ارسال خبر توسط فاطمه تابع بردبار Fatemeh Tabe Bordbar
آرامستانِ وابسته(:منسوب) به جاماسبِ فرزانه حکیم درشهر جَهرُم، بخش خَفرازاستان پارس، از سوی سودجویان بازمانده های میراث فرهنگی تاراج شده است. چپاولگران در پیِ یافتن گنج، بالای بامِ این سازه دو گودالِ بزرگ کَندهاند! بیشتر سنگهای این سازهی باارزش و کم مانند به دست همین چپاولگران از بنا جدا شده ودر پیرامون بنا و گِرداگِرد آن بر روی زمین رها شده است. داربستهای آهنی که سازمان میراث فرهنگی چندین سال پیش برای بهسازی(:مرمت) بنا برپا کرده، امروزه بلای جانش شده وخود شوند (:باعث) آسیب بیشتر به این سازهی زیبا و چشم نواز شده است.
این یادمان نیاکانی که بر فراز تپهای جای گرفته، با حال و روز بسیار بدی روبهرو است.ازیک سو عوامل طبیعی مانند، باد، باران، برف وگُل سنگ ها واز دیگر سو ترک و شکاف در میان سنگها ایجاد شده و پوسیدگی آن را به دنبال داشته است.
در پایین و گرداگردِ این بنا، سنگ مزارهایی از دوران اسلامی دیده میشوند که پیشینهی آنها برپایهی نبشتههایِ روی آن ميان 100 تا 400 سال پیش است.
نکتهی در خورِ نِگرش دربارهی سنگ گورها این است که بر روی بیشتر آنها درخت سرو کندهکاری شده است و نشان از ارزش این درخت در فرهنگ ایرانی و بازخورد آن بر روزگار اسلامی است.
این گورستان که وابسته به مردم روستای پایین دست است پس از آن به جای دیگری برده شده است. اما سودجویان به همین سنگ گورها هم نرم دلی(:رحم) نکرده اند وبیشتر آنها را شکسته و تِکه تکه کرده و پیرامون بنا رها کردهاند که به گونهی فراوان و آشکار دیده میشود.
در همین زمینه و دربارهی دشواریهای پیش روی این یادمان تاریخی، خبرنگار ما برپایهی خویشکاری(:وظیفه) ملی خود در دیداری با مدیرکل سازمان میراث فرهنگی پارس که خود از بومیان استان و باستان شناسان است وبه تازگی به فرنشینی(:ریاست) این سازمان گمارده شده اند با نشان دادن فرتورهای(:عکسها) این سازه، ایشان را آگاه کرده و خواستار رسیدگی و توجه بیشترسازمان میراث فرهنگی به این یادگارِ ملی شده است.
نَمای آرامستانِ وابسته به جاماسبِ فرزانه، از سنگ تراش است و ساختمان آن یک سکویِ سنگی مکعب شکل است که اندازهِ هر پهلوی آن نزدیک 5/5 متر و بلندای آن نیز نزدیک 6 متر است. این آرامستان بیروزنه است و دَرگاه آن از سنگ تراش وگچ ساخته شده است.
برخی بر این باورند که پیش از این، برفَراز سکوی سنگی این آرامستان، سرایِ هشت گوشهای ازسنگهای تراش بزرگ به اندازه یک مترونیم در یک متر، قرار داشته است.
بر سنگهای بالای این بنا در گذشته به دبیره (:خط) ثُلث کوفی نِبشتهای نگاشته شده بوده که هم اکنون از میان رفته است. برگردان این سنگ نبشته (:کتیبه) در نسکهای(:کتابها) پیشین موجود است.
دربارهی دشواریهای این بنا و کاربُرد آن، مهدی فرجی باستان شناس پایگاه میراث فرهنگی آپاپیر(ایذه) خوزستان به امُرداد میگوید: «بنای سنگی یادمانی وابسته به آرامستان جاماسب فرزانه همانا به مانند، بناهای سنگی تک مانده در دشت کوهستانی بُزپَر(نامیده شده به کورش کوچک یا کورش جوان) دراستان بوشهر و بنای شناخته شده میل اژدها درنورآباد مَمَسنی است».
با این همه ناهمسانی ِمهرازیِ (:تفاوت معماری)آن نیز آشکار است. در این بنای یادمانی پس از ساخت شالوده و دیوارها با لاشه سنگ و ملات گچِ نیم کوب بومی با استفاده از سنگهای تراش چهارگوش نمای بیرونی آن را پوشش دادهاند که استحکام و ماندگاری بنا را در برابر شرایط ناپایدار و ناهمسانی جَوی و تا حدودی از ویرانیهای انسانی در امان نگه میدارد و از این روی قابل سنجش با برخی از بناهای یادمانی بیشاپوراست. میتوان گفت که نمای درونی مکان ناموَر به کاخ والِریَن و روش چیدمان و تراش سنگهای مکان نیایشگاه ایزد بانو آناهیتا در بیشاپور با نمای بیرونی آرامستان جاماسب فرزانه قابل سنجش است.
از سوی دیگر این بنا قابل سنجش با بدنهی بیرونی برخی از پلها و چهارتاقیهای دوره ساسانی است.این باستان شناس ادامه میدهد: «با نکات پیش گفته میتوان تا 80 درصد کُهنگی بنا را به ساسانیان نسبت داد و قطعیت کهنگی را پژوهشهای هدفمند باستان شناسی آشکار میکند. برای شناخت کاربری بنا میبایست مطالعات هدفمند باستان شناسی در پیرامون بنا گسترش یابد.
آنچه آشکار است این است که سازندگان بنا، با استفاده ازسنگهای بومی، بالای بخش صخرهای این بنای سنگی را ساخته اند که لاشه شکسته های سنگهای پرداخت شده در محل پیدا است. با توجه به ماندههای(:بقایای) برجای مانده از سقف، به نظر میرسد با توجه به شرایط اقلیمی منطقه آن را به گونهی شیروانی پلکانی ساخته باشند.
روش ساخت دیواره درونی که با استفاده از ملات زیاد گچ بومی و لاشه سنگ انجام شده را میتوان قابل سنجش با دژ(قلعه) دختر بیشاپور و دگر بناهای یادمانی در بیشاپور و پیروزآباد، و میل مرکزی شهر گُور دانست.
اما یکی از باستان شناسان که نخواست نامش آشکار شود درباره زمان وکاربری بنا به امرداد میگوید: «این بنا در زمان ایلخانی ساخته شده و در پیوند با فرمانروایان بومی منطقه است که مالیاتها را از مردم میگرفتند. این بنا یک بارو (:بُرج) است و در آن گوری وجود نداشته است».
دکتر علی رضا جعفری زند، باستان شناس و استاد دانشگاه نیز دربارهی پیشینهی این بنا به امرداد میگوید: «به گمان بسیار این سازه، به گونهی مجموعهای بوده و به جا مانده از زمان ساسانیان است که در زمانهای گوناگون بِهسازیهایی در آن انجام شده است. هنوز هم بازماندهها و رَگ چینهای سنگی پیرامون و گِرداگِرد بنا وجود دارد و به همین شوند گمان مجموعه بودن آن را تقویت میکند».
این باستان شناس برجسته ادامه میدهد: «یک نکته را نباید از دید پنهان داشت و آن گرامیداشت این بنا در زمان های دیگر است و این یادمان در همهی زمانهای گوناگون، دارای ارزش ویژه بوده است. این بنا که به گمان بسیار از زمان ساسانیان برجا مانده در زمان اسلامی هم، جایگاه خود را پاس داشته و مردم بومی آن را گرامی میداشتند».
دکتر جعفری زند در پایان دربارهی پیشینهی این سازه به جا مانده میگوید: «اکنون سازه ای که از این مجموعه برجا مانده وابسته به سدهی هفتم و زمان اسلامی است که تغییرات زمانهای گوناگون در آن دیده میشود.
به گزارش امُرداد، یک نکته را نباید از دیدها پنهان داشت و آن باورهای مردمی و فولکوریک است».
باید یادآوری كرد برخی از بناهای باستانی در زمان اسلامی تغییر کاربری داده و افزودههایی(:الحاقاتی) به آن پیوند خورده است.(نمونه آن ، چهارتاقی سیمکان جَهرم پارس) به همین شوند و با احتیاط میتوان نتیجه گرفت که این بنا ، یادمانی از زمان ساسانیان است و شوندِ نام گذاری آن به آرامِستان جاماسب فرزانه، این باشد که به نامگانهي این رادمرد و نیک اندیش که
در نَسکِ با ارزش و پرگوهرِ گات ها(سروده های اشو زرتشت) از آن به فرزانگی یاد شده است در زمان ساسانی برایش ساخته باشند.
به هر روی این بنا کهنگیِ زمان اشو زرتشت که جاماسب در آن زمان میزیسته را ندارد و این را باستان شناسان همواره گوشزد کردهاند.اما تا هنگامی که مطالعات دانشی و باستان شناسی هدفمند و ژرفی در آن گستره انجام نگیرد نمیتوان استوار و محکم دربارهی آن سخن گفت.
دربارهی راه کارهای ساماندهی بنا، فرجی به امرداد میگوید: «نخستین گام، تهیهی نقشه توپوگرافی با پیدا كردن جای جای دقیق سنگهای افتاده پیرامون و خود بنا به همراه مستندنگاری و شمارهگذاری دقیق است».
در گام دگر، ادامه بهسازی بنا برپایهی منشورهای بین المللی بهسازی است. تعیین عَرصه و حریم بنا بر پایه ی مطالعات هدفمند باستان شناسی ودورچینی(: فنس کشی)عرصه و میلهکوبی حریم از دیگر مواردی است که این باستان شناس از آن نام می برد.
نصب سازه فضایی(space frame ( بر روی سازه های مِهرازی پس از پایان بهسازی(مرمت) برای جلوگیری از ویرانی های بنابه وسیله عوامل جَوی نیز دیگر راه کار پیش نهادی این باستان شناس است. او درپایان میافزاید: «بایسته است سازمان میراث
فرهنگی با توجه به ارزش بنا ورویدادهای پیش آمده، نگهبانی را از بومیان با تجهیزات برای سرکشی روزانه به بنا و تهیه فرتورهای مستند گزینش کند.
آغاز مطالعات هدفمند باستان شناسی پیرامون بنا ومنطقه از دیگر مواردی است که باید انجام شود.
دربارهی پاسداری وحفاظت از این بنای نیاکانی، سیامک علی زاده، دکترای مرمت آثار، بناها و اشیاء به امرداد میگوید: «شوربختانه بیتوجهی و بیمهری به این بنا هم از سوی میراث فرهنگی و هم از سوی مردم، همگی دست به دست هم داده تا این بنا به حال خود رها شود. این بنا بر اثر سُست شدن و پوسیدگی ملات ها به شوند عوامل طبیعی، سنگهای آن کمکم و به مرور زمان بر روی زمین ریخته است. از دیگرسو، جستجوگران گنج به خیال یافتن آن بخشهایی از بنا را کَنده و ویران کرده و همین شوند جابهجایی سنگها و درپایان فرو پاشی بخشهایی ازسنگها شده است».
این استاد دانشگاه چمران تهران ادامه میدهد: «به دیدگاه من، باید همهی سنگهای فرو ریخته دوباره گردآوری شده و با ژرف نگری(دقت) و مطالعه در جاهای خود نصب شوند. درصورت گم شدن(فقدان) و نابودی سنگها با استفاده ازسنگهای همانند بازسازی شود».
دکترعلی زاده میافزاید: «به گمان زیاد دربخشهایی ازآن نیازمند استفاده ازتکنیک ” آناستیلوز” برای بهسازی بخشهایی از آن خواهیم بود».
در پایان باید با استفاده ازحفاظهای ویژه برای پیشگیری از دست اندازی افراد، این بنا و محوطهی پیرامون آن مورد نگهداری و پاسداری قرار گیرد. برای استحکام و پیشگیری از نفوذ رطوبت و باران و برف باید راه کار مناسب با بنا اندیشیده شود.
با این وجود و با آگاهی میراث فرهنگی از دشواریهای پیش روی این بنا، تا دیر نشده نیاز است این سازمان چارهای بیندیشد و برای نجات این یادمان نیاکانی دست به کار شود.
این یادمان باستانی و زیبا در نزدیک 85 کیلومتری اَواختَرخاوری(:جنوب شرقی) شیراز در گذر جاده شیراز به جهرم در سمت راست جاده اصلی و هفت کیلومترمانده به خفر در روستای کَراده و 1500 متری بخش گارِه با گذر ازمیان کوچه باغهای سرسبز و چشم نواز با راهی باریک وخاکیِ ناهموار جای گرفته است.
این بنا 2 مهرماه 1353 خورشیدی با شماره ی 986 در سیاههی یادمانهای ملی به ثبت رسیده است.
پشت بنا نخستین جاییست که با گذر از روستاها و باغات دیده میشود
سنگهای بنا تا پایین زمینهای کشاورزی در دور دست ریخته شده است
تنها تابلو موجود برای ورود از جاده اصلی به سوی بنای با ارزش ملی!
سنگهای روی سقف همگی ریخته است
داربست هایی که هیچ سودی برای بنا ندارند و آسیبرسان شده است.
درخت سرو که بر روی گور دوران اسلامی مردم روستا پیدا است
پیشرفت زمینهای کشاورزی تا حریم درجه یک بنا
روی سقف بنا از بالا کندهکاری کرده اند
دو گودال بزرگ بر روی سقف بنا ایجاد کرده اند
بخش اصلی از چهارگوش بنا
تاراج گران به سنگ گورهای مردم هم رحم نکرده اند