ارسال خبر توسط مرجان تابع بردبار Marjan Tabe Bordbar
جرس: رییس ۸۴ ساله مجلس خبرگان حالا با کمک انبوه دستگاه های پزشکی است که می تواند نفس بکشد. او در کما است و عیادت چهره های طراز اول جمهوری اسلامی از وی در فاصله ۲۴ ساعت اخیر نیز حکایت از وخامت اوضاعش دارد. گزارشهای پزشکی متفاوتی از حال جسمی اش مخابره شده و خبرهای ضد و نقیضی درباره مرگاش نیز به رسانه ها درز پیدا کرده است. تایید رهبر در دوره ۴ ساله ریاستمحمدرضا مهدوی کنی سالهاست که از بیماری رنج می برد. او در سال ۱۳۸۷ وقتی از طرف علی اکبر هاشمی رفسنجانی برای نامزدی ریاست مجلس خبرگان مورد تشویق قرار گرفت این دعوت را به دلیل کهولت سن رد کرد با این وجود دو سال بعد علیرغم این که به دلیل مشکل حرکتی ناچار به ویلچر نشینی بود مسوولیت ریاست خبرگان را قبول کرد و جانشین هاشمی در این سمت شد. هاشمی در انتخابات هیات رییسه خبرگان از مهدوی کنی حمایت کرد و دلیل آورد که نمی خواهد « نوعي تلقي اختلاف در خبرگان در جامعه سرايت كند» اشاره ای به حملات تند محافظه کاران علیه خودش که به واسطه حوادث ناشی از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ تشدید شده بود. کناره گیری هاشمی در آن زمان خیال محافظه کارن از تسلط بر مجلس خبرگان را آسوده کرد و مهدوی کنی هم به دلیل تبار سنتی اش گزینه ای کاملا مورد پسند محافظه کاران بود.ریاست ۴ ساله او بر خبرگان البته تفاوت محتوایی چندانی با دوره ریاست هاشمی نداشت و در این دوره نیز عملکرد خبرگان به نشست های فصلی و صدور بیانیه هایی با مضمون تایید و حمایت از رهبر جمهوری اسلامی خلاصه شد. مهدوی کنی در این دوره اظهارنظرهای زیادی هم پیرامون عملکرد خبرگان نداشت و در معدود اظهارات اش هم به دفاع از رهبری بسنده کرد. او در یکی از سخنرانی هایش که ۲۴ اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۱ انجام شد این نکته را بیان کرد که رییس مجلس خبرگان نشده تا همه چیز را بر هم بزند. اشاره او به بحث هایی بود که درباره ضرورت نظارت خبرگان بر عملکرد رهبری از سوی منتقدان این نهاد طرح می شد. مهدوی کنی در پاسخی به این اظهارات نیز گفت که « نظارت بر رهبری به مفهوم حراست از ایشان است و باید رهبری را حفظ کنیم البته گاهی ممکن است حفظ به معنی تذکر باشد اما این به مفهوم از بین بردن همه حرمتها و چهارچوب ها نیست.» نماینده ای اعلا برای راست سنتینقش مهدوی کنی در دهه اول پیروزی جمهوری اسلامی برجسته تر از دهه های بعد بود. او در کابینههای رجایی و باهنر سمت وزیر کشور را بر عهده داشت و بعد از ترور آنها برای مدتی کفیل نخست وزیری ایران شد. عضویت در ستاد انقلاب فرهنگی و مسؤولیت ستاد کمکرسانی به مردم مناطق بمباران شده٬عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی٬ ریاست مرکز رسیدگی به امور مساجد عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضویت در مجلس خبرگان رهبری از جمله مسوولیت های حقوقی و رسمی او در طی حیات سیاسی اش بوده است. مسوولیت هایی که نشان می دهد او نقش اصلی سیاسی اش را در دهه ۶۰ ایفا کرده است و بعد از آن از نهادهای اجرایی تا حدی فاصله گرفته است. فاصله گیری مهدوی کنی به معنای برکنار ماندن او از میدان سیاست در ایران نبود. او به عنوان موسس و دبیر کل جامعه روحانیت مبارز یکی از قطب های اصلی قدرت روحانیون در جمهوری اسلامی را هدایت می کرد و در انتخابات های مختلف هم به بسیج نیروهایی می پرداخت که دنبال تسخیر کرسی بودند. مهدوی کنی نماینده تام و تمامی برای جناح راست سنتی در ایران بود. او طرفدار اقتصاد بازار آزاد و منع دخالت دولت در اقتصاد بود و از همین رو توسط اکثریتی که گرایش چپ اسلامی داشتند متهم به ترویج « اسلام آمریکایی » شد. مهدوی کنی در سال ۱۳۸۷ طی مصاحبه ای با مجله «یادآور» پیرامون گرایش اقتصادی اش طی سالهای اول انقلاب می گوید: « در اول انقلاب که در شورای انقلاب و بعد در شورای نگهبان بودم، با این تفسیر که بازرگانی خارجی دست دولت باشد و دولت بشود تاجر و وارد کننده و صادر کننده، مشکل داشتم و نمی توانستم این را بپذیرم. البته بنده اقتصاددان نبودم، ولی این تناقض با ذهنیت من جور در نمی آمد.» او در این مصاحبه به طور تلویحی ماجرای انشعاب جامعه روحانیت مبارز از حزب جمهوری اسلامی را نیز مرتبط با همین تفاوت دیدگاه های اقتصادی عنوان کرده و می گوید که آیت الله خمینی هم از جمله مخالفان دیدگاه او در زمینه حمایت از سرمایه داری و بازار آزاد اقتصادی بوده است هر چند که بهرحال اجازه فعالیت را از او و جامعه روحانیت مبارز سلب نکرده است. مهدوی کنی علاوه بر این اختلاف کلیدی تری نیز با بنیانگذار جمهوری اسلامی درباره گروگانگیری دیپلمات های سفارت آمریکا در سال ۱۳۵۸ داشت. او درخاطرات خود پیرامون این اقدام گفته است که « من با این کار قطع نظر از دستور امام مخالف بودم و آن را مفید نمی دانستم، به خصوص ادامه ی آن را صلاح نمی دیدم، چنانکه عملاً ادامه ی کار به نفع ما تمام نشد…آخر کار به جائی رسید که ما التماس کردیم که گروگانها را تحویل بدهیم.» نکته جالب توجه درباره مهدوی کنی این است که وی در دوره رهبری آیت الله خمینی ابایی از علنی کردن اختلاف دیدگاه هایش با راس نظام سیاسی نداشت اما در دهه های بعد رویه ای محافظه کارانه تر پیش گرفت و دستکم هیچ گاه در فضاهای علنی از آقای خامنه انتقاد نکرد یا حتی واکنشی را بروز نداد که بتوان حمل بر چنین اختلافی کرد.
بخت جانشینی برای هاشمی شاهرودیحالا با وخامت اوضاع جسمی مهدوی کنی موضوع جانشینی او در مقام ریاست مجلس خبرگان بالا گرفته است. در حال حاضر محمود هاشمی شاهرودی و محمد یزدی به ترتیب نایب رییس اول و دوم این نهاد هستند و بیشترین بخت برای جانشینی متوجه هاشمی شاهرودی است که متولد ۱۳۲۷ است و نسبت به محمد یزدی ۱۷ سال جوان تر است و سلامت جسمانی بالاتری هم دارد. یزدی هم مانند مهدوی کنی سالهاست که از بیماری رنج می برد و بیماری اش به اندازه ای جدی است که هاشمی رفسنجانی در جریان نزاع کلامی اش با وی در سال ۱۳۸۹ گفت : « سالهاست که جواب من به آقای یزدی درخواست شفا برای ایشان است » در این اوضاع و احوال البته رسانه های نزدیک به محافظه کاران نگاه هایشان را متوجه هاشمی کرده اند و مدعی اند که او در همراهی با اصلاح طلبان در صدد تسلط بر مجلس خبرگان از طریق ورود نیروهای همفکر در انتخابات بعدی اند که قرار است زمستان سال ۱۳۹۴ همزمان با انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی برگزار شود. هنوز تا آن انتخابات فاصله زمانی زیادی باقی است و به نظر می رسد که انتخاب جانشین برای مهدوی کنی در ریاست مجلس خبرگان خود تا اندازه ای روشن کننده به روشن شدن فضا کمک کند. فعلا روی کاغذ بالاترین بخت از آن هاشمی شاهرودی است ولی معادلات قدرت در جمهوری اسلامی گاه بسیار غیر قابل پیش بینی تر از آن است که بتوان گزینه ای را قطعی تلقی کرد. نادر مرزبان