از همان روزهای آغازین انقلاب اسلامی بسیاری از کلیساها تعطیل شد و روحانیون مسیحی تبعید و یا مجبور به ترک ایران شدند.
به گزارش «محبت نیوز» به مناسبت سالمرگ روحالله خمینی، رهبر انقلاب اسلامی در ایران، سفارت جمهوری اسلامی در سوریه میزگردی با محور بررسی ابعاد راهبردی و انسانی در اندیشه خمینی برگزار کرده است که در آن رایزن فرهنگی ایران تعدادی از اعضای اتحادیه نویسندگان عرب را هم دعوت کرده بود.
از سخنرانان این نشست محمد کنایسی، سردبیر روزنامه «البعث» (ارگان حزب بعث سوریه)، «نزار مباردی» کشیش ارتدوکس کلیسای نیقولاوس دمشق و «نضال الصالح» رییس اتحادیه نویسندگان عرب بودند و حجتالاسلام نبیل حلباوی و ترکابادی، سفیر ایران در دمشق نیز در این نشست حضور داشتند.
در این سخنان که بخشهایی از آن ادعاهایی مربوط به دموکراسیخواهی خمینی و استقلال طلبی او بود، کشیش نزار مباردی از حامیان بشار اسد در سخنرانی خود به مقایسه مشترکات اندیشه دینی خمینی با مسیحیت پرداخت و ادعا کرد پس از انقلاب اسلامی در ایران وضعیت مسیحیان در این کشور مطلوب است و همانند سایر شهروندان ایرانی از حقوق سیاسی، اجتماعی و مدنی برخوردارند و مشارکت مسیحیان ایرانی در سازندگی ایران بالاست.
بیگمان از نشستی که یک پای آن سفیر و رایزن فرهنگی سفارت ایران در دمشق باشد و یک سر آن اعضای حزب بعث سوریه نمیتوان توقع داشت که جز حمایت و تعریف و تمجید از سیاستهای جمهوری اسلامی و عملکرد روحالله خمینی موضوع دیگری مطرح شود، اما به استناد تاریخ از همان روزهای نخست انقلاب و به خصوص پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی فشار و سرکوب اقلیتهای دینی آغاز شد که در این میان مسیحیان و ارامنه به دلیل کثرت جمعیتی آسیبهای زیادی دیدند تا آنجا که اصناف و اموال آنها مورد هجوم انقلابیون متعصب قرار گرفت، آنچنان که دولت وقت هم قدرت مقابه با آنها را نداشت.
تهدید علیه مسیحیان آنقدر زیاد شده بود که در جامعهی مسیحیان ترس و نگرانی انداخته بود اعتراضات زیادی به این وضعیت میشد.
مرداد سال ۱۳۵۸ صادق طباطبایی نخست وزیر و سخنگوی دولت به دیدار آرداک مانوکیان، رییس وقت خلیفهگری رفت و گفت آنچه آمریکا، آلمان و ایتالیاییها ضد انقلاب میگویند تبلیغات منفی است.
طباطبایی ادعا کرد آنها میخواهند وضعیت اقلیتهای دینی در جمهوری اسلامی را مصیبتبار جلوه دهند و به همین دلیل در روزنامههای خود مینویسند که کلیساها تعطیل شده، روحانیون مسیحی در تبعید به سر میبرند، زنان مسیحی جرات در خیابان ظاهر شدن ندارند و هر چند خانواده گرد هم زندگی میکنند که همگی آنها بیاساس است.
این در حالیست که در همان ابتدای انقلاب بسیاری از کلیساها همپایه آتشکدهها و کنیسهها تعطیل و حتی تبدیل به پادگانهای آموزش نظامی و عقیدتی شده بودند.
وضعیت مسیحیان و ارامنه در اوایل انقلاب با امروز قابل مقایسه است چون آن زمان هم روحالله خمینی سعی میکرد عدهی اندکی از مقامات بلند پایه مسیحیان و ارامنهی همسو با سیاستهای انقلاب اسلامی را دور خود جمع کند و بدنهی اجتماعی مسیحیان در ایران را نادیده گرفت تا آنجا که حتی حقوقی که حتی بندهایی که قانون اساسی برای اقلیتهای دینی تعیین کرده بود نادیده گرفته شد.