(بدون عنوان)

AsmanSalibElectionانتخابات ریاست جمهوری اسلامی و مطالبات مسیحیان ایران

مسیحیان کدام مشکلی را در سه دهه گذشته برای حکومت اسلامی به وجود آورده اند که این طور جوابی نامهربان را از سوی نظام اسلامی دریافت می کنند؟ آنها می گویند ما فقط از حکومت توقع آزادی در ایمان و پرستش خداوند مطابق کتاب مقدسمان را داریم.علی خامنه ای رهبر نظام اسلامی حاکم بر کشور، در فاصله دو روز به انتخابات یازدهم برای تعئین رئیس بعدی دولت، می گوید که حتی اگر به جمهوری اسلامی به هر دلیل علاقه ندارید و فقط ایران را دوست دارید، برای حفظ ایران به پای صندوقهای رای بروید. این در حالی است که ماه گذشته او گفته بود که انتخابات ریاست جمهوری رفرندام قبول جمهوری اسلامی است.

بسیاری از مسیحیان ایران مانند سایر هموطنان، از ابتدای خردادماه بارها در پای صفحه گیرنده های خود نشستند تا برنامه ها و مناظره های تبلیغاتی تدارک دیده شده توسط تلویزیون حکومتی برای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی را ببینند. اما هرچه بیشتر گوش دادند و نگاه کردند کمتر اثری از حرفهای نو و ایده های جدید برای رسیدن به فضای امید و آزادی واقعی و شعار نزده در کشور عزیزشان یافتند.

مسیحیانی که دغدغه و سودای وطن در سرشان هست، چندان تفاوت اساسی از لحاظ اهمیت به آزادی دینی و احترام به دگر باوران مذهبی در هیچکدام از کاندیداهای مذکور مشاهده ننمودند. اینطور نیست که مسیحیان نسبت به دیگر مسائل مبتلا به ملت بی توجه باشند و دغدغه گوشت و نان مردم و کسب و کار و امنیت هموطنانشان را نداشت باشند. ولی به نظر می رسد که آن مسائل بسیار مهم به اندازه کافی مدعیانی داردند که به آنها بپردازند و تنها مسئله “حق آزادی مذهبی برای اقلیتها” می باشد که هیچ گروه سیاسی درگیر در پروژه انتخابات از آن صحبتی نمی کند.

واقعیت این است که برای مسیحیان ایران در چنین چیدمان مهندسی شده انتخابات ریاست جمهوری پیش رو هیچ حلوائی بهر نشده است که آنها برای چشیدن طعم شیرین آن دهانشان را باز کنند. این افراد داوطلب کرسی ریاست دولت در حکومت اسلامی همانها هستند که در سی و اندی سال گذشته متصدی مقامات و کرسیهای مهم در حکومت اسلامی بوده اند و انتظار زیادی وجود ندارند که چیز خیلی جدیدی برای عرضه داشته باشند.

جفا و آزار بی دلیل ایمانداران

مسیحیان ایران در سالهای گذشته بدون دلیل با آزار و جفای بسیار زیادی روبرو شده اند. ابتدا وزارتخانه های اطلاعات و ارشاد اسلامی، بعد رئیس دولت زورکی متهم به تقلب و چند مرجع تقلید مغبون از ولایت فقیه، حالا هم سازمان اطلاعات سپاه وابسته به دفتر رهبری، پایشان را در یک کفش کرده اند که مسیحیت را از ایران ریشه کن کنند.

هفته ای نیست که به کلیساهای خانگی در شهرها حمله نکنند، ایمانداران مسیحی را به جرم دعا و ایمان به خداوند زنده و داشتن و هدیه دادن کلام خدا نگیرند و به زندان و محاکمه نکشانند، برای کلیساهای رسمی کشور محدودیت ایجاد نکنند، درهای کلیساهای ساختمانی و دارای مجوز را نبندند و رهبران و کشیشان مسیحی را به انزوا و خانه نشینی وادار نسازند.آنقدر این صحنه را روز به روز برای مسیحیان تنگ تر می کنند تا آنها را وادر به ترک ایمان یا جلای وطن نمایند.

مسیحیان کدام دردسری را در سه دهه گذشته برای حکومت جمهوری اسلامی به وجود آورده اند که این طور جوابی سخت و نامهربان را از سوی نظام اسلامی دریافت می کنند؟ مگر بارها نگفته اند که ما سیاسی نیستیم و از موضع گیری سیاسی به نفع این یا آن جریان میپرهیزیم؟ آیا جز این که گفته اند کرده اند؟

مگر در تاریخ ایران درباره مسیحیان جز این بوده است که هر جا ملت خواسته ای داشته با آنان همراهی کرده اند. در همین صد و اند سال گذشته از انقلاب مشروطیت تا نهضت ملی، انقلاب پنجاه و هفت و جنگ هشت ساله، همه جا آنها در جهت خواست اکثریت هموطنان خود موضع گرفته اند.

خواسته های ساده مسیحیان

بسیاری از مسیحیان به خود می گویند: خوب در چنین شرایطی که به مرگ گرفتندمان که به تب راضی شویم، چه جائی برای انتخابات در سر و دل ما باقی میماند. امروز مطالبه مسیحیان از حکومت اسلامی که بر سرزمینمان مسلط و غالب است فقط چیزهای ساده ای می باشند که مطابق قوانین انسانی و معاهدات بین المللی پایه ای ترین عناصر لازم برای زندگی یک انسان عادی محسوب می شوند.

مسیحیان با صدای بلند می گویند که ما از حکومت توقع آزادی در ایمان به خداوند و پرستش او مطابق آئینهای مورد قبول و کتاب مقدس مورد وثوق خودمان را داریم. آنها می خواهند که درهای کلیساهایشان بسته نشود و هرجا که تمایل دارند و برایشان ممکن است به عبادت بر اساس باورهایشان مشغول شوند. آنها طلب می کننند که همکیشانشان از زندان آزاد شوند و روبرت و فرشید و سعید و بهنام وکوروش و مجتبی و وحید و دهها نام دیگر از زندان و جفا رها گشته، نزد خانواده هایشان برگردند. به راستی اینها توقع بزرگی نیست. در یک کلام؛ مسیحیان فقط می خواهند که کسی برایشان مزاحمت ایجاد نکند.

روزهای حساس و سرنوشت ساز

حالا وطن ما در آستانه روزهای سرنوشت ساز و حساسی قرار گرفته است. چه بخواهیم و چه نخواهیم نتیجه انتخابات بیست و چهارم خرداد بر سرنوشت مسیحیان نیز چون بقیه هفتاد و پنج میلیون جمعیت ایرانی تاثیرات مهمی می گذارد. چنانکه انتخابات خردادماه چهار سال قبل گذاشت و نتایج آن را از توی جیبمان تا روی نیمکتهای کلیسایمان احساس کردیم.

سیاسی نبودن به معنای این نیست که مسیحیان باید الزاما به سیاست و مسائل سیاسی پیرامون خود بی اعتنا باشند و به آنها توجه نکنند. بلکه سیاسی نبودن به معنی نداشتن دید سیاسی به مسائل و موضعگیری سیاسی به نفع جریانات و گروههای سیاسی می باشد.

مسیحیان خود را شهروند پادشاهی خداوند می دانند که مقوله ای روحانی است و بر روح و روان آنها حکومت می کند. در پادشاهی خداوند بودن معنایش این نیست که شهروندی برای مسیحیان بی معنی است. عیسی مسیح به سکه ای با نقش و نام امپراطور روم اشاره کرد و فرمود: هرچه مال امپراطور است به امپراطور بدهید و هرچه مال خداست به خدا!

عیسی اینجا درس مهمی به مسیحیان داد: پیروان خدا هم در مقابل خدا تعهداتی دارند و هم در مقابل حکومت. اما آنچه مهم است این می باشد که اولویتها را درست بسنجیم. وقتی امور روحانی و امور دولتی با هم تناقضی داشته باشند. وظیفه ما در قبال خدا همیشه بروظیفه مان نسبت به حکومت ارجح است.

نقش مهم شاگردان مسیح

چه بخواهیم و چه نخواهیم نتیجه انتخابات بیست و چهارم خرداد بر سرنوشت مسیحیان نیز چون بقیه هفتاد و پنج میلیون جمعیت ایرانی تاثیرات مهمی می گذارد. چنانکه انتخابات خردادماه چهار سال قبل گذاشت و نتایج آن را از توی جیبمان تا روی نیمکتهای کلیسایمان احساس کردیم. پس نباید از نقش مهم خود در این شرایط حساس غافل باشیم. نقش اصلی مسیحیان در چنین شرایطی روشنگری و دعا می باشد.

روشنگری این طور نیست که به کسی باید توصیه کرد تا برود رای بدهد یا ندهد. یا اگر می خواهد رای دهد رای خود را به نفع چه کسی در صندوق بیندازد. اینها کار سیاستمداران است. اما حضور گسترده برای روشنگری و دادن پیام رهائی بخش نجات از طریق عیسی مسیح و تقسیم کلام خدا با مردم کوچه و خیابان در این روزها بسیار مهم و سرنوشت ساز است.

همچنین دعا برای عبور همراه با سلامت وطن عزیزمان از این شرایط بسیار حساس و بحرانی وظیفه همه مسیحیان ایرانی می باشد. دعا هم برای مردم که با دقت عمل کنند و راه درست را در این انتخابات سرنوشت ساز پیش بگیرند و انتخاب صحیح را انجام دهند. هم برای رهبران حکومت و کاندیداهای انتخابات تا با حکمت عمل کنند و در نهایت بدون درگیری و تنش و جدال همه امورات به صورت صلح آمیز پایان خوشی داشته باشند.

دعا می کنیم و از خداوند می خواهیم که همه چیز در چند روز آینده به گونه ای پیش رود که وضعیت فردای انتخابات روز جمعه بیست و چهار خرداد روندی رو به بهبودی باشد. به گونه ای که جریان سیاسی حاکم از سمتی که در پنج سال گذشته داشته دورشود و تصمیمات در مورد امور مردم به طور عام و اقلیتهای دینی و مذهبی و دگر اندیشان به طور خاص حکیمانه تر اتخاذ شود.

M.farshadfard