هفته وحدت را جدی بگیریم

تا کی می خواهیم دو دف نواز از کردستان بیاوریم و دو قیچک نواز از سیستان و بلوچستان و بعد چند تا گل بد ترکیب را هی توی صفحه تلویزیون بچرخانیم و بعدبنویسیم هفته وحدت مبارک؟

هفته وحدت همه ساله برگزار می شود. مثل همه مناسبات و مراسمی که باری به هرجهت برگزار می کنیم که فقط برگزار کرده باشیم. و گاه حتی به همان تکرار و فرمایشی بودن ماجرا هم بسنده نمی کنیم و با بی ذوقی و بی خردی تمام خودمان و آرمان هایمان را به سخره می گیریم.کاری که حتی دشمنان ما از انجام آن عاجزند.

نمونه بارزش مراسم دهه فجر چند سال پیش بود که درآن ورود بنیانگذار جمهوری اسلامی را به فرودگاه مهرآباد به موهن ترین شکل ممکن بازسازی کرده بودند و درحد اعلا نبوغ خود را به نمایش گذاشتند. اما در این سال ها اتفاقاتی افتاده است که دیگر نمی توان همه چیز را باری به هرجهت برگزار کرد. حالا باید تکلیفمان را با خیلی چیزها مشخص کنیم. یا به چیزی به عنوان وحدت معتقدیم یا نیستیم. یا به اصل نوزدهم قانون اساسی که همه ایرانی ها را فارغ از هر قوم و قبیله و رنگ و نژاد و زبان دارای حقوقی مساوی می داند معتقدیم یا نیستیم.

اگر هستیم بهتر است این نمایش های تکراری و بی ثمر را کنار بگذاریم و خیلی جدی به مردم بگوییم منظورمان از وحدت چیست. تا کی می خواهیم دو دف نواز از کردستان بیاوریم و دو قیچک نواز از سیستان و بلوچستان و بعد چند تا گل بد ترکیب را هی توی صفحه تلویزیون بچرخانیم و بعدبنویسیم هفته وحدت مبارک؟ چند روز پیش برای گفت و گویی با استاد لوییس چکناواریان خدمت ایشان رسیده بودم.

خوشحال بود از این که عده ای از رجال سیاسی به لفظ اقلیت معترض شده اند.می گفت چند سال پیش من به این لفظ اعتراض کرده ام و خوشحالم که حالا بعضی از بزرگان نیز همین حرف ها را می زنند. من نمی دانم شاید اصلا برای حفظ وحدت باید همین هفته وحدت را برداریم. اگر قرار باشد هفته وحدت باعث شود تا مدام به دیگران یاد آوری کنیم شما با ما فرق دارید و ما از سر بزرگواری است که به شما اجازه می دهیم در سال فقط یک هفته را در صدا و سیما سر و کله تان پیدا شود و دوباره بروید توی قوطی تا سال بعد همان بهتر که کلش را تعطیل کنیم و خیال همه را راحت.

ما دست پرورده فرهنگی هستیم که می گوید هرکه دراین سرای درآید نانش دهید و از ایمانش مپرسید. ما همان مردمی هستیم که هنوز هم قبرستان های ما گواهی است بر وحدت و همدلی ما. تاریخ گواه است که هر گاه حرامی چشم طمع به این آب و خاک داشته ارمنی و مسلمان و سنی و شیعه و اهل حق و آشوری دوشادوش یکدیگر از سرزمینی دفاع می کردند به نام ایران. در آن روزگاران اگر می توانستی اسلحه به دست بگیری دیگر کسی از عقیده ات سئوال نمی کرد. آیا نمی توان در زمان صلح و دوستی آن مهربانی و همدلی را تکرار کرد؟