نامه پسر مولوی نقشبندی از زندان زاهدان به حسن روحانی

ارسال خبر توسط فاطمه تابع بردبار    Fatemeh Tabe Bordbar     نامه پسر مولوی نقشبندی از زندان زاهدان به حسن روحانی

بسم الله الرحمن الرحیم

قبل از هر چیز بنده سلام و خیر مقدم عرض می کنم تشریف فرمایی حجت الاسلام و المسلمین جناب دکتر حسن روحانی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران را به این خطه از سرزمین پهناور ایران اسلامی امیدوارم همیشه سرافراز و سربلند باشید و چرخه ایران اسلامی را با تدبیر و امید و در سایه تقوای الهی و عدالت علوی پیش ببرید.
بنده عبدالغفار نقشبندی فرزند مولانا فتحی محمد نقشبندی امام جمعه موقت و سابق مسجد جامع قاسمیه راسک و خادم و مسوول داخلی حوزه علمیه مفتاح العلوم راسک و زندانی هم اکنون بازداشتگاه زندان مرکزی زاهدان هستم. خواهشمندم توجهتان را به عرائض بنده معطوف دارید.تقریبا سومین سال است که پدر بزرگوارم توسط ماموران اداره اطلاعات از ماشین پیاده و به اطلاعات راسک و استان انتقال داده شد و بنده نسبت از یک ماه از بازداشت پدرم که از نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در ایرانشهر بر می گشتم نرسیده به شهر راسک از ماشین پیاده و با وضع فجیعی به اداره اطلاعات راسک و سپس به اداره اطلاعات مرکز استان برده شدم و در ساعت ۴ صبح که وارد بازداشتگاه شدم پس از دو ساعت بدون تفهیم اتهام مورد بدترین فشارها ، توهین‌ها و شکنجه‌های فرا طاقت بشری مواجه شدم.
دو روز پیاپی توی اتاق شکنجه تحت شکنجه‌های گوناگون بودم تا اینکه به کلی از اختیارم خارج شدم و در حالت غیر اختیاری از بنده فیلم گرفته و منتشر کردند که ما شهیدان جنگ زهی و کوهساری را به قتل رسانده ایم، غافل از آنکه شهید کوهساری جد مادری بنده و شهید جنگی زهی استاد پدر بنده و از خویشاوندان نزدیک ماست.
خلاصه اینکه پس از اخذ فیلم از بنده و انتشار آن در رسانه‌ها متاسفانه باز هم آقایان دست بردار نبوده و بنده را در طول مدت مورد شکنجه‌های گوناگون و اهانت‌های غیر قابل ذکر مواجه نموده اند تا در بازپرسی و دادگاه نیز این اتهام را بپذیرم ولی لطف خدا شامل حال مال ما بود که در جلسات بازپرسی و دادگاه اعلام داشتم که بنده اصلا به خاطر ندارم که چنین حرفهایی از من گرفته شده و منتشر شده است همه در حالت غیر اختیاری بوده وبقیه متهمان پرونده نیز در محضر قاضی محترم اعلام نمودند که اعترافاتشان تلقینی و تحت فشارهای غیر انسانی بوده است.خوشبختانه از آنجایی که ما خدمت گذاران مردم منطقه بوده ایم و مردم با ما شناخت کامل داشته اند هرگز زیر بار این شایعات بی‌اساس نرفته اند و حتی خود خانواده‌های شهیدان که اخیرا به ملاقات ما آمده بودند، گفتند که ما در محضر دادگاه در محضر دادستان و حتی دفاتر رسمی اسناد کشور اعلام داشته ایم که قاتلان ما افرادی دیگر هستند و آزادانه میگردند چرا نقشبندی و پسرش را دستگیر کرده اید؟
اکنون آنچه که باعث نگرانی ماست این است که چرا قوه قضائیه مملکت ایران اسلامی متاثر از دیگران باشد؟! ما انتظار داشتیم که عدالت برقرار شود ولی متاسفانه پدرم به ۱۵ سال و بنده به ۱۲ سال آن هم با نفی بلد و تحت کنترل و مراقبت شدید محکوم شدیم و هم اکنون با گذشت دو سال و اندی در بازداشتگاه زندان مرکزی زاهدان دور از دسترسی بازرسان و تحت کنترل شدید هستیم ولی باز هم با به کارآمدن دولت تدبیر و امید امید ما این است که این زنجیره‌های دست و پا گیر را بشکنید و جلوی این اجحاف عظیمی که در حق ما شده است را بگیرید و ما را از این اتهام واهی و بی‌اساس با تحقیق و بررسی کامل مبرا کنید زیرا مثال ما همچون سروده شاعری ست که می گوید :
گناه کرد در بلخ آهنگری به شوشتر زدن گردن مسگری
و الله المستعان و علی ما یصیفون
حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم نصیر.
عبدالغفار نقشبندی