به قانون عمل کنیم

بسیار شنیده ایم که افرادی قانون را دور می زنند و یا بدون ضابطه عمل می کنند و یا به قانون اهمیت نمی دهند و …. وقتی که این ناهنجاری اجتماعی از حد معینی می گذرد، نابسامانی های فراوانی را در پی خواهد داشت. معمولا در چنین مواقعی می گویند که کشور دچار هرج و مرج است.

در وضعیتی اینگونه آحاد جامعه بی توجه به قوانین ، برای گذران زندگی و آنهم در دور باطل روزمرگی به انواع ناراستی ها و انحرافهای اخلاقی مبتلا خواهند شد . دروغ و دغل ، رشوه و ربا ، اختلاس و دزدی ، بخل و حسد ، سخن چینی و ریا و بسیار کژیهای دیگر خودنمایی می کنند و برجسته مبشوند تا جایی که دیگر کسی قائل به قبح و مضرات ناراستی و بد اخلاقی نخواهد بود و بر عکس در توجیه عمل خود ، حیلتها روا می دارند .

متاسفانه باید این حقیقت تلخ را پذیرفت که جامعه مذهبی ما آلوده به ناراستی و بلکه در بحران اخلاقی بسر می برد و بدون شک عامل اصلی را باید در راه و روش دولتهای نهم و دهم جستجو کرد . توضیح واضحات لازم نیست ، هر انسان واقعگرا و دلسوزی اگر عصبیت را کنار بگذارد اذعان خواهد کرد که بحران اخلاقی امروز ، نتیجه و ثمره بیراهه رفتن و غیراخلاقی عمل کردن آن دولتها است .

چندی پیش به زور و نه به صلاح و در عین عبور از قانون ، عده ایی مصرانه بر تصمیم خود برای دفن شهیدان گمنام در میدان امیر چخماخ یزد ایستادند و حرف خود را به کرسی نشاندند . به زعم خود به شهیدان و انقلاب خدمت کردند ! و شاید اکنون خیالی آسوده دارند . اما آسودگی را از ملتی ستاندند . آیا هیچ فکر نکردند که مگر عمال شاهی بودند که هر کاری دلشان خواست بکنند ؟ آیا شهیدانی که نامشان و گمنامی اشان آبروی یک انقلاب و حیثیت یک نظام و آرامش و آسودگی مردم است ، حالا باید حتما از میدان امیر چخماخ آبرو بگیرند؟ یا همه کیان و هستی این سرزمین ، در گرو نام شهیدان است ؟

سخن بر سر تدفین شهیدان نیست که بزرگانی هستند و مزار مقدسشان دل و جان هر ایرانی و هر مسلمانی است بلکه سخن بر بی توجهی به قانون و میزان اسلامی و شرعی است . اگر قانونی گذرانده شده بود که چنین کاری را نکنند چرا کردند ؟ هم به شهیدان و هم به همه مردم بی حرمتی کردند . حضرت امام (ره) در آذرماه ۵۸ در دیدار با فرماندهان و مسئولان سپاه فرمودند : ” من حقیقتا نگران هستم ، من نگران اسلام هستم ، ما اسلام را از چنگ محمدرضا در آوردیم و من خوف این را دارم که اسلام به چنگ ما مبتلا شده باشد به طوری که ما هم مثل او یا بدتر از او بر سر اسلام بیاوریم . این نگرانی هست و زیاد است ، آدمهای جاهلی هستند که به خیال خودشان خدمت می کنند برای اسلام ، خدمت می کنند ، لکن سر خود کارهایی می کنند که ضرر به حیثیت اسلام می خورد . ”

باید متوجه بود که در بحران بسر می بریم و باید این معضل را حل کنیم نه اینکه بر مشکلات بیفزاییم . وجه حاد قضیه آنجاست که در مجلسی که باید قانونگذار باشد و نظارت بر اجرای قانون داشته باشد برخی از به اصطلاح قانونگذاران ، سردمدار قانون شکنی و تشنج آفرینی و عدم توجه به مصالح کشور هستند آنهم با ادبیاتی کوچه بازاری مانند : ” استناد به قوانین میراث فرهنگی برای دفن شهید حرف مفت است . ” ” مقررات میراث فرهنگی برای بناهای تاریخی مزخرفاتی است که سازمانهای بین المللی در آورده اند . ”

همانطور که در بالا اشاره شد سخن این مقال بر دفن شهیدان نیست بلکه بر مظلومیت اسلام عزیز و انقلاب است که عده ای راهی را در پیش گرفته اند تا با ایجاد بحران و دمیدن در آتش اختلاف و گریز شتابان به سوی بد اخلاقی و هتک یکدیگر و زوال جامعه، خود به نوایی برسند و همنوع و همکیش را در تنگنا قرار دهند و یا با برچسب های ناروا از میدان به در کنند. خیال باطلی که ظاهرا نمی دانند در وجدانهای بیدار مردم محکومند و همانگونه مهندس میرحسین موسوی گفت : ” در خیابانها با سایه ها می جنگید حال آنکه در میدان وجدانهای مردم خاکریزهایتان پی در پی در حال سقوط است . …. اگر می شنیدید راه پیروزی خیلی نزدیک می شد ، آن پیروزی را می گویم که عبارت از غلبه یک حزب نیست ، بلکه فراگیر شدن بلوغ یک ملت است ، آن پیروزی که انسانها را همچون جوانه های یک مزرعه یکی یکی و گروه گروه بزرگ می کند و بی آنکه لازم باشد هویت خود را از دست بدهند سبز می کند تا جایی که خود زندانبان از کارهایی که می کند خجالت بکشد . ”

و امروز از پس آن همه ناملایمات و بحرانها و رذالتها و دنائتها ، به اندیشه و اخلاقی نیاز داریم تا همه با هم کامیاب شوند و سبز شوند. همان که در حکمت و خرد امام راحل بود و در کلام فرزندش ، میرحسین ساری و جاری است .

فرمایش حضرت خمینی است که : ” …. چرا باید این طور بشود ، چرا باید ضوابط نباشد ؟ اسلام ضوابط دارد . اسلام هرج و مرج نیست که هر که هر کاری بخواهد بکند . اسلام قوانین دارد . روی قوانین باید عمل شود ….. ”

و مهندس میرحسین موسوی اولین فساد را عمل نکردن به قانون می دانست : ” اگر هم جمهوریت و هم اسلامیت را می خواهیم باید قوانین برآمده از این دو را رعایت کنیم …. قانون گریزی در حال تبدیل شدن به یک عادت است ….. گریز از قانون مشکلات امروز را بوجود آورده است و من از این لحاظ احساس خطر کردم ….. باید در مسیر قانون حرکت کنیم و حتی اگر جایی از آن را قبول نداریم ، باید از راه قانون وارد شویم …. ”

همه سخن همین است به قانون عمل کنیم .

علیرضا کفایی