پزشکیان و اقلیت‌های مذهبی؛ فاصله وعده تا واقعیت چه‌قدر است؟

«مسعود پزشکیان»، رییس‌جمهور ایران، طی سه هفته تبلیغات انتخاباتی با بیان اینکه «گردن خود را در برابر حرف‌هایش گرو می‌گذارد»، وعده‌هایی مطرح کرد.یکی از این وعده‌ها پشتیبانی از حقوق اقلیت‌ها بود. حالا که مسعود پزشکیان بر کرسی ریاست‌جمهوری نشسته، تا چه اندازه توانایی اجرای وعده‌هایش را دارد؟

«محبت نیوز»- انتخاب «مسعود پزشکیان» به ریاست‌جمهوری ایران با وجود شعارهایش در پشتیبانی از حقوق اقلیت‌ها، هرچند گروهی را امیدوار کرد اما هم‌زمان با وجود تاکیدش بر وفاداری به خط رهبری، این نگاه را تقویت می‌کند که احتمالن دست‌کم در مورد اقلیت‌های غیررسمی اوضاع تغییر محسوسی نداشته باشد و در حد شعار و نمایش باقی بماند.

پزشکیان روز دوم تیر ۱۴۰۳ در سخنرانی‌‌ خود با اشاره به این‌ که نباید اجازه داد یک گروه قدرت را در دست بگیرد،‌ گفته بود: «باید بگوییم ما مردم ایران، کُرد، تُرک و بلوچ و غیره، حق تصمیم‌گیری، حق مشارکت و انتخاب داریم.»

گفت‌وگوی «ایران‌وایر» با اقلیت‌های غیررسمی و کمتر دیده‌ شده‌ ایران است؛ درباره این‌ که آیا در دوران پزشکیان، حق مشارکت و انتخاب برای آن‌ها تغییر خواهد کرد؟

«فرد پطروسیان»، روزنامه‌نگار و پژوهش‌گر مسیحی می‌گوید: «بعضی گروه‌ها، از جمله زنان و اقلیت‌ها در روزهای انتخابات برای همه کاندیداها ارزش پیدا می‌کنند و آزادی و آسایش آن‌ها در زمره شعارهای‌شان قرار می‌گیرد. اما آن‌چه مانع می‌شود تا پزشکیان گامی موثر برای اعطای حق برابر به اقلیت‌های غیرمسلمان بردارد، این است که رهبر حکومت سیاست‌های کلی نظام را تعیین می‌کند و پزشکیان ذوب در رهبری است و مدیون او.»

به گفته پطروسیان، در چنین وضعیتی،‌ قدم برداشتن علیه «علی خامنه‌ای» که دست‌کم یک بار در سخنرانی‌ خود به شدت به کلیساهای خانگی و اقلیت‌های دیگر مثل بهایی‌ها حمله کرده است، شدنی نیست.

مساله دوم، برخورد امنیتی حکومت با اقلیت‌های دینی، به‌ویژه اقلیت‌های غیررسمی و ثبت‌ نشده در قانون اساسی است. فرد پطروسیان می‌گوید: «حکومتی که می‌خواهد یک انقلاب با ویژگی‌ اسلامی‌ بودن را به سراسر جهان صادر کند،‌ وقتی می‌بیند که شهروندان مسلمانش با وجود سرکوب و امکانات تبلیغی گسترده به مسیحیت می‌گروند، وجهه‌اش را در خطر می‌بیند.»

 

گروهی که نادیده گرفته می‌شوند
در قانون اساسی ایران از مسیحیان به عنوان «اقلیت رسمی» نام برده شده است اما این رسمیت شامل مسلمانان یا پیروان ادیان دیگری که به مسیحیت گرویده باشند – گروهی که در ادبیات امروز ایران آن‌ها را با عنوان «نوکیش» می‌شناسیم – نه تنها رسمیتی ندارند بلکه طبق اصول «شرع» اسلام، «مرتد» محسوب می‌شوند. در چنین فضایی، نام بردن از نوکیشان و حقوق‌ آن‌ها تابو به شمار می‌رود.

پطروسیان در این باره می‌گوید: «نام بردن از بهاییان و نوکیشان به تنهایی تابو است، چه برسد به تمایل برای تغییر وضعیت آن‌ها. در ضمن باید صافی شورای نگهبان را نیز در نظر بگیریم که اگر پزشکیان یا هر شخص دیگری می‌خواست بر خلاف تابوهای حکومت، از جمله در برخورد با اقلیت‌ها رفتار کند،‌ اصلن از آن عبور نمی‌کرد. پس این‌که پزشکیان از چنین صافی عبور کرده است، یعنی نگاهش به اقلیت‌ها و حقوق‌ آن‌ها چیزی فراتر از تکرار همه این سال‌ها نیست و اقلیت‌های غیررسمی را در برنمی‌گیرد.»

به گفته او، این وفاداری به اصول حکومتی را در بیانیه پزشکیان هم می‌توان دید: «حتی در بیانیه آقای پزشکیان که از اقوام و ادیان یاد کرده بود، نوکیشان مسیحی و بهایی‌ها جایی نداشتند؛ یعنی حتی نام بردن از آن‌ها تابو است، تا چه برسد به تغییر در وضعیت این گروه از شهروندان.»

پطروسیان می‌گوید آن‌چه در مورد اقلیت‌ مسیحی در ایران مبرهن است، مهاجرت گسترده آن‌ها از ایران یا در واقع فرار از ایران است: «اقلیت ارمنی که تا پیش از انقلاب بین ۱۵۰ تا ۲۵۰ هزار نفر جمعیت داشتند،‌ تعدادشان در حال حاضر حدود ۶۰ هزار نفر برآورده می‌شود. این در حالی است که جمعیت ایران در این مدت به بیش از دو برابر افزایش یافته است.»

با وجود سرکوب‌ها، افزایش مهاجرت و تلاش حکومت برای هویت‌زدایی از جوامع اقلیت پطروسیان باور دارد اقلیت‌های رسمی و غیررسمی مثل نوکیشان مسیحی، پیروان دین یارسان و بهایی‌ها دنبال حفظ هویت‌شان هستند.

 

پزشکیان جزیی از حکومتی که خود را مسوول نمی‌داند
بهاییان از جمله گروه اقلیتی هستند که نه تنها توسط حکومت به رسمیت شناخته نمی‌شوند بلکه از آن‌ها با عبارت‌های تحقیرآمیزی یاد می‌شود و علیه‌شان کارزارهای نفرت‌پراکنی راه می‌افتد. تبعیض در این مورد تا جایی ادامه دارد که با وجود شهادت عده‌ای از بهاییان در جنگ ایران و عراق، حکومت آن‌ها را به عنوان کشته راه ایران به حساب نیاورده است و جزوی از خانواده جانبازان راه ایران نمی‌داند.»

«وثاق سنایی»، از سخن‌گویان جامعه بهایی در این باره می‌گوید: «اگر به بیش از ۴۵ سال گذشته نگاه کنیم، می‌بینیم که بهاییان صرفا به خاطر باور و اعتقادشان با محدودیت‌های سیستماتیک زیادی، از حق تحصیل تا دفن مردگان روبه‌رو بوده و هدف کمپین‌های نفرت‌پراکنی قرار گرفته‌اند؛ سیستماتیک به این معنا است که این فشارها برنامه‌ریزی شده‌اند و پشتوانه حکومتی دارند. اسنادی در دسترس است که نشان می‌دهند عالی‌ترین شخصیت‌ کشور دستور آن‌ها را صادر کرده است و تاکید دارند تا جایی که می‌توانند، جلوی توسعه بهاییان را بگیرند.»

او با اشاره به این‌ که حکومت از طریق کارزارهای مختلف در تلاش بوده است تا سرکوب ظالمانه را عادی‌سازی و توجیه‌پذیر کند، می‌افزاید: «باید امیدوار باشیم که حکومت ایران به طور مسوولانه‌ای با این قضیه روبه‌رو شود و بپذیرد که حقوق شهروندی همه شهروندان ایران را محترم بشمارد و فرصت مشارکت را برای تک‌تک‌ آن‌ها به وجود بیاورد که بتوانند نیروی خود را برای تحقق پیشرفت، توسعه و آبادانی مملکت به کار گیرند.»

سنایی باور دارد که فارغ از وظیفه حکومت در قبال مردم،‌ خود شهروندان نیز در قبال یک‌دیگر مسوولیت دارند و از جمله با افزایش آگاهی می‌توانند سد تبعیض را کنار بزنند.

 

بهبود شرایط اقلیت‌های مذهبی انتظاری محال است
هویت‌زدایی از جامعه «یارسان» یکی از بزرگ‌ترین مشکلات این گروه قدیمی ساکن ایران است. آن‌ها در هیچ قانونی به رسمیت شناخته نشده‌اند و به همین ترتیب، حق معاش و تحصیل‌شان نیز با دشواری روبه‌رو است. در چنین شرایطی که سیاست‌های کلان جمهوری اسلامی با فلسفه وجودی جامعه یارسان و باورهای آن در تضاد است، نمی‌توان به تغییر مهره‌ها امید بست.

«فرحناز فتحی»، کنش‌گر جامعه «یارسان» هم می‌گوید: «وقتی جامعه‌ و گروهی در هیچ یک از اصل‌های ۱۳ و ۶۴ قانون اساسی به رسمیت شناخته نشده باشد، تفاوتی نمی‌کند که چه کسی نقش ریاست‌جمهوری را برعهده بگیرد. بین قصاب تهران و محمد خاتمی برای ما اقلیت‌های غیررسمی تفاوتی وجود ندارد.»

به گفته او، تفاوت «سعید جلیلی» و پزشکیان برای جامعه یارسان، در میزان رادیکال بودن‌ آن‌ها است: «در فضایی که تیغ نظارت شورای نگهبان بر سر نامزدهای ریاست‌جمهوری قرار دارد، قانون اساسی نیز یارسان‌ها را به رسمیت نمی‌شناسد. تغییر رییس‌جمهوری فقط به یک جابجایی مهره در بازی شبیه است، در حالی که روش بازی تغییر نکرده است.»

طی دهه‌های گذشته، پیش آمده است که گروهی از اقلیت‌ها با حکم رهبر ایران در زمره «اهل کتاب» طبقه‌بندی شوند. اما جامعه یارسان امید چندانی ندارد موقعیت مشابهی می‌تواند در ریاست‌جمهوری پزشکیان رخ دهد و شرایط آن‌ها را بهتر کند.

فرحناز فتحی دراین‌باره می‌گوید: «ما نمی‌توانیم خودمان را گول بزنیم. وقتی من می‌دانم که اصول تعالیم دین و تفکر من به عنوان یک یارسان ۱۸۰ درجه با تفکر اسلامی متضاد است،‌ نمی‌توانم انتظار داشته باشم، حق یا امکاناتی برای من قائل باشند. تا زمانی که چنین سیستمی بر سرکار است، ما نمی‌توانیم به آینده‌مان امید داشته باشیم.»

فتحی از هویت‌زدایی به عنوان یک برنامه حکومتی علیه یارسان‌ها می‌گوید: «اخیرا اخباری منتشر شدند در مورد این که موزه بیگلربیگی تخلیه شده است. در این موزه اسناد بسیاری از حضور یارسان‌ها در منطقه نگه‌داری می‌شد. در اقدامات مشابه نیز تلاش شده است تا اسناد حضور قوم یارسان در ایران زدوده شود. به جرات می‌گویم اگر در یک منطقه خاص زندگی نمی‌کردیم و اجتماع تشکیل نداده بودیم، همه ما را نابود کرده بودند. در این شرایط نمی‌توان به تغییر مهره‌ها امید بست. به باور من، در چنین سیستمی پزشکیان حتی اگر بخواهد کاری کند، حذف می‌شود. پزشکیان در نهایت یک چهره آکادمیک و غیرامنیتی دارد و مثل دوران اصلاحات،‌ در حکم سوپاپ اطمینان نظام است.»

سیاست‌های کلان غیرقابل تغییر است
«آوات پوری»،‌ فعال اجتماعی و از جامعه سنی و کُرد ایران معتقد است تغییرات هرچند کوچک و در حد انتصاب مدیران میانی و استاندار می‌توانند بر وضعیت اقلیت‌ها، از جمله سنی‌ها در مناطق اقلیت‌نشین ایران مثل کردستان و سیستان و بلوچستان تاثیر بگذارند.

تفاوت جلیلی با پزشکیان در‌باره حقوق اقلیت‌ها این است که پزشکیان همواره در مناظره‌ها معتقد بوده باید حقوقی را برای اقلیت‌ها قائل شد اما جلیلی باور دارد که اصولا حقی از این گروه زایل نشده است. با این حساب،‌ اگر جلیلی انتخاب می‌شد‌، اصولا قرار نبود تغییری در وضعیت اقلیت‌ها صورت بدهد.

پوری معتقد است با وجود رویکردهای متفاوت این دو نامزد ریاست‌جمهوری در زمان رقابت‌ها،‌ شرایط موجود تنها در صورتی قابل حل است که سیاست‌های کلان قابل‌تغییر باشند: «از جایی به بعد، رییس‌جمهوری در تغییرات در فضای سیاسی کشور هیچ نقشی ایفا نمی‌کند؛ به عبارتی، تا زمانی که حرف و اراده آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر ایران تغییر نکند، شرایط کلان قابل تغییر نیست. اما در بهبود شرایط جامعه مدنی و فعالان این حوزه موثر خواهد بود.»

او می‌افزاید: «با وجود همه محدودیت‌ها، پزشکیان همچنان می‌تواند با انتخاب استاندار و وزرا، شرایط را برای سنی‌ها در مناطق زندگی‌شان بهبود ببخشد. ما چنین شرایطی را در دوران اصلاحات شاهد بودیم که دست‌کم مردم می‌توانستند از استاندار مطالبه داشته باشند.»

اقلیت‌های مذهبی، چه آن‌ها که قانون اساسی جمهوری اسلامی به رسمیت می‌شناسد و چه آنانی که به رسمیت شناخته نشده‌اند، معتقدند در نهایت مسعود پزشکیان به عنوان یک رییس‌جمهوری نمی‌تواند تاثیر بلندمدت و ماندگاری در حوزه حقوق اقلیت‌ها در ایران از خودش به جای بگذارد؛ به‌ویژه درباره اقلیت‌های غیررسمی- که علی‌رغم تعداد قابل توجه جمعیتی، حضورشان نادیده گرفته می‌شود- عملا کاری از مقام ریاست‌جمهوری در ایران برنمی‌آید، چون سیاست‌ کلان کشور بر نادیده گرفتن آن‌ها است.