فشار به مردم یارسان، سابقه طولانی دارد

Capture

اداره اطلاعات جمهوری اسلامی در شهرستان بیجار کردستان، نصرالله شاهمرادی, پدر سالخورده رضا شاهمرادی، یکی از کنشگران کرد آیین یارسان ساکن استرالیا را احضار و تحت بازجویی قرار داده است.

این فعال یارسانی، معتقد است که اذیت و آزار خانواده او در ایران بی‌ مرتبط با فعالیت‌های او نیست. به عنوان نمونه به برخی‌ از نوشته‌های او که در رسانه‌ها منتشر شده است میتوان به اینها اشاره کرد:

یارسان ، رازها و نیازها ( آژانس خبر رسانی کورد پا) – یارسان در ترازوی حکومت ( وب سایت کوردانه)

یارسان در حصر ( وب سایت خور هلات نیوز ) – هویت یارسانی از واقعیت تا انکار ( ایران گلوبال )

توسل به مرگ برای رهایی از اهانت ( مصاحبه با رادیو کوچه‌) – یارسان ، اسطورهای که از نو باید شناخت ( رادیو کوچه‌)

رضا شاهمرادی ۳۵ ساله، دانش آموخته مهندسی‌ کنترل و اتوماسیون از ایران است و در ملبورن زندگی‌ می‌کند.

 در همین رابطه با او گفتگویی انجام داده‌ایم.

آقای شاهمرادی؛ آیا دلیل اصلی‌ احضار شدن پدرتان به اداره اطلاعات بیجار را می‌دانید؟

رضا شاهمرادی: راستش خانواده ما همیشه از سوی مراکز اطلاعات در کانون توجه بوده است چه زمانی که ما یعنی من و برادرام در ایران بودیم و فعالیت داشتیم و چه زمانی که به خارج از ایران آمدیم، خوب به همه این‌ها اقلیت عقیدتی بودن یعنی یارسانی را هم اضافه کنید خاصه اینکه اگر بخواهی در مورد مسایل کردها هم حساس باشی خوب شرایط به طبع سخت تر هم خواهد شد. از زمانی که برادرم بازداشت شد فشارها شدیدتر شد و هر از چند گاهی پدرم را برای توضیحات به اطلاعات بیجار میبرند.

پدرتان چند سال دارند؟

رضا شاهمرادی:  شصت و چهار سال ,  یکی دو سال کمتر یا بیشتر

و آیا خودشان هیچگونه فعالیت اجتماعی یا رسانه‌ای خاصی‌ رو دارند؟

رضا شاهمرادی:  خیر، پدرم یک زندگی معمولی مثل بقیه مردم دارند و هیچگونه فعالیت خاصی ندارند و در زندگی‌اش هم آزارش به هیچ کسی نرسیده است.

و این احضاری که اخیرا شده‌اند به خاطر تحت فشار گذاشتن شما،, یعنی‌ فرزندانشان بوده؟

رضا شاهمرادی: لااقل من اینطور فکر می‌کنم، دلیل دیگری نمی‌تواند داشته باشد، به نظرم هدف عمده این احضارهای پی در پی ایجاد فضای استرس و روانی بر خانواده ما است.

و آیا به ایشان برگ احضاریه داده‌اند؟

رضا شاهمرادی: خیر، همه آنها به صورت تلفنی انجام شده و حتی یادم است که دفعه قبل پدرم نخواست برود چندین بار تماس گرفتند و او را تحت فشار قرار دادند تا مجبور بشود که به آنجا برود.

می‌دانید چه سوال‌هایی از ایشان در بازجویی‌ها شده؟

رضا شاهمرادی: بازجویی ها بیشتر پیرامون اعضای خانواده است و جالب است که هر بار یکی از ما بیشتر مورد توجه است و سوال ها بیشتر در مورد آن شخص است، سوال هایی از قبیل محل زندگی، نحوه فعالیت و سایر جزییات زندگی ما.

می‌دانید تا کنون چندبار ایشان را فراخوانده‌اند؟

رضا شاهمرادی:  فکر کنم سه یا چهار بار اگر اشتباه نکنم، به صورت تلفنی هم زیاد تماس گرفته اند، حتی بازجوی برادرم از اوین هم با پدر و مادرم صحبت کرده بود.

آیا به غیر از شما بقیه برادر و خواهر‌نتان هم خارج از ایران هستند؟

رضا شاهمرادی: بله دو برادر دیگرم در خارج هستند البته یکیشان در حال تحصیل در مقطع دکتری است و پناهنده نیست یعنی بیشتر به دنبال تحصیل هستند و فعالیت خاصی ندارند.

آیا آنها هم مثل شما اکتیویست هستند؟

رضا شاهمرادی:  همانطور که عرض کردم یکی شان در حال تحصیل است و فعالیت خاصی ندارد ولی برادر دیگرم که در آمریکا زندگی می کند ، پیگیر مسایل کردها است و در این زمینه دغدغه های خود را دارد.

آیا از خانواده شما در حال حاضر کسی‌ زندانی سیاسی هست در ایران؟

رضا شاهمرادی: خیر

چون گفتید بازجوی برادرتان تماس گرفته…این سوال برای من ایجاد شد…می‌توانید توضیح مختصری  بدهید؟

رضا شاهمرادی:  این مربوط به زمانی است که برادرم در اوین بود یعنی سال هشتاد و نه. ایشان دانشجوی فوق لیسانس ویروس شناسی در دانشگاه تهران بودند که پس از اتفاقات سال هشتاد و هشت دستگیر شدند و بعد به سه سال حبس محکوم شد ولی بعد از آنکه به قید وثیقه و برای کارهای دادگاهی آزاد شد به خارج از ایران رفت.

این احضار اخیر پدرتان میدونید دقیقا کی‌ بوده؟

رضا شاهمرادی: پدرم برای مسافرت همراه مادرم به ترکیه رفته بودند که به محض بازگشت به اطلاعات خوانده شد. حدود چهار یا پنج روز پیش.

گفتید که بازجو ایشان را تحت فشار روانی‌ قرار داده….آیا دلیل آن‌را می‌دانید؟

رضا شاهمرادی: ببینید نحوه برخورد بازجوها کاملا حساب شده است. ابتدا از فضا و شرایط خود استفاده کرده و ترس را به طرف مقابل انتقال می‌دهند حتی بدون داد زدن هم به هدف خود میرسند و وقتی کار بازجویی تمام می شود با احترام با طرف مقابل برخورد می کنند. یعنی اگر در شرایطی و یا مثلا اگر دفعه قبل بد برخورد کرده اند اما پدرم می گفت وقتی بازجویی تمام شد ، بازجو با او روبوسی کرده و عذرخواهی می کند. یعنی این روش خاص آنهاست که ابتدا فضای روانی و ترس ایجاد می کنند و از طرف دیگرمی خواهند اعتماد طرف را هم جلب کنند که با آنها بیشتر همکاری کند. اگر گفته ام که با پدرم بدرفتاری شده در مقابل رفتار خوب هم داشته اند که گویا این جلسه اخیر خوش برخوردتر بوده اند. البته همانطور که اشاره کردم این روش کاملا سیستماتیک هست حتی برادرم وقتی از اوین آزاد شد همین شرایط را داشت یعنی با وجود همه آزار و اذیت ها در طول بازداشت دست آخر بازجو عذرخواهی می کند و حتی می گوید با هم قرار بگذاریم که در بیرون همدیگر را ببینیم. منظورم این است که این رفتارها قابل اعتماد نیست، اصلا چرا پدر من باید بازجویی شود و بعد عذرخواهی کنند؟ فعالیت ما هیچ ارتباطی به پدر ندارد، بگذارند فقط زندگی معمولی اش را پبش ببرد برای ما بزرگترین کمک از سوی آنهاست.

آیا از ایشان تعهد خاصی‌ هم گرفتند؟

رضا شاهمرادی:  به پدرم گفته اند که از این به بعد هرجا می خواهی بروی به ما خبر بده، بازجو لطف کرده و تاکید کرده است که شما مجاز به سفر خارج از کشور هستید ولی باید قبلا با ما هماهنگ کنی…این سوال را شک دارم راستش نمی‌دانم آیا تعهدی داده است یا نه….یک نکته را اضافه کنم…بازجو گفته است که مردم گزارش می فرستند و خواستار برخورد جدی با خانواده ما شده اند، در روستای ما سپاه و بسج دارای پایگاه هستند و من فکر می کنم که در این ماجرا دست آنها هم در کار باشد و با اطلاعات همکاری می کنند و گزارش و جزییات زندگی خانواده ما را برایشان ارسال می کنند. راستش ما هنوز نمی دانیم منبع اصلی این آزار و اذیت چه کسانی هستند.من سپاه و بسیج محله را هم دخیل میدانم و شاید منظور بازجو این بوده که آنها به اطلاعات فشار می آورند.

آقای شاهمرادی از شما مقالات و مصاحبه‌هایی‌ پیرامون آیین یارسان در رسانه‌ها منتشر شده…آیا بازجو‌ها در رابطه با نوشته خاصی‌ از شما، از پدرتان سوالی کرده‌اند؟

رضا شاهمرادی: من یک نکته را قبل از پاسخ به این سوال بگویم اینکه متاسفانه پدرم تحت فشار روانی است و حتی اطلاعات زیادی را هم از جلسه بازجویی برای ما بازگو نمی‌کند و سعی می‌کند ما را آرام کند و از نکات مثبت بازجویی برای ما توضیح میدهد. راستش نمی دانم مطالب من در مورد یارسان چقدر در روند بازجویی تاثیر داشته است اما با اطمینان می گویم که بدون تاثیر نبوده است. فشار بر مردم یارسان روستای ما مسبوق به سابقه است و چند مدت پیش چندین نفر را همزمان برای بازجویی خوانده بودند. هر بار که پدرم میرود بخشی از سوالات پیرامون موضوع یارسان است. چند مدت پیش یکی از آشنایان ما به خاطر فعالیت سیاسی بازداشت شد و یکی از انهاماتش تهیه کتاب و منابع مربوط به یارسان برای من بود. چون آشنای ما یارسان نبود و به او اتهام تغییر دین می خواستند بزنند. نتیجه اینکه همه این عوامل دست به دست هم میدهند تا پدرم به اطلاعات خوانده شود.

آقای شاهمرادی، آیا اعضای خانواده شما کرد و پیرو آیین یارسان هستند؟ 

رضا شاهمرادی:  بلی کاملا درست است

الان کجا زندگی‌ می‌کنند؟ در بیجار؟

رضا شاهمرادی:  در روستای جعفرآباد گروس بیجار…که بخشی از ساکنان آن یارسان هستند.

آیا اخیرا به آنجا مهاجرت کرده‌اند؟

رضا شاهمرادی: وطن آبا و اجدادی ما همینجا بوده است. بنده مطلبی نوشتم در مورد یارسان های بیجار که از نظر تاریخی به آن پرداخته ام و حاوی مطالب خوبی است. اگر خوانندگان عزیز مایل بودند می توانند آن را مطالعه کنند.

آیا این فشار‌ها می‌تواند مرتبط با آیین‌شان باشد؟

رضا شاهمرادی:  همانطور که اشاره کردم فشار به مردم یارسان منطقه سابقه طولانی دارد و حتما بخشی از این فشارها در همان راستا می باشد. برخی از سوالهای بازجویی پدرم هم پیرامون مسایل یارسان بوده است.

قبلا گفته بودید که پدرتان تهدید شده‌اند؟

رضا شاهمرادی:  اینکه بگویند هرجا بخواهی بروی باید با اداره اطلاعات هماهنگ کنی، چه معنی جز تهدید میتواند داشته باشد؟

آیا تهدید شان کرده بودند که بازجویی‌ها باید مخفی‌ بماند؟

 رضا شاهمرادی: هر بار که برای بازجویی میرود تاکید دارند که این مسایل را جایی نباید بازگویی کند و صرفا جهت پاسخ دادن به برخی شبهات بوده است…و حتی پدرم از بازگو کردن برخی جزیات برای ما هم پرهیز می کند….و یا تلفنی که صحبت می کنیم ماجرا را زیاد شرح نمی دهد…ترس از این دارد که مکالمات ما شنود شود…خوب این نشان میدهد که پدرم از بازگو کردن مسایل ترس دارد و بی دلیل نیست.

الان پدر و مادرتان تنها هستند یا کسی‌ از فرزندانشان با ایشان زندگی‌ می‌کند؟

رضا شاهمرادی: با یکی از برادرهایم هستند، البته میشه گفت تنها هستند چون برادرم هم دنبال کار و زندگی خودش است.

این بازجویی‌ها و احضار‌ها، چه اثری بر روی مادرتان داشته؟

رضا شاهمرادی:  مادرم بیشترین صدمه را دیده است او همیشه بیشترین استرس ها را تحمل کرده است، خوب یادم است زمانی که برادرم را بازداشت کرده بودند و می ترسید که مبادا اعدامش کنند چون فضای آن روزها فضای خاصی بود. مادرم بردارش را در جنگ ایران و عراق از دست داده است ، در سال هشتاد و نه بدون اینکه به ما بگوید خودش به بنیاد شهید سنندج میرود تا مثلا بگوید من خواهر همان شهیدی هستم که برای ایران جانش را از دست داد و من مادر همان پسری هستم که الان در زندان های شماست و تحت بازجویی و شکنجه، متاسفانه آن کارمند با بی احترامی تمام مادرم را از خود رانده بود و حتی گفته بود پسرت حالا حالاها پایش گیر است. مادرم ناراحتی زیادی را تحمل کرده است و حتی از این بابت دچار برخی مریضی ها مثل فشارخون و ناراحتی قلبی شده است. بعدها حتی گفتم چرا پیش اون نامردها رفتی در جوابم گفت تو مادر نیستی نمیدونی من چی می کشم.

آقای شاهمرادی اگر مایل باشید از تحصیلات و شغل خودتان بگویید.

رضا شاهمرادی: بنده مهندسی کنترل و اتوماسیون را در ایران تمام کردم و الان در ملبورن استرالیا ساکن هستم.

و چند سال دارید؟

رضا شاهمرادی:  متولد سال پنجاه و هشت هستم…۱۹۸۰

اگه صحبت دیگری دارید بفرمایید؟

رضا شاهمرادی:  از شما ممنونم که این فرصت را در اختیار بنده قرار دادید… یک نکته را اضافه کنم که متاسفانه پدر به دلیل شرایط حاکم در آنجا حاضر به مصاحبه نیست و حتی مخالف خبررسانی از طرف من هم هست ولی من فکر می کنم که باید از این تنها ابزار استفاده کنیم تا شاید فشارها بر خانواده ما کمتر شود و به زندگی عادی خود ادامه دهند و دیگر حتی ترس تلفنی صحبت کردن با فرزندان خود را نداشته باشند.