گفتوگو: کبرا قاسمی، فیلم و تدوین: هومن راورپور
احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران،در ماه پیش (دسامبر۲۰۱۳) سفری به آمستردام داشت که در جریان آن فرصتی فراهم شد تا با او گفتوگویی کنیم، درباره مأموریت دشوارش و برآوردی که از وضعیت کنونی حقوق بشر در ایران دارد.
ویدئوی گفتوگو با احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر در ایران:
http://www.youtube.com/watch?feature=player_detailpage&v=bCXhW8UocFo
شما در گزارشی به سازمان ملل متحد، چنین نوشتهاید که ملاقات سازندهای با سفیر ایران طی حضور وی در این سازمان داشتهاید. فروزنده ودیعتی، یک دیپلمات ایرانی در سازمان ملل، برای اولینبار در خلال مجمع قبلی سازمان ملل متحد به تخلفات حقوق بشری در ایران اقرار کرده، ولی در عین حال گزارش شما را «تکراری و اغراقآمیز» خوانده است. او همچنین خواسته است تا سازمان ملل تجدید نظری در ماموریت گزارشگر ویژه سازمان ملل در ایران داشته باشد. منظور وی از «تجدید نظر در ماموریت» چیست؟ آیا آنها پیشنهاد خاصی ارائه دادهاند؟
احمد شهید – فکر نمیکنم موضع عمومی ایران در پیوند با ماموریت ما در سازمان ملل تغییر چندانی یافته باشد، چرا که در طی سی سال گذشته همواره عقیده داشته است نظارت ویژه از طرف سازمان ملل بر وضعیت حقوق بشر این کشور، دور از “انصاف” است و قابل توجیه نیست. پس از صدور قطعنامه چهارم نیز چنین موضع گرفتهاند که چنین قطعنامهای برای ایران موجه نیست. بنابراین، موضع آنها عوض نشده است.
احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران
موضع ایران، موضع مشترک تقریبآ تمامی کشورهایی است که برایشان قطعنامهای برای اعمال نظارت صادر شده است. هیچکدام از این کشورها نظارت سازمان ملل را سزای خود نمیدانند. معمولا مقامات کشورهایی که نظارت بر وضعیت حقوق بشر آنها اعمال شده، استدلالها و اظهارات مشابهی را در مواجه شدن با تصمیم سازمان ملل، ارائه میدهند و میگویند که رایدهندگان [کشورهای رایدهنده در سازمان ملل] با برپایی فضای مذاکرات سیاستزده در صحن سازمان ملل، تصمیم نهایی را گرفتهاند.
سخنان مقامات ایرانی مانند سخنان دیگر کشورها در موقعیت مشابه در گذشته است. در نتیجه، اظهارات خانم ودیعتی را نیز در چنین بستری باید دید. ایشان قطعنامه را بر مبنای مباحثات سیاستزده شورای امنیت دانسته بود. همچنین ایران را شایسته صدور چنین قطعنامهای ندانسته و بنابراین، این قطعنامه را ناهماهنگ با کل مواضع سازمان ملل دانسته بود.
با این حال اما رای سازمان ملل در مأموریت دادن به گزارشگر ویژه سازمان ملل در ایران، در گذشته موجب نشد که موضع ایران تغییر کند و مقامات ایرانی از همکاری با صادرکنندگان قطعنامه و تیم گزارشگر ویژه [تیم دکتر احمد شهید]، سر باز زدند. در گذشته دورتر، شمار کمی از بازرسان سازمان ملل، مجاز به رفتن به کشور ایران بودهاند. این نکته در مورد کشورهای دیگر نیز گاهی درباره میزان همکاریهای دولت مورد نظر با بازرسان سازمان ملل، صادق بوده است. به عنوان مثال کره شمالی هرگز همکاری نکرده و بازرسان سازمان ملل را به داخل کشور راه نداده است. میانمار نیز در ابتدا همکاری نمیکرد، ولی در نهایت به این کار تن داد.
موضع ایران، موضع مشترک تقریبآ تمامی کشورهایی است که برایشان قطعنامهای برای اعمال نظارت صادر شده است. هیچکدام از این کشورها نظارت سازمان ملل را سزای خود نمیدانند.
در مورد ایران نیز تحولی رخ داده است. اکنون ملاقاتهای من با سفیر ایران در نیویورک و در ژنو مثبت تلقی میشوند، چرا که لحن ملاقات با لحن ملاقاتهایی که ما قبلآ برگزار کرده بودیم متفاوت بود. نشانههای مثبت زیادی درباره چشمانداز همکاری به ما داده شده، که حاکی از آن است که دولت جدید ایران مشتاق به رعایت بهتر استانداردهای حقوق بشری است، اما لحن اعتراضی ایران به نیاز سازمان ملل به نظارت، همچنان در راستای سیاستهایی که استدلال میکنند این نظارتهای بینالمللی به ناحق است، تغییر نخواهد کرد.
در زمانی که کشورها پای محاکمه سازمان ملل میآیند، همواره اصرار بر این دارند که ناعادلانه مورد قضاوت قرار گرفتهاند و توجه به آنها دلایل سیاسی دارد. بنابراین، اظهارات خانم ودیعتی در همان طبقهبندی اعتراضهای همیشگی قرار میگیرند. با این حال، متاسفم که ادعای مکرر مقامات ایرانی بر جانبدارانه یا نادقیق بودن گزارش این مامور ویژه [گزارشهای احمد شهید]، معتبر نیست. چرا که مقامات ایرانی نشان نمیدهند که در این گزارشها کدام اطلاعات نادقیق است یا کدام اطلاعات نامعتبر شناخته شده است. من بر اساس هسته اطلاعات حاصل از منابع اطلاعاتی عمل میکنم.
میدانید که اغلب وقتی کشورها در ملاقاتهای خصوصی، نشانههایی دال بر میل به مشارکت با مأموران سازمان ملل از خود بروز می دهند، خیلی زود موضع عمومیشان به مخالفت با مدعایشان برمیخیزد.
آیا پیشنهاد خاصی هم در میان بوده است؟
نه، پیشنهاد خاصی به من دال بر اینکه چه وقت بتوانم از کشور بازدید کنم، داده نشده است.
آیا پس از به قدرت رسیدن حسن روحانی به عنوان رئیسجمهور، درخواست مسافرت به ایران کردهاید؟
بله، بارها درخواست کردهام که به ایران بروم. آنها پاسخ نه ندادهاند، اما پاسخ آری هم ندادهاند. بنابراین امید من بر آن است که با تداوم مذاکرات با دولت ایران، چنین بازدیدی رخ دهد.
کره شمالی هرگز همکاری نکرده و بازرسان سازمان ملل را به داخل کشور راه نداده است. میانمار نیز در ابتدا همکاری نمیکرد، ولی در نهایت به این کار تن داد.
من تنها کسی نیستم که اجازه بازدید از ایران به او داده نشده است. بسیاری منتظرند تا بر اساس سیستم مأموریت سازمان ملل متحد به آنجا بروند و تاکنون هیچکدام موفق به رفتن به آنجا نشدهاند. نکته دیگر اینکه حتی اگر به من اجازه ورود به کشور ندهند، مقامات ایرانی در مورد تمام جزئیات گزارشهایم اظهار نظر میکنند. آنها تقریبآ بند به بند بر تمامی گزارشهای من در سازمان ملل متحد، تفسیر نوشتهاند و ارائه کردهاند که البته حرکت خوبی است؛ چرا که آنها بدینوسیله چشماندازهای خود را ارائه میدهند. مقامات ایرانی در دو جلسه در ژنو و نیویورک شرکت کردهاند. من هم در چند جلسه طولانیمدت با آنها، گزارشهایم را بررسی کردهام. بنابراین آنها شروع به درگیر شدن در همکاریها کردهاند که امیدوارم با اعمال قدرت آقای روحانی، وارد دوره سازندهتری هم بشویم.
آیا شما به مشارکت حسن روحانی اطمینان دارید؟
در کدام قسمت؟
این که وی متمایل به همکاری با غرب است؟ او هنوز به غرب بله نگفته، اما نه هم نگفته است. به نظر میرسد میخواهد بحثهای سازندهای با غرب داشته باشد.
واضح است روش ایران در زمان ریاست جمهوری روحانی، برای سروکار داشتن با دنیا تغییر یافته است. از این رو، در مذاکرات اتمی در ژنو هم میبینیم طرفین به نتایجی هم درباره آن رسیدهاند. ولی هنوز گشایشی در مذاکرات حقوق بشر روی نداده است. هنوز کسی به عنوان نماینده سازمان ملل به درون کشور پذیرفته نشده است.
آیا شما فکر میکنید که ایران در حال ساختن روابط باشد یا در حال خریدن وقت؟
حالا زود است که قضاوت کنیم که آقای روحانی چه میکند. من هنوز محتاطانه خوشبینم که علائم مثبتی که حسن روحانی در سایر حوزهها میدهد به حیطه حقوق بشر نیز سرایت کند. «مرور دورهای جهانی»، در سال آتی روبهروی روحانی قرار دارد و فکر میکنم حتی مطابق با نقطه نظرهای رئیس جمهور، به نفع ایران باشد که قبل از ورود به مرور، با نظام سازمان ملل متحد همکاری کند. بنابراین، ایران منافع ملموسی در همکاری با سیستم سازمان ملل متحد دارد.
متاسفم که ادعای مکرر مقامات ایرانی بر جانبدارانه یا نادقیق بودن گزارش این مامور ویژه، معتبر نیست. چرا که مقامات ایرانی نشان نمیدهند که در گزارشهای سازمان ملل، کدام اطلاعات نادقیق است یا کدام اطلاعات نامعتبر شناخته شده است.
مثلآ چه منافعی؟
اینکه قادر به دادن پاسخ مثبت به تعهدات پذیرفته شدهخود در قبال «گزارشهای دورهای عمومی» در مورد مسئله حقوق بشر باشد و نشان دهد که مایل به برداشتن گامهایی برای انجام آن تعهدات است. براساس اطلاعاتی که تا به امروز داریم، ایران گامهای چندانی در این مسیر برنداشته است.
آیا برای نخستینبار است که در مورد گزارشهای خود در زمینه وضعیت حقوق بشر در ایران با نمایندگان دولت ایران مذاکره میکنید یا در دوره ریاست جمهوری پیشین هم چنین بود؟
ایران همواره به گزارشهای من عکسالعمل نشان داده است. سیستم سازمان ملل متحد اینگونه است که پیشنویس گزارش تهیه میشود و برای اظهار نظر به نمایندههای دولت مشخص ارائه میشوند. بنابراین، ایران همیشه (به جز برای اولین گزارش که من بایستی در زمانی بسیار کوتاه آن را آماده میکردم) بر گزارشها، نقد و تفسیرهای مشروحی ارائه میدهد. پس از هر گزارش، من هم با نمایندگانی که از تهران میآمدند مذاکراتی مفصل داشتم، از جمله با اعضای ریاست کمیسیون حقوق بشر ایران و شورای عالی حقوق بشر.
ما برای چند ساعت دور هم جمع میشدیم و گزارش را از زاویه دیدگاههای آنان به مسئله، مورد بحث قرار میدادیم. در عمل تغییری در زمینههای مورد نظر من به وجود نمیآمد، اما صرف این واقعیت که آنان مایل به مباحثه با من درباره گزارش هستند، مفید بود. این چانه زنی نیست. من در باره اصل گزارش قائل به چانهزنی نیستم. گزارش منتشر میشود و به بحث گذاشته میشود. آنها [مقامات ایران]، تنها تفسیرهایشان را به من میدهند. گزارشی که من مینویسم به آن معنا، قابل چانهزنی نیست.
با روی کار آمدن حسن روحانی به عنوان رئیسجمهور ایران، روزنههای امید در میان شمار زیادی از ایرانیان باز شد. در ابتدا تعدادی زندانیان سیاسی آزاد شدند و حرکتهایی در جهت رفع ممنوعیت برخی نشریات و انجمنها صورت گرفت، ولی همزمان شمار بیشتری افراد بازداشت و نشریاتی نیز بسته شدهاند. آمار اعدامیان در یکی دو ماه اخیر هم به نحو چشمگیری افزایش یافته است. ارزیابی شما از این وضعیت چیست؟
البته به نظر میرسد تعدادی از روزنامهنگاران و فعالان جامعه مدنی اشتیاق فراوانی برای فعالتر شدن داشتهاند، ولی فضای آنها برای فعالیت، بسیار محدود است. همانطور که در مورد دستگیری فعالان، بستهشدن اخیر روزنامه بهار و ادامه یافتن اعدامها در ایران دیدهایم، من در داخل ایران تغییرات اساسی ملموسی مشاهده نکردهام که خوشحالکننده باشد. با این حال، این حقیقت که آقای روحانی خود را متعهد به گامهای اصلاحی پیشرونده میداند، مایه امیدواری است. مثلآ انتشار «منشور حقوق شهروندی»، هرچند که ایرادهایی هم دارد، اما بحث خوبی را گشوده است.
من در باره اصل گزارش قائل به چانهزنی نیستم. گزارش منتشر میشود و به بحث گذاشته میشود. آنها [مقامات ایران]، تنها تفسیرهایشان را به من میدهند. گزارشی که من مینویسم به آن معنا، قابل چانهزنی نیست.
باید بحث به وجود بیاید. باید مذاکرات پیش بیاید. درواقع باید فضای حمایتکننده از این گفتمانها شکل بگیرد. اگر ظرفیت بحث و فضای حمایت کننده برای این گفتوگوها به وجود بیاید و وسعت پیدا کند، نشانه مثبتی است. هرچند که نتایج و تغییرات یکشبه به وقوع نخواهد پیوست و بسیاری افراد اعتراضهایی خواهند کرد. بر این مبنا، کاری که میکنم این است که ضدیتی با قدم های مثبتی که دولت ایران برمی دارد نشان ندهم. من تلاش می کنم بر مسئله نقض حقوق بشر تاکید کنم، چرا که قربانی ها نیاز به حمایت سازمان ملل دارند. قربانیان هم باید در نظر گرفته شوند. شرایط قربانیان نقض حقوق را باید بشناسیم، به تخطیها اشاره کنیم و سازمان ملل برای تقویت قربانیان باید یاری برساند.
آیا شما این نکات را با افرادی که برایشان صحبت میکنید، در میان میگذارید؟ مثلآ برای افرادی که از مسئولان دولت ایران به شمار میروند؟
آخرین باری که با آنها صحبت کردم، ماه سپتامبر بود. موضوعاتی را که در گزارشم بود و نقطه نظرهای آنها را باهم مورد بحث قرار دادیم. در اواسط اکتبر هم ملاقات دیگری بود. من درباره دولت، قضاوتی نمیکنم. هنوز هم میگویم من تغییرات آشکار چندانی نمیبینم، اما به طرز محتاطی خوشبین باقی میمانم. اگر درباره ملاقاتهایمان بپرسید، باید گفت بله، بیان کردهام و نگرانیهای جاری، نگرانیهایی درباره تبعیضها، دستگیریها، مورد تعقیب قراردادنها، شمار اعدامهای دولت فعلی را که در گزارشم مطرح شده بود، به بحث گذاشتم.
آیا اسامی افراد را نیز مشخص کردهاید؟
نه. از آنجا که گزارش من روی میز بود و اسامی در آن گزارش بودند، وقت ذکر مثالها نبود و انگیزهای نیز برای فهرست کردن اسامی نبود. اسامی اما تا مدتها در گزارش من بودند.
اکنون در پیوند با حکومت ایران موضوع مذاکرات اتمی عمده شده است. به نظر میرسد موضوع حقوق بشر در سایه قرار گرفته است. آیا شما هم چنین برداشتی دارید؟ آیا این امر پشتیبانی جهانی از کار شما را تضعیف کرده است؟
من فکر نمیکنم مذاکرات اتمی لزومآ مذاکرات حقوق بشری را تضعیف کرده باشد. این امر تا حدود زیادی بستگی به اراده سیاسی فعالان حقوق بشری دارد تا کماکان درباره آن حرف بزنند. در نتیجه، هرچند همگان مذاکرات اتمی منعقد شده در ژنو در ماه قبل را پذیرفتهاند (و خوب است که پذیرفتهاند)، گمان نمیکنم هیچ کشوری تا به حال گفته باشد که وضع حقوق بشر در ایران رضایتبخش است.
من فکر نمیکنم مذاکرات اتمی لزومآ مذاکرات حقوق بشری را تضعیف کرده باشد. این امر تا حدود زیادی بستگی به اراده سیاسی فعالان حقوق بشری دارد تا کماکان درباره آن حرف بزنند.
خیلی از کشورها مسئله نقض حقوق بشر در ایران را مطرح کردهاند و کماکان روی آن تاکید خواهند کرد و همچنین صداهایی از داخل ایران در این زمینه به گوش میرسد. در همین هفته گذشته، صادق لاریجانی درباره حقوق بشر و نیازها و مقررات اسلامی در دانشگاه تهران صحبت کرد و عمق این بحث در کشور را نشان داد.
در نتیجه، گمان نمیکنم ایران در این موقعیت یک ابتکار حقوق بشری را پیش میبرد؛ ابتکاری که به نگرانیهای موجود درباره حقوق بشر خاتمه دهد. من به همه طرفهای ذینفع هشدار میدهم که به خاطر مذاکرات هستهای از توجه به حقوق بشر غافل نشوند.
شما چه نگاهی به وضعیت حقوق بشر در کشوری دارید که قوانین آن بر اساس شریعت است و در شریعت مجازات مرگ، اعدام از طریق دار زدن، سنگسار و غیره است؟ چه چیزی را باید تغییر دهند تا به نظرات و عقاید شما درباره حقوق بشر نزدیکتر شوند؟
در “سازمان همکاری اسلامی” ۵۷ کشور عضو هستند که کشورهایی با اکثریت جمعیت مسلمان هستند؛ و تقریبآ همه این کشورها اسلام را منبع قانونگذاری یا کل پیکره قانونی کشورشان میدانند.
بسیاری از آنها اسلام را دین رسمی کشورشان هم میدانند، ولی این مجازاتهایی را که در دادگاههای ایران تجویز میکنند، به کار نمیبندند. پس شریعت متنوع است و بر اساس آن تنها یکسری قانون وضع نشده، بلکه قوانین گوناگونی وجود دارد. در بسیاری از کشورها، شریعت مانعی برای رعایت برخی اصول حقوق بشر نبوده است. هرچند اگر شما قوانین مذهبی را بدون جاگذاری در زمینهای مدرن به کار ببندید، به مشکلاتی برخورد خواهید کرد، اما شریعت یه خودی خود مشکلی در بسیاری از کشورها نبوده است. اگر با کشورهای محافظه کارتر صحبت کنید، آنها ترجیح میدهند که به رویه کهن خود رجوع و مطابق آن عمل کنند.
پس ابقای مجازات اعدام در یک کشور به معنی تخطی از حقوق بشر نیست؟
راستش را بخواهید، مجازات اعدام در قوانین بینالمللی امری غیر قانونی نیست، ولی این قوانین اعدام را تنها برای جرمهای بزرگی شامل قتل، آدمکشی و پس از حصول اطمینان از حفظ روند قانون و امکان دسترسی فرد محکوم به ارائه درخواست استیناف و همچنین درخواست عفو، مجاز میداند. پس تعدادی عناصر محدودکننده در آن وجود دارد، ولی در ایران شرایط اینگونه است: چنین عناصر بازدارندهای وجود ندارند، دادگاهها در بردارنده حقوق اولیه افراد نیستند و حد و حدود جرمهایی که برای آنها مجازات مرگ وجود دارد، خیلی پایینتر از محدوده قوانین بینالمللی است.
اسلام مجازات مرگ را تحمیل نمیکند. اگر به منابع مراجعه شود، میبینیم که قرآن بر بخشش و رافت تاکید دارد. پس نمیتوان گفت چون مطیع شریعت هستیم، باید به ناچار آدمها را بکشیم.
اسلام مجازات مرگ را تحمیل نمیکند. اگر به منابع مراجعه شود، میبینیم که قرآن بر بخشش و رافت تاکید دارد. پس نمیتوان گفت چون مطیع شریعت هستیم، باید به ناچار آدمها را بکشیم.
به دنبال توافق ژنو، بازرسان سازمان انرژی اتمی، دسترسی به پایگاههای مربوطه را که بسیار سری هم هستند، پیدا کردند. چرا این امکان برای گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران به وجود نمیآید تا فقط دیداری از ایران داشته باشد و با مردم و سازمانهای حقوق بشری گفت و گو کند؟
در مورد تسهیلات اتمی، گفتههای ایران با آنچه در داخل کشور دارد و اجرا میکند، مطابقت میکند. آنها به ما اجازه بازدید برای راستیآزمایی تعهدات کتبی خود در این زمینه را میدهند، ولی درباره حقوق بشر، ایران کاملآ متضاد آن را میگوید و معتقد است که هنجارها و مفاهیم فرهنگی ایران، به او اجازه اشتراک در بعضی تعهدات بینالمللی را نمیدهد. بنابراین من بنا را بر این میگذارم که مشکل در اینجاست که شکاف بزرگی بین آنچه ایران میگوید و عمل میکند وجود دارد و گزارش گزارشکر سازمان ملل، میتواند عملآ این شکاف را به شکل آشکارتری نمایان سازد.
اگر به گزارشهای قبلی که در مورد ایران صادر شده است نگاه کنید، این مسئله اضافه میشود که کمبودهایی در هدف کلی موضوع وجود دارد. برنامه بازدیدی مطرح میشود از کشور، برای شناختن حوزههایی از موضوع تا ما بتوانیم در آن اصلاحاتی را پیش ببریم.
منظور از این بازدید تائید همه چیز در یک کشور نیست. اگر چیزی بی نقص بود، بایستی ذکر شود ولی هرجا نقصی هم وجود دارد، باید مشخص شود. تصور میکنم هر بازدیدی از سوی نماینده حقوق بشر شکافهای این عرصه را مشخص خواهد کرد. همین، عاملی است تا این شکافها را مقابل کشور مورد بازدید قرار دهد تا آنها ناچار به پاسخگویی باشند. به همین دلیل است که کشورها از آمدن چنین افرادی [ناظران سازمان ملل] به کشورشان خوشحال نمیشوند. چنانچه به مسئله، به ناظران سازمان ملل در کلیت آن بنگرند، متوجه میشوند گزارشی که در پی یک بازدید ارائه میشود، وقتی حاصل همکاری متقابل مقامات داخل کشور باشد، میتواند پربارتر باشد و به مسائل عمقیتر رسیدگی شود.
شکاف بزرگی بین آنچه ایران میگوید و عمل میکند وجود دارد و گزارش گزارشکر سازمان ملل، میتواند عملآ این شکاف را به شکل آشکارتری نمایان سازد.
اگر مقامات کشور ایران نگرانند که واقعیتهای ذکرشده توسط من یا گزارشهای من، نشاندهنده نقطه نظرات آنها نیست، بهتر است با من همکاری بیشتری کنند. لازم است با من به عنوان گزارشگر سازمان ملل، تعاملی بیشتر داشته باشند و نظرات بیشتری درباره گزارشهای ارائه شده بدهند، تا نظرات تعاملی آنها هم در گزارش ها بیان شود. بنابراین فکر میکنم لازم است دریابند که بازدید از داخل کشور و در پی آن نوشتن گزارش بیشتر به رفع مشکلات کمک میکند تا عدم اجازه به من برای بازدید از ایران.
قبلا دسترسی به اطلاعات مربوط به نقض حقوق بشر، بیشتر از طریق ایرانیان خارج از کشور بود. آیا حالا به مدد دسترسی نسبی مردم به شبکههای اجتماعی، این امکان برای شما هم فراهم شده تا بتوانید به طور مستقیم با خانوادههای قربانیان یا سازمانهای حقوق بشری تماس بگیرید و در جریان مشکلات آنها باشید؟
یقیناً، من با نزدیک به پانصد نفر تاکنون مصاحبه کردهام که حدود یک سوم آنان در درون کشور هستند. با آنها از طریق راههای ارتباطی الکترونیک تماس گرفتهایم. حتی مطمئن نیستم چنانچه به من اجازه ورود به کشور داده میشد، میتوانستم چنین دسترسیای داشته باشم. چرا که وقتی به بازدیدهای قبلی و گزارشهای آنها در کشورهای دیگر مینگرید، بسیار طبیعی است که قربانیان حقوق بشری، از بیرون آمدن و قدم زدن راحت در خیابان و ملاقات با گزارشگر واهمه داشته باشند. چرا که صحبت آنها با گزارشگر بالاخره رو میشود و در آینده برای آنها پیامد خواهد داشت. حالا بدون این که مجبور به ترک خانههایشان و رفتن به هتل محل اقامت گزارشگر شوند، میتوانند از خانههایشان با گزارشگر از طریق الکترونیک صحبت کنند و اغلب هم همین اتفاق افتاده است. بنابراین، شما درست میگویید. باید بگویم در سالهای گذشته گزارشگران قادر به دسترسی به مردم و مصاحبه با آنان بودهاند. به خصوص که از اینترنت در ایران به طور گستردهای استفاده میشود.
با همه اینها و اینکه دسترسی به اینترنت در ایران وجود دارد، ولی هیچچیز جایگزین ملاقات رو در رو نمیشود. چرا که من از نزدیک میتوانم از یک زندان بازدید کنم و به عنوان مثال با نگهبانان آنجا صحبت کنم و شرایط را ببینم. این کار را نمیتوانم از راه دور انجام دهم. هیچ جایگزینی برای چنین بازدیدی وجود ندارد. در عین حال، چه به کشوری برویم، چه از طریق اینترنت با آنجا مرتبط شویم، بعضی از دوردستترین یا فقیرترین ناحیهها قابل دسترس نیستند و این نقصی در گزارش ما خواهد بود. در این وضعیت ادعا نداریم که تصویر همه جانبهای همچون یک دانشنامه از کشور ایران ارائه میدهیم، بلکه تنها میتوانیم بگوییم تنها بخشی از مشکلات مخلتف کشور را انعکاس دادهایم.