ارسال خبر توسط مرجان تابع بردبار Marjan Tabe Bordbar
امروز در میان مسلمانان جدال های بیهوده ای شکل گرفته و نزاع هایی برخواسته که محصول نگاههای معطوف به قدرت است. شاید هنگامی که پیامبر عظیم الشان اسلام از زمانه ای سخن رانده بود که امت اسلامی به هفتاد و اندی پاره تقسیم می شود و همه جهنمی اند و اهل شقاوت ، بجز یکی از آنها ، در رویاهای رسولانه ی خویش چنین روزهایی را که کنون ما در آن می زییم ، پیش چشم داشت ، زمانه ای که به نام مذهب و به کام تبعیت حیوان وار و سبعیت منشانه از غرایز اولیه ، انسانها به جان یکدیگر افتاده اند و از همه جا بوی خون به مشام می آید و همه را نکبت تنفر و تیره گی غیر انسانی زیستن در بر گرفته است و از همه ی مکان ها بدتر ” خاور میانه ” ، دچار آفاتی گشته است که خردمندان را به حیرت واداشته است . اگر بخواهیم تعبیری امروزین از این روایت پیامبر به دست دهیم – چرا که بدان باورم در گفتمان درون دینی تاویل غیرممکن ، ولی تعبیر از ممکنات است – شاید منظور نظر پیامبر از رهایی یک دسته از مسلمانان و به تعبیری وسیع تر مومنان و معنویت مداران همانا آن گروهی باشد که در مسایل مختلف دنیوی و اخروی اهل تساهل و تسامح و میانه روی و گفتگو باشند ، چنین به نظر می آید که مطمح نظر پیامبر از آن گروه ، نه گروه و دار و دسته ای مشخص مسلمان– سنی ، شیعه و … – و نه قاعدتاً غیر مسلمان است ، بلکه همانا افرادی را اهل سعادت ابدی می پندارد که همچون خود وی در پی مکارم اخلاقی و مسایل انسانی و معنوی باشند.
چنین به نظر می آید در جهان امروز ما به طور عام و در خاورمیانه به طور خاص ، یک شیفت و گذار پارادایمی اساسی لازم است و آن گذار مسالمت آمیز از جوامعی مبتنی بر مونولوگ ، فقه محور – حال فقه هر آیین خاصی — ، متعصب ، باورمند به دخالت گزاره های تاریخی در سعادت و شقاوت ابدی و به نوعی دینداری معیشت اندیشانه به جوامعی دیالوگ گونه ، مبتنی بر تکثر ، اخلاق محور ، غیر متعصب ، غیر تاریخی و دینداری نسبتاً معرفت اندیشانه است و تا این گذار صورت نگیرد ، بسیاری از دخالت ها و نمودهای فردی و اجتماعی مثمر ثمر نخواهند بود .
امروز در میان مسلمانان جدال های بیهوده ای شکل گرفته و نزاع هایی برخواسته است که بیشتر از آنکه محصول نیاز واقعی و یا حتی تدبیر و تامل باشد محصول نگاههای معطوف به قدرت و به نحوی اختصاصی اگر بخواهیم بگوییم معطوف به ” بازیهایی میهن پرستانه ” است و بیشتر از آنکه دغدغه ی معنویت و اخلاق بواسطه ی دین مداری در میان باشد ، دغدغه ی حفظ مرزهای کشورها و حتی تجاوز و دست یازی به حریم ممالک دیگر حال به صورت مستقیم یا غیر مستقیم است .
از دیر باز اختلاف روایت های تاریخی در بین اهل سنت و شیعیان جریان داشته و هر کدام با شعب گوناگونشان ، قرائت خویش از مسایل صدر اسلام را بارها و بارها و هزاران بار گفته اند و نوشته اند و در موردشان به جدل برخاسته اند و باز به نتیجه ی مشخصی نرسیده اند . اما مشکلی که امروز در میان آن است که قرائت های متفاوت از این امور تاریخی و گزاره های اعتباری به گونه ای به داوری های ارزشی گره خورده است که در هر مکانی عده ای که آن نگاه تاریخی را باور ندارند ، کافر و غیر خودی و شقی و … خوانده شده و از حقوق بدیهی خویش برخوردار نمی گردند و از حقوق انسانی خویش محروم می شوند .
در کشوری با اکثریت شیعه چون ایران و در کشورهای با اکثریت اهل سنت چون دیگر کشورهای مسلمان ، اگر سنی گری و شیعی گری به مسایل دیگر زمینی و امور انسانی گره نخورد ، بسیاری از مسایل به ظاهر لا ینحل به آسانی پاسخ داده می شوند . اگر در خاورمیانه به طور کل اصل شایسته سالاری – فارغ از هر نوع نگاه مذهبی – بر صدر رود و قدر بیند ، دیگر شاهد ظهور مسایلی که امروزه دنیای اسلام با آن درگیر است ، نخواهیم بود.
ظهور گروه های تندرو شیعه یا سنی محصول عواملی سندرم گونه است ، اما نگارنده را باور آن است که نزاع بر سر گزاره های غیر متقن تاریخی و در پی فضیلت جویی های خاص رفتن – از قبل اینکه عمر از علی بالاتر یا بالعکس و آ از ب داناتر و ب از ج لایق خلافت تر ! و … – و بدتر از همه وارد نمودن این گزاره ها به معادلات قدرت و ثروت و مکنت وعده ای را محروم نگاه داشتن ،سر سلسله جنبان تندروی های مذهبی از هر گونه است .
ظهور و بروز و نمود گروههای تندرو – حال از هر طیف و مذهبی – بسیار بیش از انچه محصول دغدغه ی مذهبی – با نوعی تسامح ” دینی ” – باشد ، نشان از پیوند عجیب قدرت طلبی و ناسیونالیسم افراطی و بازی های میهن پرستانه به نام دین و مذهب باشد ، آن عده از مسلمانان اعم از اهل سنت و شیعه که دغدغه ی معنوی و اخلاقی زیستن در دنیای معاصر ، آرام شان نمی گذارد بایستی با عبور از گفتمان های تاریخی و برساخته های صرفاً ذهنی و ورود به نوعی گفتمان مبتنی بر توجه به نیازهای اساسی جوامع مسلمان و بازگشت به گفتمان اصیل اخلاق محور دینی و معنوی ، اجازه ندهند عده ای تندرو – به اصطلاح طالبان های شیعی یا سنی — از لایه های مختلف زمام امور را در دست گرفته و سوار بر توسن قدرت هر آنچه می خواهند، انجام دهند .
راز و رمز اصلی پروژه ی مبارکی چون وحدت و انسجام و یگانگی و دوری از تندروی و افراطی گری، قبل از هر امری عدم ورود متفکران و فعالان مسلمان به بحث های حاشیه ای است و بعد از آن توزیع عادلانه ی امکانات – از هر نوعش – فارغ از نگاه مذهبی و نژادی و قبیله ای ست . چه آنکه ممکن است با نوعی نگاه غیر متسامحانه ی مذهبی می توان اندک زمانی بر مراد و مرام خویش حکمفرمایی کرد ، اما عاقبت خوشی در انتظار نخواهد بود .
محمدآزاد جلالی زاده