روحالله زم- محمدعلی طاهری بنیانگذار طب مکمل ایرانی، فرادرمانی، سایمنتولوژی و نظریهی پیوند شعوری است که بهنام مؤسسه فرهنگی هنری عرفان حلقه در دهه ۱۳۸۰به ثبت رسیده است. علیرغم اینکه فعالیتهای محمدعلی طاهری در گذشته مورد توجه نظام حکومتی ایران بوده و از او تقدیر شده، از اواخر سال ۱۳۸۹ و پس از گستردهتر شدن دامنهی مخاطبانش، با محدودیتهای گسترده امنیتی روبرو گردیده که در نتیجه اعمال این محدودیتها، مجبور به توقف کلیه فعالیتهای خود از تاریخ ۱۰ مردادماه سال ۱۳۸۹ شده است. او در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ برای سومین بار بازداشت و سپس محاکمه گردید و از آن زمان در زندان اوین به سر میبرد. بازجویان سپاه پاسداران تلاش داشتند با اتهام «افساد فیالارض» محمدعلی طاهری را اعدام کنند که این تلاش در نهایت با حکم شعبه ۳۳ دیوانعالی کشور به ریاست «محمد نیازی» ناکام ماند. ۱۸ اردیبهشتماه سالجاری زمان اتمام حکم زندان محمدعلی طاهری بود که علیرغم واریز مبلغ جریمه ۹۰۶ میلیون تومانی توسط ۷۰۰۰ نفر از شاگردان وی به حساب دادگستری، «ابوالقاسم صلواتی» رییس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب قرار بازداشت وی را به مدت ۲ ماه تمدید کرد.
به دلیلی پیچیدگی قضایی پرونده محمدعلی طاهری به سراغ «محمود علیزاده طباطبایی» یکی از وکلای وی رفتیم تا از او درباره آخرین اتفاقات این پرونده قضایی سوال کنیم. آنچه در پی میخوانید گفتوگوی «سحام» با یکی از وکلای پرونده بنیانگذار عرفان حلقه است:
آقای علیزاده از پرونده آقای طاهری چه خبری دارید؟ به نظر میرسد که این پرونده خیلی پیچیده شده است.
من یک خلاصهای را برای شما بگویم. آقای طاهری مدعی نوعی از دیدگاههای عرفانی است. در طول تاریخ هم فقها هرگز عرفا را قبول نکردند و ایشان هم مدعی است که این دیدگاهها را بر اساس الهام و اینها به دست آورده، مطالعه و تحقیق و کتاب و اینها نبوده. با بحث کرسیهای آزاد اندیشی، طاهری دیدگاههایش را در دانشگاهها مطرح کرد و در کنار این دیدگاههای عرفانی یکسری درمانهای متافیزیکی را مطرح کرد. این درمانهای متافیزیکی خیلی گرفت. چون بعضی از بیماران میگرن و اینها داشتند، اقلا هفتاد هشتاد پرونده که در دادگاه ارائه شده را داریم که پزشکی روز نتوانسته درمان کند ولی ایشان با درمانهای متافیزیکی درمان کرده. ایشان این ادعاها را تبدیل به کتاب کرد، وزارت ارشاد دولت آقای احمدینژاد به این کتابها مجوز چاپ داد و منتشر شد. یکدفعه کلاسهایی که ایشان دایر میکرد، با استقبال شدید مواجه شد. نیروی انتظامی آمد با ایشان همکاری کرد، مرکز پژوهشهای مجلس با ایشان همکاری کرد، دو تن از سرداران نیروی انتظامی با ایشان موسسهای تأسیس کردند به نام موسسه «یاس پنهان»؛ سردار «علیپور» و سردار «جورکش». در همین وضعیت بود که سپاه پاسداران به دلیل استقبال گستردهای که از کلاسهای ایشان میشد، با یک دستور قضایی ایشان را بازداشت کرد، به اتهام «توهین به مقدسات» و بعد هم تلاش کرد دلایلی را ارائه کند که ایشان مرتد است، پرونده به دادگاه رفت و شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب در سال ۸۹ آقای طاهری را به اتهام توهین به مقدسات به ۵ سال حبس محکوم کرد.
با چه مصداقی؟
مصداق هم ارائه نکرد که مصداق توهین به مقدسات چیست؟ در رأیاش هم گفت این پولی هم که آقای طاهری از این کلاسها گرفته، نامشروع است و باید این پول هم مسترد شود. به چه کسی مسترد بشود را هم مشخص نکرد. آقای پیرعباسی قاضی شعبه ۲۶، یک قسمت از پرونده را مفتوح گذاشت و به دادسرا بازگرداند، گفت شما میگویید ایشان مرتکب «فساد به طور گسترده» شده، شما تعدادی از افرادی که توسط ایشان منحرف شدهاند را لیست کنید و به من بدهید که من ببینم آیا ایشان مرتکب فساد به طور گسترده شده یا نه؟ پرونده برگشت به دادسرا، تقریبا ۴ سال پرونده در دادسرا بود تا سال گذشته یکباره دیدیم با یک کیفرخواست به استناد ماده ۲۸۶ قانون مجازات اسلامی و فتاوای بعضی از مراجع به دادگاه آمد. ما دادگاه که رفتیم به اتفاق آقای طاهری، دفاعمان خیلی خیلی ساده بود. گفتیم آقا! این آقای طاهری یک دیدگاههایی داشته که تصور میکرده درست باشد، این دیدگاهها را برده به وزارت ارشاد دولت اصولگرا ارائه کرده، آنها هم گفتند این دیدگاهها درست است و مجوز کتاب دادند. آمده کلاس دایر کرده، کسی از او ایراد نگرفته. حالا شما میگویید این دیدگاهها غلط است، آقا توبه میکنم من. آقای طاهری گفت آقا من هیچ ادعایی ندارم از همه این حرفهایی که زدم توبه میکنم و توبه رافع مجازات است. گفتند نه خیر، توبهات را قبول نمیکنیم! گفتیم خوب شما میگویید ایشان مرتکب جرم موضوع ماده ۲۸۶ شده؟ گفتند بله. گفتیم ماده ۲۸۶ سال ۹۲ تصویب شده و «فساد به صورت گسترده» را اگر کسی قبل از سال ۹۲ مرتکب میشد، قانون آن را جرمانگاری نکرده بود. گفتند فتوای علما بوده. گفتیم قانون اساسی و قانون عادی صراحت دارد، جایی که قانون وجود دارد، حق مراجعه به فتوا نداریم و اینجا قانون وجود دارد. ماده ۲۸۶ میگوید از زمان تصویب این قانون این عمل جرم است. ضمن اینکه رفتیم سراغ علما گفتیم شما کتابهای آقای طاهری را خواندهاید؟ گفتند نه، از ما استفتاء شده گفتهاند یک فردی این حرفها را میزند، ما گفتیم این حرفها ارتداد است. گفتیم شما دیدید که ایشان این حرفها را زده باشد؟ گفتند نه، که پس از آن علما هم آمدند فتوایشان را اصلاح کردند. گفتند نه، ما نظرمان بر روی شخص نبوده و اگر کسی چنین ادعاهایی را بکند از دین خارج است. ما هم گفتیم ایشان که چنین ادعایی نکرده، اما دادگاه حکم اعدام داد. ما رفتیم دیوانعالی کشور. پرونده را به یکی از امنیتیترین شعب دیوانعالی کشور دادند (شعبه ۳۳)، آنجا رفتیم. شعبهای که رئیساش آقای نیازی بود. آنجا استدلال ما را پذیرفتند و با همین استدلال که عمل ایشان در سال ۸۸-۸۹ انجام شده و ماده ۲۸۶ مصوب سال ۹۲ است، پس مشمول عمل ایشان نمیشود.
دوم این که فتوا هم در جایی است که قانون نباشد، اینجا قانون است، حکم را نقض کردند ولی دو ایراد گرفتند و گفتند تحقیقات تکمیل بشود. یکی در مورد اینکه گفتند به ایشان (طاهری) افراد زیادی مراجعه کردند و آسیب دیدند در مورد درمانهای پزشکی. دیوانعالی کشور گفت اینها بررسی بشود اگر شاکی خصوصی هست به شکایتش رسیدگی بشود. دوم اینکه مدعی شدند که ایشان دیدگاههای مارکسیستی دارد. گفتند خوب این هم بررسی بشود ببینیم که از چه زمانی داشته؟ کدام دیدگاه مارکسیستی را دارد. آیا دیدگاههایش آسیبی، لطمهای هم زده یا نه، که هیچکدام از این دو اتهام اتهامی نیست که بشود کسی را با آن در بازداشت نگه داشت. متأسفانه علیرغم اینکه ۵ سال حبس ایشان تمام شده، قرار بازداشت صادر شد. به قرار بازداشت اعتراض کردیم یکبار آمد دادگاه انقلاب، تأیید شد. دوباره اعتراض کردیم، دوباره آمده دادگاه انقلاب تأیید شده و باز هجده اردیبهشت تمام است. بایستی دوباره ۱۸ اردیبهشت قرار جدید ابلاغ بشود، ایشان اعتراض میکند باز به دادگاه میآید، این خلاصه پرونده آقای طاهری است.
آقای علیزاده! بعد از شش سال از نظر قانونی توجیهی دارد که در حبس و انفرادی باز قرار بازداشت موقت صادر بشود؟
ببینید از نظر قانونی توجیهی ندارد، هنوز مشخص نیست که اتهام چیست که به این اتهام باید بازداشت باشد. ما که مراجعه میکنیم دادسرا پاسخ نمیدهند و حق هم با دادسراست، میگوید که به استناد تبصره ماده ۴۸، در پروندههای امنیتی فقط وکلایی در دادسرا میتوانند دخالت کنند که مورد تأیید رییس قوه قضائیه باشند. هنوز رئیس قوه قضائیه لیست وکلای مورد تأییدش را بعد از دو سال از تصویب قانون اعلام نکرده است. در نتیجه در دادسرا وکیل نمیتواند دخالت کند. ایشان هم به محض اینکه قرار بازداشت ابلاغ میشود اعتراض میکند، اعتراض به دادگاه انقلاب میآید، اعتراض رد میشود، البته من امیدوارم. رد مال را به هیچوجه قبول نداشتیم که باید انجام بشود، ولی با این حال ۹۰۶ میلیون تومان رد مال را انجام دادیم و پول را واریز کردیم به حساب دولت. به این امید که قرار بازداشت تمدید نشود. به هر حال من امیدوارم دیگر قرار بازداشت را تمدید نکنند.
این پول را شاگردان آقای طاهری واریز کردند؟
بله، به هر جهت ما رویه قضایی داریم، «گلریزان» تشکیل میشود برای آزاد کردن زندانی. اینها هم شاگردها اعلام کردند این زندانی را میخواهیم آزاد کنیم. یک حسابی به نام خانمش باز شد، این پول را شاگردان، طرفداران یا هواداران ریختند به حساب خانماش، ۹۰۶ میلیون تومان، ما رفتیم به حساب دادگستری واریز کردیم. فیش را هم در سایت گذاشتیم که همه ببینند این پول به حساب دادگستری واریز شده است.
خوب مسأله همین جاست آقای علیزاده، سابقه برخی از رفتارها نشان داده که بعضا نیروهای امنیتی از کسانی که طرفدار یا هواداران جدی دارند، ترس و وحشت دارند. اینکه الان آقای طاهری یک جمعی را دارد که حاضرند برایش یک میلیارد تومن پول بدهند، دستگاههای امنیتی را به وحشت میاندازد.
ببینید ما اصلا بحثی داشتیم در دادگاه ایشان، ضابطین هم حضور داشتند. گفتیم آقا، شما پرونده ایشان را امنیتی کردید. ایشان نه آدم سیاسی است، نه آدم امنیتی، شما میتوانید از ایشان استفاده کنید، در جهت حفظ امنیت استفاده کنید، گفتیم جوانهایی که میرفتند معتاد میشدند ایشان آنها را جذب کرده، ایشان که نیامده نیروهای مخلص بسیج را جذب کند که بگوییم منحرف کرده. ایشان یک عدهای بیایمان و بیاعتفاد را جذب کرده، حالا شما میگویید اعتفاداتش انحرافی است؟ خوب اینکه بهتر از آن افراد مثلا…. . طرف معتاد بوده، آمده جذب شده، کاملا برگشته از اعتیاد، سالم شده، طرف واقعا به هیچی اعتقاد نداشته آمده معتقد شده. همه اینها را ما به ضابطین گفتیم، ولی آنها کار خودشان را میکنند.
آخرین بار آقای طاهری رو کی ملاقات کردید؟
آخرین بار من فکر میکنم قبل از تعطیلات عید بود رفتیم با ایشان ملاقات کردیم.
پس تأیید میکنید که ایشان زنده است؟
بله قطعا زنده است. همین پریروز هم خانمش باهاش ملاقات داشت. ایشان مرتب تلفن میزند با من تلفنی صحبت میکند. خانمش را هفتهای یکبار ملاقات میکند. ما وکلا هم هر وقت بخواهیم میتوانیم ملاقات کنیم. آقای خلیلی فکر میکنم دو هفته پیش با ایشان ملاقات کردند. ما هم نیازی نیست ملاقات کنیم. یعنی کاری نداریم. برویم آنجا چه بگوییم؟ نه حرف جدیدی برای ایشان داریم نه ایشان حرف جدیدی برای ما دارد، ولی امکان ملاقات هست. سرپرست دادسرا و نماینده دادستان گفته هر وقت میخواهید ملاقات کنید، بیایید نامه بگیرید بروید ملاقات کنید.
صحبت دیگری هم دارید؟