اما تشدید محدودیت‌های اجتماعی در سال‌های اخیر برای بهاییان به چه شکل بوده و در چه حوزه‌هایی اتفاق افتاده است؟ بهاییان برای به دست آوردن حقوق شهروندی خود چه ابزاری در اختیار دارند؟ آن‌هم در شرایطی که جمهوری اسلامی آن‌ها را «فرقه ضاله» می‌پندارد و به هیچ‌وجه حاضر نیست دیانت آن‌ها را به عنوان اقلیتی مذهبی به رسمیت بشناسد.

در همین خصوص و سوال‌هایی دیگر درباره اقدامات بین‌المللی و تاثیر آن‌ها برای جامعه بهاییان با سیمین فهندژ، نماینده جامعه بهاییان در سازمان ملل گفت‌وگو کردیم که در ادامه متن کامل آن را می‌خوانید:

در گزارش «سرکوب و مقاومت» وضعیت بهاییان از ابتدای تایسی جمهوری اسلامی مورد بررسی قرار گرفته شده اما در همین گزارش تاکید شده که این فشارها در سال‌های اخیر و خصوصا ریاست جمهوری حسن روحانی با وجود وعده‌های وی درباره رفع تبعیض‌ از اقلیت‌های مذهبی، بیشتر شده است. این تشدید محدودیت‌ها در چه حوزه‌هایی اتفاق افتاده است؟

محور اصلی گزارشی که جامعه بهایی منتشر کرده٬ یادداشتی محرمانه است که در سال ۱۹۹۲ توسط یکی از گزارش‌گران ویژه سازمان ملل افشا شد. این یادداشت توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی و به تقاضای آقای خامنه‌ای و رییس‌جمهور وقت یعنی آقای هاشمی‌رفسنجانی، تدوین شده بود که آقای خامنه‌ای آن را امضا کرده است. در این سند نوشته شده که رفتار با بهاییان باید به نحوی باشد که راه ترقی و توسعه‌ آن‌ها محدود شود. راهکارهایی هم برای آن در نظر گرفته‌اند. مثلا اگر مشخص شد فردی بهایی‌ است اجازه تحصیل و فعالیت اقتصادی ندارد و آن‌ها باید از رسیدن به پست‌های موثر محروم بمانند. در این سند چهارچوب رفتار جمهوری اسلامی با بهاییان مشخص شده است. اگرچه آقای روحانی در زمان روی کار آمدن وعده‌های بسیاری درباره حقوق بشر و تساوی حقوق اقلیت‌ها داد اما از آن زمان نه تنها تغییر مثبتی پیش نیامده بلکه شرایط بهاییان بدتر هم شده است. خصوصا از نظر محدودیت‌های اقتصادی و همین‌طور انتشار تبلیغات ضدبهایی در رسانه‌های جمهوری اسلامی. تنها در ۲ – ۳ سال گذشته بیش از ۲۵ هزار مقاله، ویدیو و مطالب ضدبهایی در رسانه‌های جمهوری اسلامی منتشر شده است. در سال ۲۰۱۴ تنها در یک ماه ۸۰ مغازه بهایی بسته شد. این گروه از مغازه‌داران در روزهای تعطیل رسمی جامعه بهایی٬ مغازه‌شان را ۲ روز بسته بودند٬ در حالی‌که بر اساس قانون جمهوری اسلامی هرکسی اجازه دارد به هر دلیلی کسب و کار خود را برای ۱۵ روز در سال تعطیل کند.

در گزارش به مساله به خطر افتادن امنیت جانی جامعه بهایی هم اشاره شده است. در چند ماه گذشته خبری مبنی بر کشته شدن اعضای جامعه بهایی در ایران منتشر شد. البته تهدید و قتل بهاییان از سال‌ پیش وجود داشته، آیا این تهدیدها در سال‌های اخیر شدت پیدا کرده است؟

آقای فرهنگ امیری روز ۲۶ سپتامبر توسط دو نفر که با هدف قتل او به منزل‌اش حمله کردند، کشته شد. هر دو نفر هم اعتراف کردند او را به دلیل بهایی بودن به قتل رساندند. این مساله باعث نگرانی جامعه جهانی بهایی شده است. اگرچه این نخستین بار نیست که چنین اتفاقی را در ایران شاهد هستیم اما متاسفانه در سال‌های اخیر تهدید‌های جانی علیه جامعه بهایی بیشتر شده است.

در سال ۲۰۱۳ آقای عطاالله رضوانی در پی تهدیدهای متعدد در شهر بندرعباس به قتل رسید. در همان سال ماموران اطلاعاتی به منزل ۱۴ بهایی در شهر آباده حمله کردند و به آن‌ها گفتند که اگر می‌خواهند از حملات مرگ‌بار در امان بمانند بایستی آن شهر را ترک کنند. در سال ۲۰۱۴ هم خانواده‌ای ۳ نفره در شهر بیرجند به وسیله فردی ناشناس در منزل‌شان مورد حمله قرار گرفتند و با ضربات چاقو به شدت مجروح شدند البته خوشبختانه زنده ماندند. بدون شک انگیزه از آن حمله هم مسایل مذهبی بوده است. این اقدامات یکی دیگر از روش‌های جمهوری اسلامی در سرکوب جامعه بهایی است که می‌خواهد ترس و وحشتی در آن‌ها ایجاد کند که هر زمانی ممکن است شما کشته شوید.

آماری داریم که در دوران ریاست‌جمهوری آقای روحانی چند نفر از بهاییان بازداشت و زندانی شدند؟ یا چند نفر از تحصیل بازماندند؟ یا در کل چند مغازه و کسب و کار اقتصادی توسط جمهوری اسلامی پلمپ شده است؟

تهیه این آمارها از ایران خیلی سخت است. اما می‌دانیم که صدها بهایی از تحصیل و دانشگاه رفتن محروم شدند، اگرچه آمار دقیقی نداریم. الان ۸۰ بهایی در زندان هستند. البته خیلی‌ها هم هستند که طبق یکی دیگر از روش‌های آزار و اذیت بهاییان در داخل ایران تبعید می‌شوند. بسیاری از بهاییان هستند که برای چند روز بازداشت می‌شوند و حکم ۴ – ۵ سال حبس دریافت می‌کنند. اما به منازل‌شان فرستاده می‌شوند و به آن‌ها گفته می‌شود که برای اجرای حکم خبرشان می‌کنند. در حقیقت بسیاری از بهاییان در شهرهای مختلف ایران هستند که منتظر حکم دستگیری و اجرای حکم‌اند.

بنا به گزارش‌های بسیاری، وضعیت حقوق بشر در دوران آقای روحانی تمام زمینه‌ها مثل زنان، کارگران و اقلیت‌های مذهبی بدتر شده است. به نظر شما چرا باید شاهد افزایش محدودیت‌ها و فشارها علیه جامعه بهایی هم باشیم. نفع این شرایط برای کیست؟

باید ببینیم خط مشی‌های دولت در ایران چیست. وقتی آزار و اذیت و عدم تساوی حقوق بشر در قانون اساسی وجود دارد خیلی سخت می‌توان رفتار یک دولت را بدون عوض کردن قوانین و خط مشی‌ها تغییر داد. این آزار و اذیت‌ها در قانون وجود دارد. مثلا دیانت بهایی در قانون اساسی جایگاهی ندارد. وقتی از اقلیت‌های مذهبی صحبت می‌شود بهاییان یک اقلیت مذهبی رسمی محسوب نمی‌شوند. وقتی از جمهوری اسلامی درباره رفتار با بهاییان سوال می‌شود معمولا جواب می‌دهند که بهاییان یک اقلیت رسمی در ایران نیستند. هرچند حتی اقلیت‌های رسمی هم در ایران مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند. در حقیقت بدون تغییر قوانین فقط وعده‌هایی داریم که همان‌طور که دیدیم به واقعیت نمی‌پیوندد.

شما در شرایطی از تغییر قانون صحبت می‌کنید که بهاییان بازویی در مجلس برای انجام این مهم ندارند. در بدنه حاکمیت هم حمایتی برای بهاییان وجود ندارد. چه ساز و کاری می‌توان ارایه کرد تا در چنین شرایطی بتوان به سوی تغییر قانون پیش رفت؟

جمهوری اسلامی‌ بایستی این سازوکارها و راهکارها را ارایه کند. اما حداقل این مفهوم باید جا بیافتد که نه فقط در ایران بلکه در تمامی کشورهای دنیا هر شهروندی اجازه دارد دین و عقیده خود را بدون هرگونه تهدیدی، داشته باشد. یکی از اصول اولیه حقوق بشر همین است که هرکس بتواند در کشور خود از حقوق بشر و شهروندی برخوردار شود و با هر عقیده یا حتی بدون عقیده بتواند در آزادی زندگی کند. این اصل در جمهوری اسلامی وجود ندارد که اگر وجود داشت نزدیک به ۴۰ سال آزار و اذیت بهاییان را شاهد نبودیم.

در واقع شما معتقدید که در جمهوری اسلامی می‌توان به حقوق برابر شهروندی برای بهاییان دست پیدا کرد؟ آن‌هم با وجود محدودیت‌ها و تلاش‌هایی که برای سرکوب و محروم نگه‌ داشتن جامعه بهایی می‌شود؟ آن‌هم وقتی یکی از بزرگ‌ترین مشکلات جمهوری اسلامی با بهاییان این است که ادعا می‌کند آخرین مذهب میان بشر است اما دیانت بهایی این مساله را زیرسوال می‌برد.

مطمئنا این امکان وجود دارد. فقط جمهوری اسلامی باید بخواهد که این کار را انجام دهد. جامعه جهانی بهایی یک ماه پیش نامه‌ای سرگشاده به آقای روحانی نوشت و در آن درباره فشارهای اقتصادی صحبت کرد که از زمان روی کار آمدن وی ایجاد شده است. در عین‌حال تاریخ آزار و اذیت اقتصادی جامعه بهایی از سال ۱۹۷۹ تا امروز نیز مطرح شد. جامعه جهانی بهاییان در این نامه خطاب به آقای روحانی گفت که بین اظهارات دولت ایشان که مبنی بر ایجاد عدالت اجتماعی برای همه ایرانیان به شکل یکسان و همین‌طور کاهش بیکاری و ایجاد شغل است تا مظالم اقتصادی که بر جامعه بهایی تحمیل می‌شود، شکاف عمیقی وجود دارد. در این نامه از او تقاضای توجه به این ظلم‌ها مطرح شد. در آخر این نامه هم به ایشان اعلام شد که توقع جامعه جهانی بهایی این است که آقای روحانی دستور بدهند که بی‌عدالتی اقتصادی وارده بر بهاییان پایان یابد. در واقع وقتی وعده‌ای مطرح می‌شود یعنی امکان آن هم هست. اما تا به حال ما تغییری در خصوص جامعه بهایی مشاهده نکردیم.

سال‌هاست که این نامه‌نگاری‌ها ادامه دارد و ممکن است محتوا و مقدار آن در برخی دولت‌ها متفاوت بوده باشد. اما آیا در این ‌سال‌ها نامه‌نگاری، تا به حال هیچ کدام از مسوولان سیاسی ایران پاسخی چه مثبت و چه منفی به آن داده‌اند؟

متاسفانه خیر. ما تا به حال هیچ جوابی از مقامات ایرانی دریافت نکردیم.

گزارش‌گر ویژه ایران در سازمان ملل تغییر کرده، با توچه به شناختی که از گزارش‌گر جدید دارید فکر می‌کنید در نسبت با بهاییان تغییری ایجاد می‌شود یا ممکن است توجه ویژه‌تری برای به دست آوردن راهکاری موثر صورت بگیرد؟

در هر صورت فشارهای بین‌المللی روی جمهوری اسلامی تاثیرگذار است. اگرچه ممکن است جمهوری اسلامی ادعا کند که اهمیتی به آن نمی‌دهد یا این طور به نظر برسد. اما جمهوری اسلامی به دیدگاه جامعه بین‌المللی بر عمل‌کرد خود اهمیت می‌دهد. خصوصا که در چند سال گذشته این اهمیت به دلیل مسایل سیاسی بیشتر هم شده است. این فشارها باعث شده جمهوری اسلامی دریابد که نمی‌تواند به آزار و اذیت جامعه بهایی و دیگر اقلیت‌ها و گروه‌ها در ایران ادامه دهد بدون آن‌که رسانه‌ها به آن بپردازند. این ترسی است در تمامی کشورهایی که به شهروندان خود ظلم می‌کنند.

یعنی به نظر شما این تاثیری که می‌گویید رسانه‌ای کردن مسایل بهاییان داشته٬ به رفتار جمهوری اسلامی با بهاییان در حوزه‌های مختلف هم برمی‌گردد؟

روش سرکوب جمهوری اسلامی در مقابل جامعه بهایی از اوایل انقلاب تا الان فرق کرده است. در سال‌های اول انقلاب نه تنها بهاییان بلکه گروه‌های مختلف شکنجه، دستگیر و کشته می‌شدند. این روش سرکوب و سیاست ملی جمهوری اسلامی بعد از سندی که درباره‌اش صحبت کردم تغییر کرد. یعنی روش‌های آشکار سرکوب مثل شکنجه و کشتار را با محدودیت‌های پنهان اقتصادی و فرهنگی جایگزین کردند که کمتر باعث جلب توجه جامعه بین‌المللی شود. محدودیت‌های پنهانی که می‌بینیم در سال‌های اخیر بیشتر هم شده است.

به عنوان نمونه٬ قبل‌تر وقتی دانشجویان بهایی برای کنکور ثبت نام می‌کردند، به آن‌ها با بهانه نقض پرونده اجازه ورود به دانشگاه داده نمی‌شد ولی در دو سه سال گذشته روش جدیدی به کار برده شد. متقاضیان وقتی می‌خواستند نتیجه را روی سایت‌ها مشاهده کنند مقابل اسم‌شان هیچ‌چیز نوشته نمی‌شود و فقط به آن‌ها گفته می‌شود به دفتر سنجش مراجعه کنند. وقتی هم به دفتر سنجش مراجعه می‌کردند پاسخ می‌شنیدند که چون بهایی هستید نمی‌توانید در دانشگاه تحصیل کنید. اما وقتی متقاضیان تقاضای سند یا نوشته می‌کردند، هیچ دستورالعملی به آن‌ها داده نمی‌شد. چون می‌دانستند این سند ممکن است در رسانه‌ها چاپ شود.

خیلی‌ها فکر می‌کنند صرفا ایرانی‌ها هستند که بهایی‌اند. در حالی‌که جمعیت بسیاری از آسیای شرق تا غرب آمریکا با ملیت‌های مختلف دیانت بهایی را انتخاب کرده‌اند. آیا در جامعه جهانی همبستگی بین کشورهای مختلف درباره فشار به بهاییان در ایران وجود دارد؟ آیا هیچ تجربه مشابهی در دیگر کشورها مثل رفتار سرکوب‌گرایانه جمهوری اسلامی علیه بهاییان هست؟

مطمئنا. خصوصا که دفتر جامعه جهانی بهاییان در سازمان ملل فعالیت دارد و در دو سه سال گذشته نیز دفاتر مختلف دیگری در اتحادیه اروپا، اندونزی و آفریقا دایر شده است. این دفاتر تنها به مساله بهاییان در ایران نمی‌پردازند. مسایلی چون تساوی حقوق زنان در تمامی دنیا چه برای بهاییان و چه غیربهاییان، فقر و به طور کلی چالش‌های دنیا برای این دفاتر اهمیت دارد. کشورها و سازمان‌های مختلفی در سازمان ملل وجود دارند که جامعه بهایی با آن‌ها همکاری می‌کند. کشورهای مختلف نیز می‌دانند که جامعه بهایی در هیچ کشور دیگری به جز ایران چنین مشکلات اساسی ندارد. ایران تنها کشوری است که جامعه بهایی در آن به شکل سیستماتیک و برنامه‌ریزی شده مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرد. بیشتر مشکلاتی که برای بهاییان وجود داشته از سوی کشورهای اسلامی بوده است. مثلا در همین چند ماه گذشته فشار بسیاری روی بهاییان در یمن وارد شده است اما آن‌چه در ایران مشاهده می‌کنیم آزار و اذیت سیستماتیک ۴۰ ساله است که بیشتر هم می‌شود. در دیگر کشورها این فشارها مقطعی وارد شده و برطرف می‌شوند.

از همبستگی دیگر کشورها مثال زدید، آیا بین ایرانی‌ها هم این همبستگی و حمایت هست؟ معمولا وقتی از جامعه بهاییان صحبت می‌شود، آن را درون‌گرا ارزیابی می‌کنند. جامعه‌ای که همبستگی بسیاری با خود دارد، از نظر مالی قدرتمند است و تریبون‌های خود را دارد. آیا این خصلت‌ها و توصیف‌ها باعث شده که دیگر سازمان‌های حقوق بشری جذب جامعه بهایی شوند یا باعث طرد آن شده است؟

خوشحالم که این سوال را مطرح کردید. برای چنین ارزیابی و درون‌گرا بودن جامعه بهایی بایستی به تاریخ این جامعه نگاه کرد. اقلیت‌ها به خاطر آزار و اذیت‌های بسیار، توجه ویژه‌ای به امنیت دارند. جامعه بهایی در ۴۰ سال گذشته مورد آزار و اذیت‌های بی‌شماری قرار گرفته و شاید به همین دلیل چننین دیدگاهی نسبت به آن ایجاد شده است. اما جامعه‌ غیربهایی در ۷ – ۸ سال اخیر بیشتر متوجه بی‌عدالتی‌هایی شده که در علیه جامعه بهایی صورت می‌گیرد. جامعه غیربهایی فهمیده که بهاییان بی‌گناه هستند و اتهامات نادرستی به آن‌ها وارد می‌شود. ما در چندین سال اخیر شاهد بودیم که آزار و اذیت صرفا به جامعه بهایی وارد نشد، کنش‌گران حقوق بشر، زنان، خبرنگاران و اقلیت‌های دیگر مذهب‌ها هم گرفتار این محدودیت‌ها و آزارها بودند. در حقیقت جامعه ایران به این نتیجه رسید که جمهوری اسلامی فقط جامعه بهایی را دشمن خود نمی‌داند، بلکه هرکسی که مثل او فکر نمی‌کند دشمن توصیف می‌شود. به نظرم این مساله بسیار تاثیرگذار بود. فکر نمی‌کنم امروز جامعه بهایی مثل قبل باشد، همبستگی خوبی میان جامعه بهایی و دیگر سازمان‌های حقوق بشری به وجود آ‌مده و آن‌ها هم بیشتر درباره بهاییان صحبت می‌کنند. پیشرفت خوبی‌ است که هر آزار و اذیتی علیه بهاییان به سرعت در رسانه‌های فارسی‌زبان منتشر می‌شود.