فراز و فرودهای خاورمیانه بعد از برجام؛ جنگ قدرت، کارت شیعه و سنی و جنجال نفت

0EE0FE77-3A76-4EBF-AD0B-754BE41D11FA_w987_r1_s

قرار بود برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) تسکینی باشد بر تنش ها و رقابت تسلیحاتی در منطقه خلیج فارس اما واقعیت غیر از آن را ثابت کرد. به نظر می رسد کشورهای حاشیه خلیج فارس و در صدر آنان عربستان سعودی ایران اتمی را به رقیبی قدر در تولید نفت و قدرتی جدی در عرصه سیاسی منطقه ترجیح می دهند. از همین رو بود که عربستان برای حفظ برتری خود آمریکا را تحت فشار گذاشت تا در این میان موضعی مشخص اتخاذ کند.

توافق اتمی دلارهای مسدود شده ایران را آزاد کرد، نفت ایران را به بازارهای بین المللی بازگرداند و دسترسی ایران به نظام بانکی جهانی را هموار ساخت.

فارغ از تمام این ها بزرگترین نتیجه برجام و اجرای آن احتمالا شکستن یخ رابطه سی و هفت ساله ایران و آمریکا و به صدا درآوردن زنگ خطر ظهور رقیبی بانفوذ برای کشورهای عرب بود.

عربستان؛ مصمم در جنگ قدرت

به دنبال امضای توافق وین عربستان سیاست های افزایش تنش با ایران را درپیش گرفت به این امید که در این زورآزمایی، واشنگتن متحد دیرین را به شریک نویافته ترجیح دهد و جانب ریاض را بگیرد.

ریاض در راس ائتلاف نظامی کشورهای عرب سنی منطقه، ماه ها حوثی های شیعه در یمن را که به باور عمومی تحت حمایت ایران هستند زیر بمباران گرفت. زیرپاماندن زائران ایرانی در مراسم حج در سپتامبر ۲۰۱۵ و جان دادن بیش از ۴۰۰ زائر ایرانی احساسات ضدسعودی شهروندان ایران را برانگیخت و اعدام شیخ نمر النمر روحانی شیعه در عربستان حمله به سفارت این کشور در تهران را موجب شد؛ همه این ها قطع روابط دیپلماتیک ریاض و تهران را باعث شد.

جنگ لفظی به اوج رسید و واکنش های تند شیعیان در منطقه بهانه ای در اختیار عربستان گذاشت تا سفارت خود را در تهران ببندد. یک بار دیگر آمریکا در موقعیتی دشوار قرار گرفت.

بازی با کارت شیعه و سنی

تاکید کشورهای عرب منطقه -به سرکردگی ریاض – بر دشمنی با ایران بر پاشنه اختلافات فرقه ای می چرخید و تاثیر عمده آن بر آمریکا در عراق نمایان شد. فرقه گرایی به اقدامات افراط گرایان سنی دامن زده و جنگ آمریکا علیه داعش در سوریه و عراق را که ایران در آن نقش عمده ای دارد، به دشواری انداخته است.

سیاست مداران سعودی آنقدر روی ایران تمرکز کرده اند که تاثیر منفی این سیاست ها علیه خود نگرانشان نمی کند، آن هم در دوران گذار سیاسی داخلی و تنگنای اقتصادی کشور؛ که ضربه دومی از اولی سهمگین تر است.

جنجال نفت

بنا به آمار بانک جهانی، کاهش بهای نفت از بشکه ای ۱۱۰ دلار در ۲۰۱۴ به کمتر از ۳۰ دلار در حال حاضر، ریاض را به قطع سوبسیدهای شهروندان و مواجهه با نارضایی داخلی ناگزیر ساخته اما در عین حال هزینه های دفاعی و امنیتی از هفت درصد در سال ۲۰۱۲ به ده درصد در سال ۲۰۱۵ رسید و با عملیات نظامی در یمن از این هم بیشتر می شود. همزمان کسری بودجه سعودی به ۱۵ درصد رسیده و ذخائر ارزی آن به ۶۵۰ میلیارد دلار سقوط کرده است.

شاید بزرگترین تاثیر زورآزمایی عربستان و ایران در زمین یمن، و جدال لفظی دومین و چهارمین صادرکننده انرژی جهان بر سر تولید نفت، دشواری اقتصادی سعودی ها و نتیجتا بررسی آرام و بی سروصدای گزینه خصوصی سازی آرامکوی عربستان، بزرگترین تولیدکننده نفت جهان باشد.

واقعیت این است که ستاره قدرت ایران در آسمان خاورمیانه درخشیدن گرفته و اوضاع جهان به نفعش است و هر بار ملاقات عاری از دشمنی های دیرین تهران و واشنگتن، میان نمایندگان دو طرف رخ می دهد، عربستان خطر نفوذ ایران و نقش بالقوه آن در مناسبات منطقه را بیشتر حس می کند.

ترکیه؛ دوست دوست من دوست من است

با آن که ترکیه از چرخش ۱۸۰ درجه ای در مواجهه با سوریه خبر داده و گفته می خواهد روابطش با بغداد و دمشق را احیا کند، مسئله سوریه در پنج سال اخیر فاکتوری عمده در سیاست داخلی و خارجی آنکارا بوده است.

ترکیه شریک تجاری بزرگ ایران در سال ۲۰۱۰ سعی کرد در جهت حل مسئله هسته ای ایران گام بردارد و میزبان چندین نشست میان ۵+۱ بود. این رویکرد حتی با جنگ سوریه و اختلاف نظر تهران و آنکارا درباره اسد، تغییر نکرد. اما در مارس ۲۰۱۵ و اوج مذاکرات هسته ای، رجب طیب اردوغان علنا شروع به انتقادهای سخت از قاسم سلیمانی و عملیات تحت فرماندهی او در عراق و سوریه کرد و پس از آن در انتقاد از برنامه اتمی گفت، “هیچکس نمی گذارد ایران منطقه را کنترل کند. ایران باید جاه طلبی های هسته ای خود را رها و نیروهایش را از عراق و سوریه و یمن خارج کند.”

ایلهان تانیر، روزنامه نگار ترک مقیم واشنگتن در این زمینه به صدای آمریکا می گوید، “در سالهای اخیر ترکیه دشمن تراشی های بسیار کرد و دوستان اندکی ساخت و روابط اردوغان با آمریکا و اتحادیه اروپا پرتنش شد. توریسم سقوط کرد و اقتصاد در سراشیبی قرار گفت. اردوغان با استعفای احمد داووداوغلو از مقام نخست وزیری تلاش جدیدی را برای بهبود روابط از جمله با ایران آغاز کرده و تلاش برای دوستی با روسیه و حتی با سوریه تاثیر خوبی بر رابطه اش با ایران خواهد داشت.”

ایران و روسیه؛ حامیان اسد

درست یک سال پیش گفته شد قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران به مسکو سفر کرده تا برای اقدام مشترک نظامی با روسیه در سوریه آماده شود. توافق دوجانبه روسیه-سوریه برای قانونی کردن دخالت نظامی پیشتر در ماه اوت ۲۰۱۵ امضا شده بود. آن زمان ایران حریم هوایی خود را به روی هواپیماهای روسی عازم سوریه بازکرد و قبل از آن که عملیات هوایی روسیه آغاز شود نیروهای خود را به سوریه فرستاد تا در کنار ارتش بشار اسد و نیروهای حزب الله با مخالفان بجنگند. در اواخر سپتامبر نیز عراق از تشکیل مرکز هماهنگی نهادهای اطلاعاتی روسیه-ایران-عراق- سوریه در بغداد خبر داد. ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری سوریه در تهران با آیت الله خامنه ای ملاقات کرد.

همکاری نظامی ایران و روسیه در سوریه بیش از آن که رقابت رزمی به هدف نفوذ بیشتر بر اسد باشد، حمایت از متحد مشترک است.

یک سال از آن زمان گذشته و روسیه و ایران همچنان در سوریه درگیر هستند. هرچند مسکو پس از توافق آتش بس حملات هوایی خود را کاهش داد و پوتین گفته نیروها را خارج می کند. ایران در حلب و دیگر مناطق به شدت درگیر و در عین حال در حال پیشروی است و شمار کشته شدگان ایرانی نشان می دهد که اعزام نیرو همچنان ادامه دارد. در عین حال در عراق نیروهای حشد الشعبی با حمایت ایران پیشرفت های زیادی داشتند و در بازپس گیری مناطقی چون رمادی، انبار و موصل نقش عمده ایفا کردند.

وابستگی دوطرفه

با آن که اولویت های روسیه و ایران در سوریه یکسان نیست اما برای همکاری کوتاه و میان مدت آنان کافی است.

ایران می داند که حمایت روسیه از سوریه بر اساس حسابگری سیاسی است و سوریه بشار اسد برای ایران مسئله بقا است. خامنه ای آماده است چه در مذاکرات صلح سوریه در ژنو نرمش نشان دهد و نیروهای زمینی خود را همراستا با هواپیماهای روسی عازم روسیه کند. اگر مسکو از روسیه خارج شود ایران سخت گرفتار می شود و اگر روسیه دارای حق وتو، پشت اسد را خالی کند معلوم نیست شورای امنیت چه تصمیمی خواهد گرفت.

برای پوتین مسئله سوریه حیثیتی است و در این راه به خامنه ای نیاز دارد. او حاضر نیست سربازان روسی را به زمین سوریه بفرستد و برای حفظ پشتیبانی از اسد به سربازان زمینی ایران نیاز دارد.