وضعیت پیروان ادیان در دوران رضاشاه چگونه بود؟

reza_shah555

تارنمای مشرق به نقل از موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی پژوهشی را منتشر کرده که نشان می‌دهد وضعیت پیروان دینی ایران در زمان رضاشاه به مراتب بهتر از دوران جمهوری اسلامی بوده است.

به گزارش«محبت‌نیوز» تارنمای مشرق نزدیک به سپاه در گزارشی به بررسی «وضعیت پیروان دینی  در دوران رضاشاه» پرداخته و به نقل از منابع و کتاب‌های تاریخی و پژوهشی نوشته «پیروان دینی… از اهمیت بیشتر و فرصت‌های بهتر برای پیشرفت اقتصادی برخوردار بودند که نتیجه عملکرد دولت رضاشاه در جهت برخورد برابر با کلیه شهروندان بود».

در این گزارش ادعا شده «این وضعیت ناشی از احساسات آزادیخواهانه یا مساوات‌طلبانه رضاشاه نبود، بلکه بیشتر از تمایل او به قرار دادن کلیه ایرانیان در یک سطح در مقابل دولتی نیرومند سرچشمه می‌گرفت».

مشرق این را هم تاکید کرده که در دوره رضاشاه پهلوی در حالی که شعایر اسلامی مورد بی‌اعتنایی قرار می‌گرفت و روحانیون از هر سو تحت فشار بودند، وضع اقلیت‌های مذهبی در این دوره به مراتب بهتر از اکثریت مسلمانان بود.

در بخشی از این گزارش آمده «نتیجه این سیاست بهبود وضع اکثر مسیحیان ارمنی، یهودیها و زرتشتی‌ها بود که باب تعداد زیادی از مشاغل و حرفه‌های جدید به روی آنها گشوده شد».

نه تنها پژوهشگران بلکه آمار و ارقام حکایت از آن دارند که پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۷ اقلیت‌های دینی در ایران یکی از سخت‌ترین ادوار تاریخی خود را تجربه کردند، اعدام‌ دگراندیشان مذهبی و دینی اگر چه نسبت به اوایل انقلاب کاهش پیدا کرده، اما شکنجه‌های روحی و جسمی، حبس‌های طولانی، تبعید و فشار بر پیروان دینی روز افزون بوده است.

گرچه در این گزارش ادعا شده در زمان رضاشاه وضعیت پیروان دینی از مسلمانان بهتر بوده اما به جرات می‌توان گفت این ادعا از نظر تاریخی در قیاس با امروز مردود است.

سیدمحمود طالقانی، اولین روحانی شیعه بود که بلافاصله پس از پایان دوران طلبگی به دعوت رضاخان در رادیو ملی حاضر می‌شد و برای مردم درس دینی و احکام اسلامی می‌گفت و درهمان زمان روحانیون تندرو او را متهم به همکاری به رضاشاه می‎کردند.
از جمله خدمات رضاشاه تاسیس مدارس دینی و ایجاد رشته معارف در دانشگاه‌ها بود.

با همه این تفاسیر نباید از این حقیقت غافل بود که گرچه در دوره رضاشاه به ارمنیان خودمختاری فرهنگی و دینی اعطا شد، و حق داشتند یک نماینده اضافه در مجلس داشته باشند، اما رضاشاه مدارس شان را در سالهای ۱۹۳۸-۱۹۳۹ بست و خودمختاری درونی شان را در خطر انداخت. مشاغل دولتی به ارامنه داده نشد.

طی آن دو سال، تهمت ها و انتقادها در رسانه‌های تحت کنترل دولت علیه جامعه مسیحی عمدتن متوجه ارامنه و آشوریان بود. درحالی که بریتانیایی‌ها این مساله را بخشی از گرایش طرفدار ناسیونال سوسیالیسم طراحی شده به منظور تحریک بخشهای متعصب مذهبی جامعه می‌دیدند، برخی از ارامنه آن را ناشی از ارتباط و تحسین شخصی رضاشاه از کمال آتاتورک ترکیه می‌دانستند.