اصلاح طلبان مذهبی فقط در باغ سبز نشان می‌دهند

همچنان علیه لیبرالیسم و سکولاریسم

 ممیزی کتاب

یکی از اصلاح‌طلبان مذهبی می‌گوید: «شکی نيست که مميزی پيش از چاپ بايد برداشته شود. اما معتقدم هنوز برای اين کار زود است» (فاطمه راکعی عضو مجلس ششم، ایلنا ۱۰ فروردین ۱۳۹۳) گروهی از اصلاح‌طلبان که خود پیس از این عضو هیئت‌های ممیزی بوده‌اند اصولا به ممیزی باور دارند، ممیزی‌ای که توسط خود آنها اعمال شود و نه رقیب سیاسی آنها. گروهی دیگر از آنها می‌گویند به عدم ممیزی اصولا باور دارند اما هیچ‌گاه زمان را برای برداشتن سانسور مناسب ندیده‌اند. آنها نمی‌گویند چه زمانی برای برداشته شدن سانسور مناسب است.

حجاب اجباری

محسن کدیور در واکنش به توهین تلویزیون دولتی به مسیح علی‌نژاد می‌گوید: «جمهوری اسلامی مجاز است نظر دینی خود را تبلیغ کند.‌» (جرس، ۱۹ خرداد ۱۳۹۳) مشکل اساسی اصلاح‌طلبان دینی آن است که با دینی بودن حکومت مشکلی ندارند و در مقابل با سکولاریسم مخالف‌اند. اصلاح‌طلبان مذهبی هیچ‌گاه روشن نساخته‌اند که آیا گروه‌های دیگر هم مجاز هستند که دیدگاه‌های دینی خود را تبلیغ کنند. وقتی دست همه بسته است چرا جمهوری اسلامی مجاز است دیدگاه‌های دینی خود را تبلیغ کند. حقوق، حقوق متقابل است و با همه سو بودن معنی‌دار می‌شود. اگر همه به‌جز یک گروه حق ندارند همان یک گروه هم آن حق را از دست می‌دهد.

بخشی از اصلاح‌طلبان مذهبی به حجاب اجباری باور دارند و برخی اگر باور ندارند سکوت می کنند. اما آنها که به حجاب اجباری با تمسک به زور باور ندارند به حکومت حق می‌دهند به تبلیغ مثبت در این باب بپردازد. اصلاح‌طلبان مذهبی به این سوال پاسخ نمی‌دهند که چرا باید منابع عمومی کشور برای تبلیغ دیدگاه‌های شخصی حاکمان و سبک زندگی روحانیت هزینه شود.

گشت ارشاد

گشت ارشاد یکی از چهره‌های امر به معروف و نهی از منکر است. اصلاح‌طلبان مذهبی هیچ‌گاه با امر به معروف و نهی از منکر توسط حکومت یا به به پشتیبانی و حمایت حکومت مخالفت نکرده‌اند (دقیقا به دلیل مخالفت با سکولاریسم). آنها هنگامی که مجلس و دولت را در دست داشتند هیچ اقدامی علیه امر به معروف و نهی از منکر حکومتی انجام ندادند. آنها با امر به معروف حکومتی مشکلی ندارند و فقط می‌خواهند چهره‌ی کریه آن را دستکاری و تزیین کنند.

همجنس‌گرایی

اصلاح‌طلبان مذهبی به دلایل تاکتیکی سخنی علیه همجنس‌گرایان نمی‌زنند اما مواضع آنها در برابر همجنس‌گرایان همانند دیگر اسلام‌گرایان است. آنها به دلیل نگاه مذهبی و شرعی به این موضوع هیچ‌گاه نمی‌توانند حقوق مساوی برای همجنس‌گرایان و غیرهمجنس‌گرایان قائل باشند و آنها را به عنوان گروهی از انسان‌های صاحب حق (مثل حق برابر در ازدواج یا کسب مقامات سیاسی) در جامعه به رسمیت بشناسند. در این باب به نوشته‌ها و سخنان اصلاح‌طلبان مذهبی رجوع کنید: خواهید دید که جایی نیست از حقوق برابر برای آنها دفاع کرده باشند.

امتیازات روحانیون و قدرت‌مندان

اصلاح‌طلبان مذهبی هیچگاه امتیازات روحانیون و فقها و ولی فقیه را انکار نکرده‌اند. آنها معتقدند که روحانیون سهم ویژه‌ای از قدرت و ثروت و منزلت را در جامعه دارند و خود نیز در برابر روحانیون اصلاح‌طلب با همین منطق زانو می‌زده‌اند. بنابراین تفاوت میان آنها و دیگر اسلام‌گرایان در روحانیونی است که قرار است افرادی پیش آنها زانو بزنند و نه مخالفت با اصل این امتیازات. تا وقتی که اصلاح‌طلبان مذهبی در قدرت بودند خود از این امتیازات بهره مند شدند. بسیاری از چهره‌های امروز اصلاح‌طلبی دوره‌های دانشگاهی خود را در سطوح مختلف هنگامی به پیش بردند که مدیر و وزیر و وکیل هم بودند و از ساعات کاری خود برای درس خواندن استفاده می‌کردند. آنها نیز تا حدی که توانسته‌اند از قدرت سوء استفاده کرده‌اند اما سوء استفاده‌ها در دوران احمدی نژاد به حد و اندازه‌ای رسید که روی قبلی‌ها را سفید کرد.

تبعیض علیه زنان

اصلاح‌طلبان مذهبی مجری اکثر سیاست‌های تبعیض آمیز علیه زنان ایرانی از جدایی جنسیتی تا سهمیه‌بندی جنسیتی، محروم کردن زنان از حقوق مساوی در خانواده تا محروم کردن زنان از حقوق مساوی در جامعه بوده‌اند. امروز نیز این دیدگاه‌ها تغییر نیافته‌است. آن بخش از آنها که هنوز شریعت‌گرا هستند در چارچوب شریعت به این تبعیض‌ها باور دارند و آن دسته که سنت‌گرا هستند (مردسالارند) در زندگی جاری خود این تبعیض‌ها را بر زنان اعمال می کنند و اگر روزی بر سر کار بیایند آنها را اجرا می‌کنند.  آن دسته که سنت‌گرا هستند.

«رژیم اشغال‌گر قدس»

ادبیات اصلاح‌طلبان مذهبی حتی آنها که چند سالی است در خارج از کشور زندگی می‌کنند ادبیاتی اسطوره‌ای و اسلام‌گراست. شاخه‌ی خارج مجاهدین انقلاب اسلامی در بیانیه‌ای که در مورد جنگ اسرائیل و حماس در ژوییه ۲۰۱۴ منتشر کرد از اسرائیل با عنوان «رژیم اشغال‌گر قدس» یاد کرد. در این بیانیه صرفا اسرائیل محکوم شده است و به جنایات حماس مثل موشک‌پرانی یا استفاده از سپر انسانی اشاره‌ای نمی‌شود. اصلاح‌طلبانی که مدارک تحصیلی خویش را در حالی که مدیر کل و معاون وزیر (مثل وزارت ارشاد) بوده‌اند دریافت کرده‌اند به این سادگی نمی‌توانند میراث اسلام‌گرایانه‌ی خود از «نظام» را فراموش کنند. اصلاح‌طلبان در سیاست خارجی هیچ راهبرد متفاوتی با حکومت ارائه نمی‌کنند.

تبلیغات ضد غربی

برای عمق دشمنی با لیبرالیسم و سکولاریسم به نامه‌ی اخیر سروش (هله برخیز که اندیشه دگر باید کرد) در باب لزوم محدودیت آزادی بیان در غرب نگاه کنید. در این یادداشت سروش، جهان اسلام مظهر معصومیت معرفی شده است (بدون توجه به تاریخ ۱۴۰۰ ساله‌ی جنگ و خونریزی توسط مسلمانان علیه خود و دیگران) و سکولاریسم و لیبرالیسم مظهر خشونت و آدم کشی. سروش تنها نیاز دارد نگاهی به سوریه در چهار سال اخیر بیندازد تا ببیند بیش از ۲۰۰ هزار کشته در این کشور نتیجه‌ی همکاری شدید اسلام‌گرایان شیعه و سنی و هم‌پیمان جمهوری اسلامی در «محور مقاومت» علیه دمکراسی است و نه دخالت غرب. سروش در طول دوران فعالیت عمومی‌اش حتی یک کلمه در باره‌ی کشتار جمعی در جمهوری اسلامی و اعمال تروریستی حزب الله لبنان سخن نگفته است اما دهان گشاده‌ای در مورد ویتنام و بمب اتمی دارد.

***

اصلاح‌طلبان مذهبی در دهه‌ی هفتاد خورشیدی حداقل با نظارت استصوابی یا توزیع نابرابر قدرت در شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت مخالفت می‌کردند اما اکنون اینها را نیز جزء فروضات قدرت ولی فقیه بر می‌شمارند و به آنها تن در داده‌اند تا مبادا بیش از این توسط شورای نگهبان قلع و قمع شوند تا برای آنها پرونده‌سازی شود. اصلاح‌طلبان مذهبی اکنون در برابر قدرت ولی‌فقیه و قوای قهریه‌اش به سه دسته تقسیم شده‌اند:

۱. آنها که از ترس سرکوب بیشتر به واقعیت موجود سیاسی کاملا تن در داده‌اند؛

۲. آنها که علی‌رغم عدم همراهی فکری با نظام، عملگرایی پیشه کرده و دارند از امتیازات ارتباط با قدرت بهره می‌برند؛

۳. آنها که سال‌هاست با تابلوی اصلاح‌طلبی به همان گونه عمل می‌کنند که وفاداران به حکومت.

از این جهت حتی با فرض وجود گروه اول (که درصد بسیار اندکی از این جریان هستند)، جریان اصلاح طلبی مذهبی دیگر حامل سیاست‌های بدیل برای سیاست‌های موجود نیست و خود بخشی از وضعیت موجود قدرت در ایران است.

مجید محمدی