افتاده» است. حکومت تعداد قربانیان را فقط چهار نفر اعلام کرد درحالیکه ناصر زرافشان که وکالت گروهی از خانواده های قربانیان را برعهده داشت، اسامی بیش از ۶۰ نفر از قربانیان قتل های زنجیره ای را منتشر کرد و تأکید کرد که این کار عوامل خودسر نبود.

قتل مسیحیان و به ویژه نوکیشان از همان روزهای اول انقلاب با بریدن گلوی ارسطو سیاح، کشیش کلیسای اسقفی شیراز آغاز شد، دستکم هشت شخصیت و رهبر مسیحی تاکنون به قتل رسیدند و صدها مسیحی روانه زندان شدند. ۴۵ سال است که شکنجه و سرکوب مسیحیان ادامه دارد ولی آنها نیز همان‌طور که دیباج، میکایلیان و هوسپیان موعظه می کردند، این مسیحیان «با واقعیت هایی مانند شکنجه» روبرو شدند، هویت دینی خود را انکار نکردند، وفادار و «امین ماندند»، «خاموش ننشستند».