تهدیدهای همزمان فعالان در داخل و خارج کشور؛ یکی از فعالان سیاسی و رسانه‌ای از تهدید جانی خود خبر داد

zam-saham-news-222x300

همزمان با موج احضارها و فشار به فعالان رسانه‌ای داخل کشور، یکی از فعالان سیاسی خارج از کشور با انتشار عکسی، از تهدید سه ماهه‌ی‌ خود خبر داد.

به گزارش خبرنگار «سحام»، «روح‌الله زم» فعال سیاسی و رسانه‌ای مقیم خارج از کشور طی مطلب و عکسی که در صفحه فیس‌بوک و اینستاگرام خود منتشر کرد، از تهدید سه ماه‌ی خود خبر داده است. وی نوشته که یکی از دوستانش دو ماه پیش از این در «وسط تهران» در «اقدامی غیر حرفه‌ای» توسط یک نهاد امنیتی کشته شده است.

در متن نوشته‌های منتشر شده توسط «روح‌الله زم»، جنازه‌ی یک فرد و تعدادی از نوشته‌های رد و بدل شده با برخی افراد دیده می‌شود. او گفته که این پیام‌ها را از منابع خبری و رسانه‌ای خود، «که برخی از آن‌ها شناخته شده هستند» و «فرد کشته شده» دریافت کرده است.

متن نوشته «روح‌الله زم» یکی از فعالان سیاسی و رسانه‌ای مقیم خارج از کشور را با هم می‌خوانیم: نمی‌خواستم بگویم، اصلا نمی‌خواستم بنویسم، از غرغر بدم می‌آید، از عمومی کردن خصوصی‌ها بیزارم، اما این دیگر خصوصی نیست، بیش از سه ماه است ادامه دارد، تمام هم نمی‌شود، روزی شفاهی، چند روز کتبی، از سوی افراد مختلف و چهره‌های شناخته شده مرتبط… از آن‌جا شروع شد که یکی از دوستانم طی فرآیندی غیر حرفه‌ای وسط تهران هدف قرار گرفت، او را در منزلش زدند، پیش از مرگ هشدار داد که هم «مرا می‌کشند» و هم «او را»، او گفت می‌داند که چطور از مرگ فرار کند، اما نتوانست، پس از آن روزگار ما چرخید و امروز این دایره بر من تنگ‌تر شده. تخریب و ترور شخصیت را از داخل و خارج آغاز کرده‌اند تا در نهایت بربایند و اگر نشد بزنند. شناخته شدگانی که می‌شود روی سرشان قسم خورد پیام می‌دهند، زنگ می‌زنند و می‌گویند طی عملیات مشترک طراحی شده اطلاعات سپاه، واجا و نیروی قدس قرار است بربایند مرا، برای چه؟ گفته‌اند می‌توانند با ربایش حفره‌ها را بپوشانند! آن‌همه سازمان و نهاد اطلاعاتی و امنیتی، مگر بدون ربایش یا زدن، نمی‌توانند حفره‌ها را بپوشانند؟ پس برای چه «حقوق نجومی» می‌گیرند؟ برای چه ایجاد شده‌اند؟ درهاتان ببیندید و یک «جلاد» استخدام کنید تا بزنند و بکشند و پول مردم را نیز حرام نکنید، اگر این‌چنین قرار است حفره‌هایتان را بپوشانید!

نمی‌خواستم بنویسم، ابتدا هم گفتم، گمان می‌کردم با سکوت چند ماهه، قصه فیصله یابد و بروند پی تجارت و دین‌فروشی‌شان، اما نشد، شاید مجال ندهند، این‌ها را نوشتم که فردا روزی مکتوم نماند، اگر زدند بدانید که چه بود و چه شد…. بیش از این میل به گفتن ندارم. اگر زنده ماندم (که به فضل خدا خواهم بود) آغاز کرده‌ام نوشتن را… چند هزار صفحه سند و مدرک و اطلاعات شفاهی و مکتوب را طی چند جلد کتاب گردآوری می‌کنم تا بماند. قصه‌هایی که در تاریخ این سرزمین مکتوم بوده و ناگفته مانده… گنجایش ندارم و سینه سر ریز شده، یادداشت و مقاله جواب نمی‌دهد، آب هم در حال بالا آمدن است، مجالی نیست. بعد از سه ماه نوشتم تا برادران سه نهاد مذکور بدانند که می‌دانم، موش و گربه‌بازی را کنار بگذاریم و هر چه هست رو کنیم…
roohollah-zam-sahamnews-e1474393497186عکس پیوست تنها نمونه‌ای از چند ده پیام دریافتی دوستانه یا غیر دوستانه سه ماه اخیر است. نمی‌خواستم منتشر کنم، تفألی زدم و حکم بر انتشار آمد. داخل متون را جرح و تعدیل کرده‌ام تا امنیت افراد حفظ شود. نوشته‌های مشابه نوشته شماره «۳»، از آنِ کسی است که دو ماه قبل با عملیات مشترک«حفا واجا/ معاونت ضد واجا» کشته شد، جنازه‌اش میان پیام‌هاست، دیروز تولدش بود و سهم دو ماه‌ی ما هم غصه و درد. باشد که رستگار باشیم.