گرانی از افزایش جمعیت اقلیت‌ها


jamiat_03
 جمعیتی و نقش آن در تحولات مختلف جامعه” برگزار کرد که آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی به این همایش باردیگر خواستار پیگیری سیاست”افزایش جمعیت”شد. رهبر ایران گفته است: “کشور ما کشور صد و پنجاه میلیونی است، حالا ما دستِ کم را گرفتیم گفتیم صد و پنجاه میلیون؛ بیشتر هم می‌شود گفت.” اودر یک بخش از پیام خود از “نگاه مقلّدانه‌ به زندگی غربی” انتقاد کرده و در بخش دیگر پرسیده است: “خانواده آمریکایی با ده دوازده بچّه، چطور خانواده ایرانی که می‌خواهد از او تقلید کند باید حتماً یک بچّه داشته باشد یا دو بچّه؟” آیت‌الله خامنه‌ای مدعی است که از “خطرات پیری جمعیت کشور” نگران است.

رهبر ایران شانزدهم م رداد ۱۳۹۰ نیز حداقل جمعیت برای ایران را صد و پنجاه میلیون نفر دانسته بود. او اواخر مهر ۱۳۹۱ نیز در سفری به خراسان و در شهرستان “بجنورد” کاهش جمعیت را یکی از خطاهای جمهوری اسلامی دانست. خامنه‌ای برای اولین بار از این بابت عذرخواهی هم کرده بود: “من همین جا در داخل پرانتز عرض بکنم؛ یکى از خطاهایى که خود ما کردیم – بنده خودم هم در این خطا سهیمم – این مسئله‌ تحدید نسل از اواسط دهه‌ ۷۰ به این طرف باید متوقف می شد. البته اوّلى که سیاست تحدید نسل اتخاذ شد، خوب بود، لازم بود، لیکن از اواسط دهه‌ى ۷۰ باید متوقف میشد. این را متوقف نکردیم؛ این اشتباه بود. عرض کردم؛ مسئولان کشور در این اشتباه سهیم‌اند، خود بنده‌ حقیر هم در این اشتباه سهیمم. این را خداى متعال و تاریخ باید بر ما ببخشد.”

علت آنکه آیت‌الله خامنه‌ای با احتیاط از سیاست اولیه کنترل جمعیت سخن گفت، این است که این سیاست از سال ۱۳۶۷ و با حمایت آیت‌الله خمینی آغاز شده بود. رهبر فقید ایران‌ دهم آبان ماه سال ۱۳۶۷ و پس از ابراز نگرانی‌هایی که از خطر انفجار جمعیت در ایران از طرف سازمان برنامه و بودجه مطرح شد، “جلوگیری از موالید در صورت ضرورت یا تعیین فواصل در موالید” را به عنوان یکی از “مسائل مستحدثه” که حوزه علمیه باید به آن بپردازد، دانست و خواستار توجه به آن شد. به همین دلیل است که آیت‌الله خامنه‌ای نادرستی این سیاست را از سال ۱۳۷۰ می‌داند.

این تغییر سیاست آنقدر غیرمنتظره بود که وقتی محموداحمدی‌نژاد برای اولین بار از تشویق خانواده‌های ایران به افزایش فرزند خبر و یک میلیون تومان جایزه برای هر فرزند را وعده داد، اعتراض نیروهای راستگرای ایران را هم در پی داشت. حتی سخنان او به طنز و طعنه تبدیل شده بود. از جمله اینکه : ” مردم قم نگران افزایش جمعیت نباشند و من از طرف خدا قول می‌دهم که روزی‌تان می‌رسد.” او در اردیبهشت سال ۱۳۸۹ نیز گفته بود: ” شعار دو بچه کافی است به این معنا است که ۴۰ سال دیگر نامی از ملت ایران باقی نماند.”

بعدها که آیت‌الله خامنه‌ای نیز همین سخنان را بیان کرد، مشخص شد که احمدی‌نژاد با رهبر ایران هماهنگ بوده است. اما تا قبل از اظهارات آیت‌الله خامنه‌ای، اظهارات رییس‌جمهور سابق ایران موجب اعتراض نیروهای سیاسی داخل ایران قرار می‌گرفت. از جمله حجت‌الاسلام غلامرضا مصباحی مقدم در گفتگو با خبرگزاری مهر گفته بود: “این گونه مسائل، مباحثی نیست که درچارچوب وظایف رئیس جمهور باشد و راسا و شخصا بخواهد در باره آن تصمیم‌گیری کند.” محمدجواد لاریجانی نیز طی یادداشتی که فروردین ماه ۱۳۸۹ در روزنامه رسالت منتشر شد ضمن انتقاد از این سیاست گفته بود: “مسلما این مملکت طاقت پانصد میلیون جمعیت را ندارد. پس باید کاری کرد که انفجار جمعیت اتفاق نیفتد.”

البته پس از اظهارات رهبر ایران درباره ضرورت افزایش جمعیت، چنانکه در صحنه سیاسی ایران مرسوم است، ناگهان همه مخالفان به تمجید و تعریف از مواضع رهبر ایران پرداختند!اما اینهمه تاکید مکرر بر تغییر سیاست حکومت از کاهش جمعیت به افزایش جمعیت به چه دلیل است؟

سال ۱۳۹۱ پس از عذرخواهی رهبر ایران به علت حمایت از سیاست کاهش جمعیت، خبرگزاری فارس، وابسته به سپاه پاسداران ایران، طی مقاله‌ای با عنوان ” چه کسانی باید در موضوع کاهش رشد جمعیت توبه کنند؟” دلایلی امنیتی درباره دلیل تغییر سیاست جمعیتی ایران آورد که قابل تامل است. خبرگزاری فارس ناخواسته نگاه تبعیض‌آمیز و نژادگرایانه نهادهای امنیتی و تصمیم‌گیر ایران در مقوله‌های مذهبی و قومی را افشا کرده بود.

نویسنده این یادداشت ” خطرهای سیاسی و امنیتی” کاهش جمعیت را چنین توصیف می‌کرد: ” چنانچه این روند منفی ادامه یابد در ۱۵ سال آینده ارتش و سپاه برای تامین نیرو با مشکلات جدی روبه رو خواهند شد. با این فرض که اکثر استان‌های حاشیه‌ای از قومیت‌ها و مذاهب مختلفی تشکیل شده که بعضا تحت تاثیر فرهنگ‌های بیرونی مثل عربستان سعودی و… هستند و رشد جمعیتی آنها تقریبا ۴ برابر استان‌های مرکزی است، در آینده نیروهای مسلح چه وضعیتی خواهند داشت؟” نویسنده افزوده بود: “با این وضعیت و با به هم ریختن تعادل جمعیتی ممکن است در ۵۰ سال آینده بر اثر چالش های سیاسی، مذهب رسمی که در قانون اساسی مذهب جعفری اثنی عشری آمده است، مورد سؤال واقع شود.”

این یادداشت نه تنها علت تغییر سیاست جمعیتی را توضیح می‌داد، بلکه ریشه رفتار تبعیض‌آمیز حکومت ایران با اقلیت‌های قومی و مذهبی و محرومیت‌ و سرکوب‌ها در این مناطق را نیز آشکار می‌کرد. این تحلیل تنها بخشی کوچک از رویکرد ایدئولوژیک و استراتژیک مشترک روحانیون و نظامیان حاکم را افشا می‌کند. خبرگزاری وابسته به سپاه پاسداران، از رشد جمعیتی چهار برابری استان‌های حاشیه‌ای اظهار نگرانی کرده بود.گویی که این استان‌ها پاره‌ای از تن ایران نیستند. و شگفت‌تر آنکه استان‌های حاشیه‌ای را که به تصریح نویسنده از”قومیتها و مذاهب” مختلف هستند، “بعضا تحت تاثیر فرهنگ‌های بیرونی مثل عربستان سعودی و…” معرفی می‌کرد. در جمله بعد اما این نگرانی “بی‌شرمانه‌تر” بیان شده و خطر مورد سئوال قرار گرفتن “مذهب رسمی که در قانون اساسی مذهب جعفری اثنی عشری آمده” گوشزد شده بود.

به این ترتیب سیاست کنترل جمعیت برخلاف ادعای آیت‌الله خامنه‌ای نه به دلیل نگرانی از “پیر شدن” جمعیت ایران، بلکه به دلیل نگرانی از تغییر ترکیب جمعیت داخلی ایران در آینده، تغییر کرده است. تنوع “قومیت‌ها و مذاهب” در ایران که می‌توانست به نقطه قوت جامعه ایران و الگویی از تحمل و مدارای دینی و قومی منجر شود، با سیاست‌های سی‌و چند ساله سرکوب و محرومیت، اکنون به چالش اصلی حکومت تبدیل شده است. سیاست افزایش جمعیت نیز استان‌های “حاشیه‌ای” ایران را در نظر ندارد، بلکه هدف آن مرکز ایران است. شاید اکنون این سخن احمدی‌نژاد چندان بی‌ربط به نظر نمی‌رسد که گفته بود: “مردم قم نگران افزایش جمعیت نباشند و من از طرف خدا قول می‌دهم که روزی‌تان می‌رسد”!