نوکیش مسیحی آزادی مشروط را رد کرد – او هرگز برای آن درخواست نکرد

به یک نوکیش مسیحی ایرانی که بیش از سه سال را به دلیل رهبری یک کلیسای خانگی در زندان اوین گذرانده است، دیروز به او گفته شد که برای بار دوم از آزادی مشروط محروم شده است – علیرغم اینکه هرگز برای آن درخواست نداده است.

زمان (صاحب) فدایی که 40 سال سن دارد، از ژوئیه 2018 در زندان به سر می برد و در ابتدا محکومیت 10 ساله خود را سپری می کند که بعداً به شش سال کاهش یافت .

اما علیرغم اینکه صاحب به شدت دلتنگ خانواده اش شده است – از جمله اینکه در چهار جشن تولد دختر 15 ساله اش مارتا حضور نداشت – همواره از درخواست آزادی مشروط خودداری می کند و می گوید نمی تواند شرط عدم دخالت بیشتر در خانه را بپذیرد. کلیسا

بنابراین تعجب آور بود که در ژوئیه امسال از طرف مقامات زندان به صاحب گفته شد که فرمی را امضا کند که در آن تأیید کند درخواست او برای آزادی مشروط رد شده است.

او پاسخ داد: “من هرگز برای آن درخواست نکردم.” “Y OU آن را امضا!”

دو ماه بعد، در 1 سپتامبر، به دنبال انتشار برخی فیلم‌های ناراحت‌کننده از داخل اوین، صاحب و دیگر زندانیانش از سوی دادستان کل تهران ملاقات کردند و او به تعداد بالای زندانیان عقیدتی مسیحی (13 نفر) از جمله چند نفر اشاره کرد. مانند صاحب که شرایط آزادی مشروط را داشت.

دادستان چهار اقدام پیشنهادی «تخفیف مجازات، تعلیق مجازات، آزادی با برچسب الکترونیکی یا آزادی مشروط» را در پرونده صاحب‌نظر نوشت.

دو روز بعد، صاحب 15 روز از زندان مرخصی گرفت و امیدوار بود که حداقل به او اجازه داده شود تا باقیمانده دوران محکومیت خود را در خانه با خانواده خود در رشت، شمال ایران سپری کند.

با نزدیک شدن به پایان مرخصی‌اش، او به تهران بازگشت (حدود چهار ساعت با ماشین) تا درخواست تمدید مرخصی‌اش را بدهد، به این امید که بتواند در یکی از جشن‌های تولد دخترش شرکت کند – دخترش در 4 اکتبر 15 ساله شد.

به صاحب گفته شد که درخواست او برآورده می شود، بنابراین او سفر طولانی را به رشت انجام داد.

فردای آن روز با او تماس تلفنی گرفته شد و به او گفت که برای ادامه حکم به اوین برگردد.

صاحب منعکس کرد: «آنها فقط با من بازی می کردند.

صاحب در 18 سپتامبر به زندان بازگشت.

صاحب فدایی در کنار همسرش مرجان و دخترش مارتا که به تازگی 15 ساله شده است.
هنگامی که او خواستار به روز رسانی در مورد توصیه های دادستان ارشد شد، صاحب دریافت که مقامات زندان هنوز هیچ یک از توصیه ها را دنبال نکرده اند.

تا دیروز، یعنی وقتی صاحب فهمید که بالاخره درخواستی ارسال شده است – البته نه آن چیزی که صاحب می خواست – اما بار دیگر درخواست خود مسئولان زندان برای آزادی مشروط او رد شده است.

و توسط چه کسی؟

توسط همان دادستانی که «آزادی مشروط» را به عنوان یکی از اقدامات احتمالی در پرونده صاحب نوشته بود.

و بنابراین چرخه امیدهای برانگیخته، امیدهای از بین رفته ادامه می یابد، بدون اینکه پایانی متصور باشد.

منصور برجی، مدیر وکالت ماده 18 اظهار داشت: تنها نتیجه ای که از همه اینها می توان گرفت این است که دستورات دادستان – یکی از عالی ترین مقامات قوه قضائیه – چیزی جز یک اقدام روابط عمومی در پی انتشار فیلم های جنجالی از بدرفتاری با او نبود. زندانیان و نوعی کنترل آسیب

تنها می توان تلفاتی را تصور کرد که این نوع رفتار – که امیدها را برای سرکوب دوباره آن ایجاد می کند – بر سلامت روان زندانیان و خانواده های آنها دارد.

چنین رفتاری بارها گزارش شده است و به نظر می رسد عمدا علیه زندانیان عقیدتی استفاده می شود.