نظر به اینکه کشور ایران در سال 1327 از جمله کشورهای امضا کننده اعلامیه جهانی حقوق بشر بوده و متعهد به اجرای مفاد آن میباشد، و با توجه به ماده7 میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی که صراحتا استفاده از مجازاتهای غیرانسانی و موهن را ممنوع کرده است، نقض فاحش اعلامیه جهانی حقوق بشر توسط مسئولان و ماموران دولت جمهوری اسلامی ایران در عملکرد آنان بازتاب بارزتری خواهد داشت و از اینروست که دهههای اخیر کرار مسئولین در زمینه رعایت حقوق بشر و سرکوب و شکنجه شهروندان از سوی شورای حقوق بشر، سازمان ملل متحد، جوامع بین المللی و نهاد های حقوق بشرمحکوم شده است، مانیز همصدا با آنان اعلام میداریم که در ایران امروز،
نقض حقوق بشر در بالاترین حد ممکن انجام می پذیرد و متاسفانه: حقوق اولیه مندرج در این بیانیه را در شرایط جنگی و غیر جنگی بطور برنامه ریزی شده و مستمر نقض می کند.
اعلامیه جهانی حقوق بشر 70 سال قبل بر ویرانه های جنگ جهانی دوم بنیاد گذاشته شد تا با اجرای قوانین و مقاد آن، شالوده جهانی بهتر از گذشته پی ریزی شود، که احترامی باشد به کرامت انسانی، که بی حرمتی به حقوق انسان ها تحمل ناپذیر شود، اما با گذشت نزدیک به دوسوم قرن از برقراری این منشور، ملت ایران همچنان شاهد نقض حقوق اولیه خویشند، در زندان های مختلف ایران انسانهای شریف بخاطر عقیده و اندیشه و مرامشان در سلول ها محبوسند و از کمترین حقوق انسانی محروم و در بسیاری از موارد شبح مرگ نیز در انتظارشان، شلاق زدن انسان ها در ملاءعام و شکنجۀ زندانیان امری است روزمره و اعدام نوجوانان کمتر از ۱۸ سال نیز امری طبیعی، در ایران امروز ستم ملی و جنسی و مذهبی رسمیت قانونی دارد و کسب بالاترین رتبه اعدام انسان ها نیز برای مسئولان افتخار است، دینداری و بی دینی انسان ها معیار است و تبعیض جنسی و جنسیتی قانون، در ایران کنونی همچنان حجاب ملاک عفاف است و حقوق زن معادل نیمی از حقوق مرد، دستمزدش کمتر از مرد و محدودیتش بیشتر از مرد، هنوزهم کودک یک انسان کامل با حقوق کامل نیست وهمچنان ملت ایران محروم از حق تعیین سرنوشت خویش.
و در آخرین نمونه: اگر چه صدور و اجرای قصاص از جمله مواردی است که ناقض اصل کرامت انسانی است، شاهد قطع انگشتان دست یک شهروند در مشهد می شویم به جرم دزدی گوسفند! ناگفته نماند که مسئولین اختلاس کننده با ارقام میلیاردی، رانت خوار های دولتی و متهمین جرائم سنگین تر و به مراتب بد تر از یک سرقت اکثرا آزادند و یا با یک بررسی کوتاه مدت بخشوده خواهند شد.
آیا در جامعه ای که حتی حقوق اولیه انسان ها هم بر حسب جنسیت شان تعیین می شود،
در جامعه ای که انسان ها بخاطر اندیشه و باورهای دینی و اعتقاد مذهبی متفاوت شان محکوم و مجازات می شوند،
در جامعه ای که زندانی دگراندیش، سیاسی و شکنجه هست،
در جامعه ای که مجازات اعدام به هر بهانه ای وجود دارد،
در جامعه ای که دیواری بلند به روی تبعیدیان کشیده اند می توان دم از حقوق بشر زد؟
مدعیان حقوق بشر و حقوق شهروندی در دولت جمهوری اسلامی ایران باید پاسخگو باشند.
955
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران
کمیته دفاع از حقوق پیروان ادیان