علامه کاک احمد مفتی زاده یکی از برجسته ترین مصادیق نواندیشی و روشنفکری در میان اهل سنت ایران بود
روشنفکری دینی در ایران جزء آن دسته از جستارهای انکار ناپذیری است که برغم مخالفت فراوان مخالفان، همواره کانون توجه فرهیختگان و اهل قلم ایرانی بوده و در سالهای پس از انقلاب هر روز دامنه این جریان گسترده تر شده است. ازآنجاییکه امروزه جهان قرائت سازگارتری از دین با مدرنیته را میطلبد و جامعه مدنی دلهای بسیاری را مفتون خود دارد، حفظ پایگاه روشنفکران و نواندیشان از ملزومات جوامع مسلمان به شمار میرود.
در واقع این روشنفکران و نواندیشان دینی هستند که رابطه دین و عقل را تنظیم میکنند و در پی بستن پلی بین سنت و مدرنیته هستند و نبود آنها به معنی دوام تعارض میان سنت و تجدد است.
تاریخ جریان روشنفکری در بین اهل سنت ایران به سال های اخیر حکومت محمد رضا شاه برمیگردد. در آن سالها افرادی از قبیل مفتی زاده و ربیعی با گام نهادن در وادی نواندیشی در پی باز کردن دری به دنیایی تازه برای اهل سنت ایران بودند. اما عمر این نواندیشی بسی کمتر از آن بود تا حاصلی دهد، و با گذشت چند صباحی از انقلاب به پایان رسید.
افول بی فروغ ستاره روشنفکری در بین اهل سنت ایران ,حاصل سیاستهای کلی نظام در برابر اهل سنت و مخالفت روحانیون سنتی با این جریان بود. اصولا روشنفکری پدیده ای نیست که به تولید انبوه برسد اما اگر بستر لازم برای تولید این جریان فراهم نباشد، همان اندک تولید هم به صفر میرسد. کما اینکه این اتفاق دررابطه به جامعه اهل سنت ایران افتاد.
حاکمیت با از میان برداشتن نواندیشان نوپای سنی مذهب، از دو جهت خود را ذی نفع میدید. نخست از گزند عالمانی شجاع و دانا که خار چشمی برایش محسوب میشدند در امان می ماند و از جهتی هم در آینده نگران رابطه و وحدت روشنفکران و نواندیشان شیعه و سنی نبود. غالبا یکی از سرسخت ترین و خطیرترین مخالفان حکومت هایی از قبیل جمهوری ولایت فقیه روشنفکران دینی هستند. روشنفکرانی که به تولید کالای مرغوب مشهورند و برای محصولاتشان مشتریان فرهیخته فراوان دارند.
حکومت با برنامه ریزی واستراتژی از پیش تعریف شده به مبارزه با این دسته از مخالفانش برخاست. حکومت به نیکی میدانست که باید از ارتباط میان روشنفکران و نواندیشان سنی و شیعه جلوگیری کند و این در حالی بود که روشنفکران شیعه رشد فزاینده تری داشتند و نفوذ بیشتر و به این لحاظ خارج از توان حکومت بود تا بکلی آنها را از میان بردارد. پس تنها راه حل را در از میان برداشتن روشنفکران معدود سنی مذهب میدید که بعد از این کار، با متمرکز کردن منابع تحصیلی اهل سنت در یک نقطه، توانست از باز تولید روشنفکری در جامعه اهل سنت جلو گیری کند که البته نقش روحانیون سنتی اهل سنت را هم نمیتوان در این میان نادیده گرفت.
علامه کاک احمد مفتی زاده یکی از برجسته ترین مصادیق نواندیشی و روشنفکری در میان اهل سنت ایران بود. نوع تفکر وی در مسائلی چون کفر در برابر ایمان نه در برابر اسلام؛ دادن الگوهای ایده ال در روابط بین المللی و قبول نداشتن احکامی چون ارتداد و سنگسار از او شخصیتی نو اندیش و سعی وی برای تقریر حقیقت و تقلیل مرارت مردمش؛ از او شخصیتی روشنفکر ساخته بود . مفتی زاده که برای به ثمر نشاندن نهال جمهوری اسلامی زحمات زیادی کشیده بود و مشقت ها به جان خریده بود, انتظار داشت تا پس از انقلاب؛ به مانند کثیری از مبارزان دیگر؛ زیر سایه آن درخت لختی آرام گیرد؛ اما با گذشتن فقط چند ماه از انقلاب, به این نتیجه رسید که گویا از دام دیکتاتوری کوچک حکومت سلطنتی خود را رهانیده و به دام دیکتاتوری بزرگتری انداخته است و آن بود که دوباره کمر به همت بست تا همچنان بی وقفه تا طلوع صبح آزادی؛ دست از مبارزه نشوید. حکومت که خود را خسته از اعتراض های بی وقفه مفتی زاده برای به رسمیت شناختن حقوق اقلیت ها در قانون اساسی و دیگر قوانین نافذه کشور میدید، ناعادلانه او را به ده سال حبس محکوم کرد و چنان درین مدت او را شکنجه کرد که آزادیش از بند زندان؛ آزادیش از بند دنیا را نیز برایش به ارمغان آورد.
به نقل از جرس