ارسال خبر توسط مهدی سرحدی mehdi sarhadi
۱۲ ایرانی یهودی که در بازههای زمانی مختلف از سمت مرز ایران و پاکستان به صورت غیرقانونی قصد خروج از کشور را داشتند، هرگز به آن سوی مرزها نرسیده و پس از گذشت قریب به ۲۰ سال، کماکان گفته میشود که هیچ اطلاعی از سرنوشت این افراد در دست نیست. پیگیری وضعیت این مفقودشدگان، علیرغم سکوت چشمگیر خبری، تا آنجا پیش رفت که به شکایت از رئیس جمهور وقت جمهوری اسلامی ایران، سید محمد خاتمی، توسط وکیل این افراد در دادگاههای ایالات متحدهٔ امریکا نیز منجر شد.
بیژن خلیلی، از ناشران کتاب در لسآنجلس امریکا که مدیریت «شرکت کتاب» را بر عهده دارد و خود نیز اندکی پس از انقلاب بهمن ۵۷ بازداشت و مدتی را در زندان قصر تهران به سر برد، یکی از آگاهان در این زمینه است که علاوه بر ارتباط با بسیاری از خانوادههای ایشان، از معدود افرادی بوده که در راستای پیگیری وضعیت افراد مذکور، از مدتها پیش، اقدام به اطلاع رسانی در این زمینه نموده بود.
وی معتقد است که در یک کشور بسته چون ایران که اجازه نمیدهند اطلاعات به صورت عادی روند انتشار خودش را طی کرده و مردم آگاهی پیدا کنند، طبیعیست که نگذارند هیچ گونه مدرکی در این زمینه پخش شود و تا آنجا که ممکن است جلویش را بگیرند.
در راستای بررسی موضوع این مفقود شدگان به سراغ آقای خلیلی رفته و از وی خواستیم که اطلاعات بیشتری در این زمینه در اختیار ما قرار دهد.
آقای خلیلی، به عنوان اولین سوال لطف کنید بفرمایید موضوع ناپدید شدن ۱۲ یهودی ایرانی چیست و مربوط به چه دورهای ست؟
موضوع این افراد از سال ۷۲-۷۳ (تا جایی که به خاطر دارم) شروع شد؛ تعدادی از ایرانیان یهودی که میخواستند از مرز ایران و پاکستان عبور کنند و خودشان را به آن طرف مرز برسانند و به خارج از ایران بروند، مفقود میشوند و از موقعی که ناپدید شدند تاکنون، عملاً دیگر خبری از ایشان نیست.
سفر این افراد آیا یک اقدام جمعی و مشترک بود یا اینکه یک کار فردی و غیر سازمان یافته؟
نه، یک کار فردی و غیر سازمان یافته بوده چون در زمانهای مختلفی اقدام به خروج از مرز کردند و عملاً در زمانهای مختلف هم ناپدید شدند. بنابراین این خودش نشان میدهد که این ماجرا غیر سازمان یافته بوده.
به نظر شما چرا اساساً این افراد باید برای خروج از کشورشان به چنین روش خطرناک و غیر قانونی تن بدهد؟
متاسفانه یک قانون نانوشتهای در ایران در آن زمان (دههٔ ۸۰ و ۹۰ میلادی) وجود داشت که به یهودیان اجازهٔ خروج از مملکت داده نمیشد و میبایست حتماً ضامن معرفی میکردند و سند خانهای گرو گذاشته میشد تا بتوانند اجازهٔ خروج از ایران را بگیرند. برخی از ایشان که مشمول خدمت سربازی بودند -به عنوان نمونه آقای شاهین نیک خو مشمول خدمت سربازی بود-، به طبع اجازهٔ خروج از کشور را نداشتند؛ به همین دلیل تصمیم میگرفتند به صورت غیرقانونی از مرز عبور کنند و قوانین در رابطه با شخصی که اقدام به خروج میکند] در صورت دستگیری [، روشن است؛ مثلاً ۶ ماه زندانیاش میکنند و احتمالاً زمانِ خدمت بیشتری شامل حالش خواهد شد.
مشخص است که دلایل اقدام به ترک سرزمینِ این افراد به خاطر فشارهای موجود و نقض مستمر حقوقشان، به عنوان بخشی از جامعهٔ ایرانیان یهودی، صورت گرفته ولی شما بر چه اساس دولت ایران را در زمینهٔ ناپدید شدن آنها مقصر و یا متهم به ایفای نقش میدانید؟ آیا اسنادی در این رابطه وجود دارد؟
به هر حال بایستی حکومت جمهوری اسلامی پاسخگوی این باشد که اینها کجا هستند؛ یعنی وقتی از آنها سوال میشود، باید بگویند که خب اینها چه اتفاقی برایشان رخ داده؛ آیا دستگیر شدند و یا بعد از دستگیری، چه اتفاقی برایشان افتاده. عملاً از لحظهای که، چه از طرف خانوادهٔ قربانیان و چه از طرف فعالین و یا ارگانهای حقوق بشری در سطح بینالملل، طرح سوال شده تا امروز، پاسخی در این زمینه داده نشده. به هر حال بخشی از خانوادهها در اسرائیل زندگی میکنند و به همین خاطر مجبور به گرفتن وکیل برای پیگیری این مسئله شدند و وکلایشان بر علیه آقای خاتمی در زمان ریاست جمهوریاش، به خاطر این موضوع در دادگاههای امریکا شکایت کردند. زمانی که آقای خاتمی به امریکا سفر کرده بود، دادگاه حتی احضارش کرد منتها ایشان بلافاصله و ۲۴ ساعته از امریکا رفتند و بعد از آن هم هرگز به خاک امریکا پا نگذاشتند.
آقای خلیلی؛ به نظر شما اساساً چه مصلحتی میتواند برای دولت ایران در خصوص ناپدید کردن این افراد وجود داشته باشد؟
جواب این سوال ۱ ملیون دلاری هست! ما هم نمیدانیم و در واقع اگر میدانستیم، خیلی خوب بود. هیچ پاسخی نیست و هیچکس، هیچگونه مسئولیتی قبول نمیکند عملاً همه در مورد این قضیه در ابهام هستیم؛ فقط تنها چیزی که همیشه گفته میشود، این هست که صدایش را در نیاورید و فلان نکنید که احتمالاً جواب خواهد آمد. ولی در تمام ۲۰ سال گذشته و از زمانی که اولین افراد ناپدید شدند تاکنون، جوابی در این زمینه داده نشده.
در این مدت آیا هیچ نشانی مبنی بر زنده بودن این افراد و یا هر چیزی که مشخص بکند سرنوشتشان اساساً چه شده، بهدست آمده؟
مشخصاً تنها کسانیکه واقعاً پیگیر و تعقیب کنندهٔ این موضوع بودند، خانوادهٔ قربانیان هستند که خب تعریفهای متفاوت و متعددی دارند. بعضی از این خانوادهها، مجبور شدند در طول این سالها در ایران باقی بمانند تا امکان پیگیری بهتر داشته باشند. این خانوادهها سفرهای متعددی به زاهدان و مرز و ایران و پاکستان داشتند و یک پایشان هم در تهران و زندانهاست تا دنبال عزیزان و بستگانشان بگردند.
روایتهای متفاوت هم این هست که مثلاً فلان سرباز گفته که ما اینها را دیدیم، بعد که برای پیدا کردن سرباز رفتند، دیگر آنجا نبوده؛ حالا سر به نیست شده، ترک خدمت کرده، یا اینکه خدمتش تمام شده، مشخص نیست. یعنی ماجراها جسته و گریخته است. اما به هر حال تنها کسانی که میتوانند جوابگوی این ماجرا باشند، مسئولان حکومت ایران هستند؛ چون مدارکی وجود دارد، مثل مدارک زندانها، که عملاً کسی به آنها دسترسی ندارد. نمایندهٔ حقوق بشر سازمان ملل متحد هم با توجه به اینکه اجازهٔ ورود به ایران را ندارد، دسترسیاش به پروندهٔ زندانها امکان پذیر نیست و نمیدانیم که آیا واقعاً این قربانیان در زندانهای رسمی جمهوری اسلامی به سر بردند، در زندانهای غیر رسمی و خصوصی افراد مختلفاند و یا در زندانهای وزارت اطلاعات بودند. تنها چیزی که مسلم است، این است که اینها از مرزهای ایران بیرون نرفتند، چرا که خانوادهها و یک سری از سازمانهای یهودی در پاکستان دنبال اینها گشتند و اثری از آثارشان پیدا نکردند.
با توجه به گفتههای شما، پس تا به حال دولت ایران و سایر ارگانهای ذیربط موضع مشخصی در قبال این افراد نداشتند…
نخیر، اصلاً هیچگونه عکس العملی نشان نمیدهند و هیچ مشخص نیست که چه سیاست ویژهای در این زمینه وجود دارد.
آیا سازمانهای مدافع حقوق بشر- حالا چه در داخل و چه خارج-، برای تشویق و یا وادار کردن دولت ایران برای شفاف سازی در قبال موضوع ناپدید شدن این افراد، گامهای مثبتی هم برداشتهاند؟
متاسفانه نه، لااقل من تا به حال چیزی در این زمینه ندیدهام. ما حتی با آقای شهید، نمایندهٔ حقوق بشر سازمان ملل هم ارتباط برقرار کردیم و تمام اطلاعات و مدارک را هم در اختیار ایشان گذاشتیم و با دو تن از خانوادهٔ این قربانیان که در لسآنجلس هستند هم مصاحبه کردند و من یکی از کسانی بودم که مقدمات این کار را آماده کردم و اصلاً در دفتر خودم هم این کار اتفاق افتاد؛ ولی عملاً در گزارش آقای شهید این موضوع دیده نشد.
ببینید، مشکل ما این است که، یک حکومت پلیسی مثل حکومت نازی آلمان داریم. فرض کنید که اگر نازیها به دست متفقین شکست نمیخوردند و مدارک و آرشیوشان در دست آنها قرار نمیگرفت، به سادگی که نمیشد مدارک مربوط به کشته شدن یهودیان و یا کشته شدن جیپسیها (کولیها) و غیره را پیدا کرد. گشوده شدن گشتاپوی آلمان و اس اس نازی و خود کشتارگاههایی نظیر آشویتس و آزادی آن تعدادی که در آنجا باقی مانده بودند، باعث شد که این کُشت و کشتارها برملا شود. در یک کشور بستهای همچون ایران که اجازه نمیدهند اطلاعات به صورت عادی روند انتشار خودش را طی کرده و مردم آگاهی پیدا کنند، طبیعیست که نگذارند هیچ گونه مدرکی در این زمینه پخش شود و تا آنجا که ممکن است جلویش را میگیرند.
پس با این حساب داشتن بسیاری از مدارک توسط مردم عادی، امری بعید به نظر میرسد اما به غیر از اینکه در داخل جمهوری اسلامی این مدارک وجود دارد، سازمانهای اطلاعاتی کشورهای بزرگ جهان هم صاحب این اطلاعات هستند؛ مثلاً ما نمیتوانیم ادعا کنیم که کشتار سال ۱۳۶۷ در زندانهای جمهوری اسلامی، از چشم سازمانهای اطلاعاتی امریکا و اروپا پوشیده مانده باشد. اساساً چنین چیزی غیر ممکن است که، در ظرف حدوداً ۳ ماه، ۵-۶ هزار نفر از جوانان ایران و یا کسانی که سابقهٔ سیاسی داشتند اعدام شده باشند و آنها ندادند. در واقع سازمانهای اطلاعاتی غرب برای اینکه ممکن است بخواهند خودشان از این اطلاعات استفادههای اطلاعاتی لازم را بکنند، آنها را به موقع در دسترس مردم قرار نمیدهند و برای خودشان نگه میدارند و برایشان حقوق بشر اهمیتی ندارد.
این است که طرف گفتگوی من در اینجا جمهوری اسلامی نیست، چون جمهوری اسلامی پایبند به هیچ اصول و چهارچوبی نیست که ما بخواهیم این اصول را رعایت کند؛ از گروههای حقوق بشری و جامعه مدنی هم انتظار هست که افشاگری بین المللی بکنند، و با استفاده از ظرفیتهای موجود دولت را تحت فشار قرار دهند ولی ما از کشورهای غربی، به خصوص کشورهایی که در چارچوب دموکراتیک حکومتشان را تعریف میکنند، انتظار داریم که اگر سازمانهای اطلاعاتیشان، اطلاعاتی در این مورد دارند، آن را در اختیار مردم قرار بدهند.
به عنوان آخرین سوال، به نظر شما چرا با اینکه به هر حال در مورد مسائل مختلف حقوق بشری گزارشات متعددی منتشر میشود و برخی از آنها هم با اقبال عمومی روبهرو میشود، تا به حال اخبار یا گزارش خاصی از وضعیت این ۱۲ تن منتشر نشده؛ تا جایی که میدانم صرفاً فعالیتهای شما در این زمینه، موجب شکسته شدن آن سکوت مطلق شده است…
واقعیت این است که الان دیگر در مورد جمهوری اسلامی یک موضوع باید آنقدر بزرگ باشد، که مورد توجه قرار بگیرد و تیتر خبری بشود و اگر غیر از این باشد، برای ارگانهای خبری بزرگ جهان مهم نیست. مثلاً اگر روزی ۶ نفر را اعدام بکنند، کم است و کسی توجه نمیکند و باید حتماً ۶۰ نفر اعدام شوند که مورد توجه قرار بگیرد. یعنی قبح این مسائل به طور کلی ریخته و الان دیگر قضیهٔ اعدامها در ایران عادی شده و همینطور مسئلهٔ دستگیری یک عدهای هم به طور کلی عادیست. مثلاً فرض کنید قبلاً بازداشت برخی اقلیتها تیتر رسانههای غربی بود اما بعد از اینکه بارها و بارها این بازداشتها تکرار شد و اتفاقی هم نیفتاد، آن جذابیت از بین رفت-البته در سیستمهای غربی این طور است و باید اخبار جذابیت داشته باشد- و این در حالیست که این اخبار موجود است، حالا تیتر بشود یا نشود…
حتی اگر به گزارش اخیر آقای شهید هم نگاه کنیم، هیچگونه مطلبی در مورد یهودیان ایران وجود ندارد. یکی از مشکلات همهٔ ما خود سانسوریست. وقتی که مسئلهٔ یهودیان را مطرح میکنند، فکر میکنند که به اسرائیل و صهیونیزم ربط داده میشوند و این باعث میشود که خود به خود آقای شهید هم از نوشتن و یا آوردن نام یهودیان به طور کلی سرباز بزنند؛ در حالی که ما در همین ۲-۳ سال گذشته دو مورد در خصوص یهودیان داشتیم که لااقل یکیاش بسیار مهم بوده و آن کشته شدن یک زن یهودی در جوبارهٔ اصفهان بود. در این مورد، مسجدی در نزدیکی خانهٔ یهودیان وجود داشته که برای گسترش آن مسجد، میخواستند زمین آن خانه را بگیرند، اما چون این خانوادهٔ یهودی نمیخواستند خانهشان را بفروشند، بالاخره یکی از زنان یهودی ساکن این خانه توسط عدهای اراذل و اوباش-که حالا معلوم نیست واقعاً اراذل و اوباش بودند-، مورد تهاجم قرار میگیرد و کشته میشود. ما اطلاعی از انگیزه این قتل نداریم که آیا با انگیزه مذهبی صورت گرفته یا خیر؟ و یک کمیته برای پیگیری این موضوع راه انداختیم و به آن اعتراض کردیم اما اطلاعات کاملی به دست نیامد. حالا سرنوشت خون این زن و اینکه چه اتفاقی برایش افتاده، مشخص نیست و هیچ کدام از سازمانهای حقوق بشری هم پیگیر این مسئله نیستند.
تشکر میکنیم از بابتِ وقتی که در اختیار ماهنامهٔ خط صلح قرار دادید…