به کدامین گناه کشته می شویم؟!

ارسال توسط مرجان تابع بردبار Marjan Tabe Bordbarبه کدامین گناه کشته می شویم؟!

به کدامین گناه کشته می شویم آیا گناهمان این است که در ایران هستیم و ایران را میهن خود می دانیم؟ و یا اینکه اهل سنت هستیم و خود را وارث سنت پیامبر و پیرو دین مبین اسلام میدانیم؟ و یا اینکه جرممان بلوچ بودن است مرزدارانی که سالهاست بی منت و چشم داشتی در نهایت فقر و تبعیض و ظلم به هیچ بیگانه ای حق ورود به خاک میهنمان را نداده ایم به راستی به کدامین گناه باید کشته شویم؟

در چند سال اخیر همواره شنونده اخبار ناخوشایند کشته شدن یکی از عزیزانمان در گوشه و کنار بلوچستان و حتی در وسط شهر بوده ایم آن هم نه توسط گروهکهای بدنام و نه توسط دزدان و تبهکاران بلکه توسط کسانی که متعهد شده اند حافظ جان و مال و ناموسمان باشند کسانی که قسم خورده اند در مقابل دزدان و تبهکاران و اشرار و … از ما محافظت کندتعجب کردید که نیروی محافظ ما در حال حاظر قاتل جانمان شده است ؟!!!این حقیقتی است تلخ که نیروی انتظامی و یا بهتر بگویم برخی از مامورین این نیرو به صورت عمد تعداد زیادی از مردم بلوچ را اشخاصی که هیچگونه جرمی را مرتکب نشده و حتی هیچگونه سوپیشینه را هم نداشته اند.

آن کودک خردسالی که جلوی درب منزلش و جلوی دیدگان پدرش از فاصله کوتاه به ضرب گلوله مامور نیروی انتظامی کشته شدا جرمش چه بوده است؟ آن پسرک نوجوان که در یکی از خیابانهای زاهدان به ضرب گلوله مامور انتظامی کشته شده و حتی نیروی انتظامی سعی داشت تا از طرح شکایت خانواده این نوجوان جلوگیری نماید و حتی هز معرفی مامور خاطی به مراجع قانونی خودداری کرد؟و یا آن پدری که همراه خانواده کوچکش با دلی سرشار از عشق فرزندش در مسیر روستای محل سکونتش به ضرب گلوله مامور نیروی انتظامی کشته و کنترل خودرو از دستش خارج میشود و همسر و فرزند خردسالش به شدت زخمی میشوند.
البته باید متذکر شوم که هین موارد جدای صدها قتلی است که مامورین نیروی نتظامی به طرق مختلف از جمله شلیک به سمت راننده خودروهای وانت تویتا خالی بار و سنگ زدن به سمت راننده و سرنشینان خودرها که پس ار کشته و یا زخمی شدن راننده و واژگونی خودرو مامورین یاد شده به سرعت متواری میگردنند تا کسی ردی از مامورین پیدا نکند کسانی که فقط جرمشان این بوده که باج و رشوه نداده اند!!!
بعد از ظهور و آغاز عملیاتهای خرابکاری گروهکها در بلوچستان نیرویی رزمی و تهاجمی توسط نیروی انتظامی و بسیج سپاه پاسداران در بلوجستان پدیدار گشت که ” مرصاد ” نام گرفت.
هدف از ایجاد نیروی مرصاد کمک و مساعدت به نیروهای مرزبانی و نیروهای انتظامی در حفاظت از مرزها و حفاظت از مسیرهای تردد مردم عادی و همچنین مسدود کردن راهای عبور قاچاقچیان مواد مخدر و اشرار تا بدین وسیله این نیرو نقشی مهم در یاری رساندن به نیروی انتظامی و همچنین ایجاد حس اعتماد و اطمینان بیشتر به مردمی عمومی که در امنیت و آسایش زندگی کنند.
البته و صد البته که این فعالیت و تشکیل این نیرو بسیار خوب بوده خواهد بود ولی باید یادآور شوم که امنیت خواستگاهی مردمی دارد و نه با تیر تفنگ و گلوله کشتن مردم ایجاد نشده و نخواهد شد و اگر درگیری های بین افراد نامطلوب و نیروی های حفاظت مردم ایجاد میشود باید عمومی مردم از آن دور بوده که آسیبی متوجه مردم نشود.بحث امنیت بحثی جدا و با ملاحضات فراوان است که باید به صورت جداگانه به آن پرداخت.و در حال حاظر قصد آن را نداریم که وضعیت امنیتی بلوچستان را برسی کنیم انشالله در مقالات بعدی وضعیت امیتی بلوچستان در ابعاد مختلف را بررسی خواهیم نمود.
اما متاسفانه با تشکیل این نیرو وضعیت عمومی بلوچستان به وضعیت امنیتی شدید در آمد و بلوچستان به شکل یک دژ نظامی درآمد که مردم عمومی در آن به عنوان اسیر گرفتار رفتارهای زشت و زننده مامورین متخلف گشته اند و نکته تاسف برانگیز دیگر اینکه بیشتر بودجه اختصاصی برای عمران بلوچستان صرف فعالیتهای همین نیروها میشود.
اما متاسفانه رفتارهای تهاجمی و زننده این نیرو به یک معظل بدل گردید و همواره خبرهای های از کشته شدن و ضرب شتم تهدید و باجگیری از مردم عادی منتشر  میگردید و اینکه متاسفانه این نیرو با بی درایت مسولین امر به جایی یاری رسانیدن به مردم به یک ابزار فشار بر مردم بلوچ بدل گردیده است.
متاسفانه در چند روز اخیر خبرهای از کشته شدن چندین شهروند بیگناه بلوچ توسط نیروی مرصاد باز توجه ها را به بلوچستان مظلوم کشانیده است.
برای درک بهتر این موضوع ذهن شما را به چندین سال قبل معطوف میکنم که چگونه رفتار ناشایست و دور از انسانیت مامورین نیروی انتظامی سبب ایجاد کشتار وسیعی در بلوچستان گشته است.
حدود ده سال قبل شهرستان سراوان پست ایست و بازرسی ورودی این شهر جوانی با یک دستگاه خودرو تویتا 2000در حال انتقال یک همسر حامله اش به بیمارستان جهت زایمان و مراقبتهای لازم بود که در ایست و بازرسی حوالی میدان قدس جلوی این خودرو توسط نیروی انتظامی گرفته میشود و از جوان درخواست ارائه مدارک خودرو هویتی میکنند که جوان مدارک هویتی خود را ارئه میکند و در خصوص مدارک خودرو عذر خواهی کرده و میگوید که خودرو متعلق به اقوام است و من آن را امانی تحویل گرفته ام تا همسرم را که دچار درد شدید زایمان است به بیمارستان انتقال دهم مامور نگاهی به همسر بیمار جوان می اندازد و میگوید به من ربطی ندارد از خودرو پیاده شده و کلید آن را تحویل و همسرتان را با خودروی دیگری انتقال دهید که جوان پاسخ میدهد امکان این کار وجود ندارد مامایی مستقر در روستایمان گفته است فورا این خانم را به بیمارستان انتقال دهید وگرنه جان وی و فرزندش در خطر خواهد افتاد و شروع به خواهش التماس از مامور میکند و میگوید یکی از مامورانتان را مسلح با من همراه کنید تا بعد از انتقال همسرم به بیمارستان کلید خودرو را به او تحویل دهم که مامور اینبار با لحنی زننده و  دشنامی زشت و رکیک جوان را تهدید میکند تا خودرو را رها کرده و همسر بیمارش را از خودرو پیاده کند و ناگهان وضعیت همسر بیمار جوان وخیم تر میشود و جوان با دیدن این وضعیت پا را بر پدال گاز خودرو میگذارد تا از پست ایست و بازرسی عبور کند اما ثانیه های بعد از عمل جوان صدای رگبار گلوله وحشتی عجیب را بر اطرف میدان قدس میباراند تیرها شلیک شده به پشت خودرو شیشه عقب خودرو را شکسته و به سر جوان اثابت میکند و جوان در دم جان میدهد و کنترل خودرو از دست جوان رها شده و خودرو به یک ترانس برق برخورد میکند و خودرو آتش میگیرد و همسر و نوزاد به دنیا نیامده و زنی که همراهشان بود نیز کشته میشوند.مردم به طرف خودرو جوان یورش میبرند و با وسایل دم دستشان آتش را مهار میکنند ولی متاسفانه سه انسان بزرگسال و یک نوزاد به دنیا نیامده قربانی تحوش مامورینی بیرحم در کشوری اسلامی و متمدن میشود.
و متاسفانه ظرف چند ثانیه مامورین پست را جمع کرده و آماده فرار از معرکه میشوند آخر بزرگواران کجای دنیا دیده ایده که پلیس بعد از شلیک و زخمی و یا کشته شدن یک مضنون به ارتکاب جرم و یا یک متهم اقدام به فرار نماید و هرگز به دنبال کمک مصدومان حادثه نباشد و برای نجاتشان اورژانس را مطلع و یا درخواست حضور آمبولانس نکند تا حداقل جان زخمی را نجات دهد.
مردمی که شاهد این ماجرا بوداند خونشان به جوش می آید و گروهی به طرف مامورین خون آشام و بی رحم هجوم میبرند ولی مامورین با تیراندازی دو جوان دیگر را زخمی کرده و متواری میشوند.مردم زجر دیده زخم خورده جسد جوان و همسر باردار و همراهشان را سریعا به بیمارستان انتقال میدهند شاید امکان نجاتشان وجود داشته باشد و گروهی دیگر از مردم به سمت فرمانداری شهرستان حرکت میکنند ولی یک یگان مجهز ضد شورش نیروی انتظامی مانع حرکتشان میشود و با شلیک مستقیم به سمت مردم بی دفاع و غیر مسلح تعداد زیادی از آنان را کشته و یا زخمی میکنند و آن روز به نام روزی خونین در تقویم بلوچستان ثبت میگردد.
البته این قضیه و دیگر قضیا ابتدای و انتهای تحوش نیروی انتظامی در بلوچستان نبوده و نیست. که در چند روز اخیر نیز چندین جوان بلوچ در نواحی مختلف بلوچستان توسط نیروی انتظامی و یا همان نیروی مرصاد  بیگاه کشته شده اند و مجدد نیز نیروی ضارب به جای کمک به این افراد فرار را بر قرار ترجیح میدهد و چه بسا بعد از شلیک مرگبار به …. اگر نیروی ضارب به کمکش میرفت شاید هنوز زنده بود و خانواده اش در غم از دست دادن عزیزشان خون گریه نمیکردند.
طبق مفاد قانون اساسی کشور هیچ نیروی نظامی و انتظامی و امنیتی کشور حق شلیک بدون دلیل به طرف مردم را ندارد و جهت شلبک به سمت یک مضنون میبایست دستور شلیک از مراجع بالا دستی صادر و دریافت نماید و شلیک با توجه به ظوابت باید به طرف پایین تنه مضنون صورت گیرد و نه اینکه طرف مقابل از مردم عمومی باشد که پلیس وظیفه برقراری امنیت برای آنان را در تعهد کار خود دارد.
در تازه ترین نوع تحوش مامورین انتظامی بعد از واقعه ایست بازرسی های مخوف ابتدای شهرهای بلوچستان و آزار و اذیت طلاب و علما و عموم مردم اینبار دست به تحرک ناخوشایند جدیدی زده اند در هفته اخیر بیش از 6 جوان بیگناه بلوچ بدون داشتن هیچگونه سابقه تعقیب و هنگامی عبور از جاده های استان بدون هیچ دلیلی با شلیک مستقیم مامورین جان به جان تسلیم و کشته شده اند.
در یکی از این حوادث ناگوار و بسیار ناراحت کنند و غمبار یکی از نیروی مرصاد با شلیک بدون دلیل حتی بدون اعلام ایست خودرو باعث کشته شدن جوانی به نام عبدالله مرادزهی در مسیر زاهدان به خاش میشود.
این جوان که به همراه همسر و فرزند خردسالش سوار بر خودرو شخصی خود بوده مقادیری مواد غذای جهت فروش در مغازه کوچک خود همراه داشته و درحال عزیمت به روستای محل سکونت خود بوده است که متاسفانه با شلیک بی شرمانه یک مامور نیروی مرصاد در دم جان داده و کنترل خودرو از دستش خارج و خودرو واژگون میگردد که به همین سبب همسر و فرزند خردسالش به شدت مجروح میشوند و جالب است بدانید همانند سابقه قبلی مامور یاد شده بعد شلیک سعی بر متواری شدن از صحنه را داشته که مردم مانع رفتن وی میشوند که وی مجدد با گرفتن اسلحه به سمت مردم آنان را تحدید به شلیک مینماید که بدین وسیله امکان فرار وی برقرار میشود.
نتیجه گیری از این حادثه چیست؟به نظر بنده نتیجه گیری این حادثه این است که نیروی انتظامی و همردهای این سازمان تغیر وجه داده اند و رویه انسانی و آرمانی خود را به توحش و ایجاد رعب و وحشت و فعالیت ضد امنیتی خود را به وضوح آشکار نموده اند و هدفشان ایجاد جوه خفقان در میان مردم بلوچ است و چه بسا کسی هم بخواهد از ماموری قاتل که آزادانه در حال گشت گذار در شهر است انتقام بگیرد که در این صورت و بنا بر تجربه های قبلی جنجالهای فراوانی از طرف تندروها و افراطیون برما میشود که اشرار و گروهکهای تفرقه افکن و تکفیری قصد ایجاد رعب و وحشت در میان مردم و ترور مردم را دارند.
ابتدای بوجود آمدن نیروی مرصاد یکی از بسیجیانی که از این نیرو جدا شده بود اینگونه میگفت که تمامی نیروی های این بخش از مناطقی آمده اند که اعتقادات شدید ضد اهل سنت در این مناطق به اوج خود رسیده و همچنین معمین بسیاری به صورت منظم و روتین با برگزاری کلاسهای مذهبی و ارشادات دینی اعتقادات ضد اهل سنت را به این مامورین یادآور میشوند و آنان را از ارتباط با مردم بلوچ و اهل سنت به شدت منع میکندد و در اذهان این افراد تومرهای را ایجاد میکنند که این مردم دشمنان درجه یک شما هستند و همیشه و به صورت مداوم نقشه قتل شما را میکشند و هرگز طرح دوستی با این افراد نداشته باشید توجه کنید که این سخنان از سوی کسانی گفته میشود که معمم هستند و در دیدگاه آن بندگان خدا این افراد هرگز دروغ نمیگویند و سخنشان حقیقت و عمل به دستوراتشان واجب واجب است. این رفتارها سبب تحریک هرچه بیشتر این مامورین شده و در مواجه با مردم بلوچ به بدترین شکلی با مردم برخورد میکنند و حتی بارها به دلیل اعتراض مردم به این برخوردهای ناشایست مردم بی گناه و بی دفاع را مورد ضرب شتم قرار داده اند که این رفتارها سبب ایجاد نارضایتی عمومی میان مردم شده است.
مدتی است که سخنان و رفتارهای ضد اهل سنت و جماعت به اوج خود رسیده و اینبار برخی از بزرگان سیاسی و مذهبی کشور نیز به این رفتارها دامن زده اند و این سبب شده که رفتارهای ضد اهل سنت بیشتر از قبل شود و اگر دولتیون جلوی افراطیون را نگیرند همان افراطیونی که با بازگو کردن سخنان ضد اهل سنت و دامن زدن بر رفتارهای هینچنینی قصد ایجاد تفرقه و درگیری میان مردم را دارند.و باید چاره هی جدی به این موضعات داشته باشند تا خدای ناکرده وضعیت ما به وضعیت عراق بدل نگردد.
مولانا عبدالحمید امام جمعه معظم اهل سنت زاهدان ضمن اعتراض شدید به این رفتارها مامورین نیروی انتظامی و مرصاد مردم را به خویشتنداری دعوت نمود و از آنان خواست تا این موضوعات را از طریق مراجع ذیصلاح قانونی پیگیری کنند.ایشان در بخشی از خطبه های جمعه فرمودند که مسولین باید پاسخگو باشند و افرد خاطی باید به مجازات عمل خود برسد تا امنیت در جامعه برقرار شود.
بعد از سخنان اعتراضی مولانا برخی از مسولین استان نیز در خصوص این رویدادهای ناخوشایند جبهه گیری نموده اند و سخنان کوتاهی نیز از خود بروز داده اند همانند استاندار و نماینده مردم زاهدان و همچنین سایر نمایندگان استان که البته سخنان بی محتوا و دادن بیانه بدون پیگیری و بازخواست افراد خاطی و مسولینی که این افراد خاطی زیردست آنان هستند هیچ ارزشی ندارد و متاسفانه اینگونه مسولین که صاحب نظر و رای هستند فقط به دادن بیانه اکتفا مینمایند.تا بدین وسیله هم به میخ ضربه وارد کنند و هم به نعل که نه آبروی نیروهای انتظامی در خطر بیفتد که برخی از مامورینشان روحیه متوحش گونه دارند و باید گزینشی جدی در جیدمان نیروهایشان داشته باشند و هم اینکه به این بیانه ها مردم عادی را آرام و راضی نگهدارند که به اعتراضات دنباله دار ادامه ادامه ندهند.
چرا مسولین محترم در مقابل رفتارهای ماسبق نیروی های همرده از خود هیچگونه عکس العملی نشان نداده اند چرا تمرد و سرپیچی نیروی انتظامی در حال حاظر به شلیک مستقیم و کشتن مردم بیگناه در مقایل دیدگان همسر و فرزندانشان رسیده است.چرا افراد خاطی همانند دیگر مجرمان دستگیر و به سرانجام اعمال خود رسانیده نمیشوند چرا ذهن یک مامور نیروی انتظامی که طبق قانون وظیفه شان حفاظت و حراست از عموم مردم است اینگونه مسوم میشود که مردم عادی و بیگناه را بسان دشمن میبیند و به جای حمایت و حفاظت از آن و از جامعه سبب کشته و زخمی شدن و ایجاد جود رعب و وحشت و نفرت در بین مردم میشود.
امیدوارم مسولین محترم به این سوالات پاسخگو باشند .
با تقدیم احترام
سید مبین الدین بلوچ ایرانی