ارسال توسط مهدی سرحدی Mehdi Sarhadi
کاوه شیرزاد میگوید حکم اعدام امیراصلانی و اجرای آن تمسخرِ داعشگونۀ قانون و عدالت است: قابل تصور نیست امشب انسانی رو به جرم اهانت به حضرت یونس و بدعت در دین بخوان اعدام کنند. نمی دونم تو مغز این جماعت حاکم چی می گذره. این بنده ی خدا رو زودتر آزادش کنید تا بره سر خونه و زندگیش. تا همین الان هم که زندانیش کردین بهش ظلم کردین. والا داعش لااقل حرمت قانون و عدالت خونه و اینطور چیزا رو نشکسته و با نام این چیزها کسی رو نمی کشه اما شما کشتن انسانها رو قانونی کردین. تو مجلس بهش رای دادید. انسانها رو برای اعدام به دادگاه می برید. شما هم انسانها رو می کشید هم مفاهیم دنیای مدرن رو به سخره گرفتین.
غوزک پلاتینی همزمانی اجرای حکم اعدام امیراصلانی و خشونت دینی داعش قابل تأمل میداند: اما نکتهی مهم این است که «محسن امیراصلانی زنجانی» ۸ سال پیش زندانی شده است و از آخرین جلسهی دادگاه او سه سال میگذرد. این که تصور کنیم اعدام بسیار غیرمنتظره و ناگهانی او درست در زمانی که توجهها به ایران و موضوع «داعش» و خشونت عریان دینی آنان و اتفاقا انفجار مقبرهیی که ادعا میشد مربوط به یونس پیامبر است توسط «داعش» تصادفی است توجیهپذیر نیست. نمیخواهم در تئوری توطئه بغلتم اما «تئوری توطئه» یک چیز است و «ساده لوحی» هم چیز دیگری! نمیگویم محال اما بسیار غیرمحتمل است که اعدام شخصی با عنوان «سب نبی» درست در زمان برگزاری اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل و بحثهای مهمی که در آن صورت میگیرد بیارتباط باشد. بهنظر میرسد همهی اینها نشان میدهد «جمهوری اسلامی» یا حداقل قدرتمندترین جناح حاکمش اصولا خیال ندارد تغییری در وضعیت مناسبات بینالمللی جمهوری اسلامی صورت بگیرد و البته میتوان به آنان حق داد زیرا به خوبی میدانند اگر منطقه آرام شود و ایران به کشوری متعارف تبدیل شود و مناسبات عادی با جهان داشته باشد آنوقت دیگر ماندنی نیست. جمهوری اسلامی همین است که هست. همیشه یکی به میخ میزند و یکی به نعل! گاه «احمدینژاد» رو میکند و گاه «حسن روحانی» اما همیشه میخواهد همین حالت نه «بسیار افراطی» نه «متعارف» را حفظ کند. در این میان تنها ماجرای «جنبش سبز» استثنا بود که حکومت را تا لبهی پرتگاه سوق داد و سقوط جونبار را جلوی چشمش آورد.
شاهد علوی امیراصلانی را قربانی «رو کم کنی سیاسی» ارباب قدرت میداند: دیوان عالی این کشور سه بار حکم اعدام متهم را ناروا دانسته و آن را شکسته است اما امشب و در هنگامه سفر روحانی و در همان داستان خونین و کثیف مخصوص ج.ا با دستور رئیس قوه قضاییه قرار است محسن امیر اصلانی را اعدام کنند.
این داستان کثیف که باید آن را “سناریوی رو کم کنی سیاسی به قیمت جان بی گناهان” نام داد نسخه بهروز شده آئین قربانی انسان در قبایل و جوامع بدوی است. در آن زمان برای راضی کردن “خدایان” انسان را قربانی عبادتگاه میکردند تا خشم خدایان فر بنشیند و امروز هم برای برقراری تعادل در جنگ بین “خدایان قدرت” بیگناهان را قربانی میکنند.
میبینید؟ شباهت تا چه میزان بالاست! خدایان عصر باستان نادیده و ماورایی بودند و خدایان امروز دیدنی و زمینی هستند. اگر جای زندانی در انتظار اعدام باشی آرزو می کنی که حکومت جور یکدست شود تا خدایان برای رو کم کنی به قربانی کردن روی نیاورند. کاش رئیس جمهور بی خاصیت یا سفر نمی کرد یا تلاشی می کرد در هنگامه سفرش برای ابراز قدرت آدم نکشند.
محمدرضا یزدانپناه نوشته با توجه به عدم شفافیت و قانونگرایی قوه قضائیه، پرونده امیراصلانی در نزد افکار عمومی هرگز بسته نخواهد شد: فردی در ايران اعدام شده که يکی از اتهاماتش، توهين به حضرت يونس بوده است. گفته می شود در کلاس های تفسير قرآنش گفته بود حضرت يونس پدر ژپتو نبود که از شکم نهنگ دربيايد. اعدام يک فرد با چنين اتهامی در جمهوری اسلامی اصلا چيز عجيبی نيست اما قوه قضائيه می گويد اين دروغ است. می گويد که معدوم، به بهانه کلاس های روان درمانی و تفسير قرآن، زنانی را به خانه خود می کشاند و به آنها به زور تجاوز می کرد. چنين مواردی هم در ايران اصلا چيز عجيب و کمی نيست. تا روزی که نظام قضايی ايران به نظامی شفاف و قانونگرا – آنهم قوانين مبتنی بر انسان و انسانيت نه قوانين موجود – تبديل نشود و دادگاه ها با حضور قضات مستقل، هيئت منصفه واقعی، وکلای مدافع متهم و به شکل علنی برگزار نشوند، پرونده هيچ اعدامی بسته نخواهد شد.
چرخ و فلک میگوید حتی اگر امیراصلانی منکر صحت قصه حضرت یونس و ماهی شده باشد، طبق قانون حکمش اعدام نیست: گویا آقای امیراصلانی، در جلسات تفسیر قرآنی که ذیل طریقت یادشده برگزار میکرده، صحت زندهماندن حضرت یونس (سلامالله علی نبینا و آله و علیه) در شکم ماهی را زیر سؤال برده، و بدینترتیب اتهام توهین به این پیامبر به وی وارد شدهاست. مطابق مادهی ۵۱۳ قانون تعزیرات (مصوب ۱۳۷۵)، توهین به پیامبران، صرفن در صورت شمول عنوان «سابالنبی» بر متهم موجب اعدام است، و سبالنبی بهمعنای دشنام یا قَذف (نسبت زنا یا لواط به) پیامبران است. واضح است که چنین سخنی، موجب ثبوت عنوان سبالنبی نیست، و حتا در صورتی که توهین به مقدسات اسلام یا شخص این حضرت باشد، مجازات آن یک تا پنج سال حبس تعزیریست. نکته اینجاست که چنین سخنی موجب ارتداد هم نیست، زیرا گرچه آیات ۱۳۹ بهبعد سورهی صافّات در زندهماندن و خروج آن حضرت از شکم ماهی صراحت دارند، اما ارائهی تفسیری دیگر از این آیات، که کلیات و جزئیات آن بر ما پوشیده است، لزومن موجب انکار ضروریات دین نمیشود که اتهام ارتداد را موجه کند.
صاحب خبر چند دلیل میآورد تا نشان دهد اتهام «تجاوز به عنف» صحت ندارد:
1- دستگیری این فرد در سال 85 یعنی 8 سال پیش اتفاق افتاده و طبق اظهارات، 3 دادگاه تجدید نظر در این مدت حکم اعدام صادر شده را لغو کرده بودند و این حکم با دستور رییس قوه قضاییه و توسط قاضی صلواتی اجرا شده است. اگر حقیقتا جرم این محکوم “تجاوز به عنف” بود، طبق روند سیستم قضایی ایران حکم اعدام بسیار زودتر اجرا می شد و همینطور چندین بار لغو حکم اعدام اتفاق نمی افتاد.
2- طبق داستان جدید منتشر شده این فرد جلسات قرآن، تفسیر و روانشناسی برگزار می کرده و در آن جلسات زنان شرکت کننده را فریب داده و تجاوز می کرده است! باور چنین داستانی بسیار سخت است چرا که اولا زنانی در جلسات قرآنی/ مذهبی شرکت می کنند علی القاعده تمایلی به سکس خارج از چهارچوب اسلامی ندارند و در صورت فریب -بخوانید تمایل- نهایتا با خواندن چند جمله می توانستند محرمیت جاری کنند و دیگر “تجاوز به عنف مصداقی” ندارد. …
4- همینطور اثبات “تجاوز به عنف” به معنای عدم رضایت زن و غلبه مرد در رابطه جنسی تقریبا غیرممکن است چرا که اثبات عدم رضایت زن در هنگام رابطه جنسی قابل اثبات نیست! (مگر آثار ضرب و شتم و.. وجود داشته باشد). …
5- دستگیری امیراصلانی در سال 85 بدلیل “بدعت در دین” بوده است و بنا به گفته بستگان او 4 سال زندان به دلیل “تفسیر متفاوت از قرآن” حکم دادگاه اولیه بوده است. اگر مساله تجاوز صحت داشت، این موضوع باید در همان زمان در دادگاه مطرح می شد و در پرونده و میزان محکومیت او تاثیر می گذاشت.
و بالاخره، ژیلا بنییعقوب به علت اصلی اعدام اینطور اشاره کرده است: خانواده ی محسن امیراصلانی که دو روز پیش اعدام شد، در مصاحبه با فرشته قاضی گفته اند روز جمعه گذشته، چند روز پیش از اعدام فرزندشان یک پیام صوتی از محسن در فضای اینترنت منتشر شده.برادر محسن می گوید فکر می کند انتشار این ویدیو باعث شتاب زدگی سیستم در اجرای حکم اعدام برادرش شده است.البته او و خانواده اعتقاد دارند که انتشار این ویدیو مشکوک است و از بانیان آن شکایت خواهند کرد.محسن امیر اصلانی در این پیام انتقادهای تندی را به نظام وارد کرده و در آخر گفته آیا کسی هست که من را یاری کند؟ عنوان پیام صوتی که با تعدادی عکس همراه شده این است :آلبوم عکسهای محسن امیراصلانی