پاسخ طلاب و شاگردان آیت‌الله نکونام به رئیس دادگاه روحانیت: دست از این پرونده‌سازی‌ها بردارید

Capture

جمعی از طلاب و شاگردان آیت الله نکونام در نامه ای به رییس دادگاه ویژه روحانیت که ادعا کرده بود بازداشت آیت الله محمدرضا نکونام، ربطی به شکایت آیت الله مکارم شیرازی ندارد نوشته اند: به جز ایشان، چه کسان دیگری علیه استاد و سخنان و انتقادهای وی موضع گرفته و بطور رسمی هم شکایت کرده اند؟ همان شاکیان خصوصی که عوامل دادسرا بارها از آن سخن گفته اند ولی هیچ اسم یا نشانه ای به آیت الله نکونام یا شاگردان ایشان نمی دهند تا بلکه آنان بتوانند رضایت شاکیان را اخذ کنند!

به گزارش کلمه در این نامه همچنین با تاکید بر اینکه دست از این پرونده سازی ها بردارید و عواقب کارتان را هم درنظر بگیرید از رهبری درخواست شده است که اجازه ندهد چنین نیروی فکری و معنوی به دست ایادی مافیا و اژدهای هفت سر فساد، گرفتار مانده و به پرونده سازی و حبس ظالمانه خاتمه دهند تا از ریزش نیروهای انقلابی و مومنین علاقمند به آیت الله نکونام جلوگیری شود.

شاگردان آیت الله نکونام که هم اکنون در زندان به سر می برد در نامه ی خود به تشریح روند بازداشت و آنچه در این چند ماه گذشته و اظهار نظرهای متناقض مسئولان پرداخته اند.

این استاد زندانی حوزه علمیه قم ۳۱ فروردین ماه سال جاری پس از انتشار مطلبی در روزنامه قانون در حالی که وضعیت جسمانی مناسبی نداشت توسط ماموران امنیتی دستگیر و روانه زندان قم شد.

آیت الله نکونام یک بار دیگر هم در نیمه دی ماه گذشته بدون اعلام هیچ دلیلی توسط ماموران دستگیر و زندانی شد ولی در پی وخامت حالش از زندان آزاد و مستقیما به بیمارستان منتقل شد. در مدت پس از آزادی نیز به علت فشار نهادهای امنیتی، کلاس های درس وی تعطیل بود.

متن این نامه که برای انتشار در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:

باسمه تعالی

آقای محمدجعفر منتظری؛ رییس دادگاه ویژۀ روحانیت

با توجه به سخن پراکنی شما درجمع خبرنگاران و در حاشیۀ سفر رییس قوۀ قضاییه به استان مازندران که موجب «تشویش اذهان عمومی» گردیده است و مصداق بارز «نشر اکاذیب» می باشد، ضرورت اقتضاء کرد، جهت تنویر افکار عمومی مطالبی بیان شود تا کار خبری خبرنگاران دلسوز، که رسالت سنگین روشنگری و کشف حقیقت را به دوش میکشند، ابتر نماند.

الف- شما مدعی شده اید که بازداشت حضرت آیت الله العظی محمدرضا نکونام، هیچ ربطی به شکایت آیت الله مکارم شیرازی ندارد و این ها حرف های دروغ رسانه های بیگانه است!

اگر ادعای شما صحت دارد، پس چرا در اسفندماه سال گذشته، پس از آنکه فشار افکار عمومی بالا گرفت و اذهان، متوجه آیت الله مکارم شد، به فاصله تنها دو روز بعد از اینکه ایشان گفت «روحش هم از بازداشت های اخیر خبر ندارد» و در مورخ ۲۵/۱۲/۹۳ حضرت استاد آزاد شدند! در حالیکه حتی سکته مغزی حضرت استاد در ایام بازداشت انفرادی مورخ ۱۲/۱۲/۹۴ باعث نشد مرخصی استعلاجی به ایشان اعطا شود.

علاوه بر اینکه مجتهدزاده؛ دادستان ویژۀ قم در اولین ملاقات با ایشان در ایام بازداشت، میگوید: نزد آقایی بودم، گفت نابودش کنید!

قاضی انصاری؛ دادیار داسرای ویژۀ قم نیز در حین بازپرسی از برخی شاگردان معظم له، درحالیکه بسیار عصبانی بوده است میگوید: چون ایشان صائناً لنفسه نیست (یعنی عدالت ندارد) پس صلاحیت مرجعیت شیعه را هم ندارد! و هنگامیکه شاگرد میپرسد: پس مشکل شما، مرجعیت ایشان است! قضیه را به کلی انکار میکند.

حجه الاسلام موحدی؛ دادستان وقت دادسرای ویژۀ تهران و حجه الاسلام آشتیانی؛ نمایندۀ مردم قم در مجلس شورای اسلامی هم در دیدارهای جداگانۀ شاگردان با ایشان، به رساله توضیح المسائل حضرت استاد و بحث کپی برداری از رساله آیت الله مکارم اشاره میکنند. ولی گویا در این مدت ده ماهه خود شما هم متوجه شده اید رسالۀ حضرت استاد کجا و رسالۀ ایشان کجا و از این روست که منکر اصل ماجرا میشوید! رسالۀ حضرت استاد در طول تاریخ هزارسالۀ شیعه، تنها رساله ای است که تماماً فتوای صریح و به دور از هرگونه احتیاط واجب یا مستحب و عناوینی از این دست می باشد.

ب- شما گفته اید که، در این پرونده آیت الله مکارم شیرازی هیچ گونه شکایتی، حتی در این زمینه مطرح نکرده است!

جا دارد به این پرسش پاسخ دهید که به جز ایشان، چه کسان دیگری علیه حضرت استاد و سخنان و انتقادهای عالمانه و روشنگرانه شان موضع گرفته و بطور رسمی هم شکایت کرده اند؟ همان شاکیان خصوصی که عوامل دادسرا بارها از آن سخن گفته اند ولی هیچ اسم یا نشانه ای به حضرت آیت الله العظمی نکونام یا شاگردان ایشان نمی دهند تا بلکه آنان بتوانند رضایت شاکیان را اخذ کنند!

آیا از نظر شما، اساساً نیازی هست که شخص متنفذ و قدرتمندی همچون آیت الله مکارم، شکایت رسمی طرح کند! پس افرادی مانند شما، که به جای حرکت در چارچوب قانون، خود را فراتر از قانون می بینید و هیچگونه مانعیتی از سمت قانون برای خودتان قایل نیستید (همانطور که خود به صراحت میگویید برایتان منع قانونی مطرح نیست!) و به جای خدمت به نظام، جامعه و حوزه های علمیه در خدمت اهداف و مطامع مافیای حوزه قرار گرفته اید، چه وظیفه ای دارید؟!

ج- شما گفته اید که حضرت استاد یک محکومیتی به زندان داشتند که این حکم قطعی شده و الان ایشان بازداشت شده اند تا حکم اجرا شود!

همین ابهام گویی شما که معلوم نیست میخواهید بگویید ایشان جدیداً بازداشت شده اند یا نظر به قطعیت حکم دارید، شاهدی است بر اینکه ریگی به کفشتان هست! وگرنه عالم و آدم میدانند که حضرت استاد غروب پنجشنبه ۱۱/۱۰/۹۳ بدون هیچگونه احضاریه ای بازداشت میشوند و در مورخ ۲۵/۱۲/۹۳ پس از عقب نشینی آیت الله مکارم، آزاد میشوند. پس از آن دوباره در مورخ ۲۷/۱/۹۴ به بهانۀ اینکه از دادستان قم شکایت کرده اند و هیأتی قضایی از طرف دادستان کل برای رسیدگی به شکایت ایشان در قم حضور دارد و لازم است ایشان نیز در این جلسه قضایی حضور داشته باشند، حضرت استاد را در حال بیماری به دادسرای ویژۀ قم منتقل میکنند و بدون برگزاری هیچ جلسه ای، از آنجا به علت وخامت وضعیت جسمی با برانکارد به زندان انتقال میدهند. ایشان از آن تاریخ به امروز مدتی در زندان مرکزی قم و مابقی را هم در زندان اوین تهران به سر میبرند؛ بدون برخورداری از حق ملاقات با خانواده، مرخصی و اعزام به بیمارستان (بخاطر امتناع از پوشیدن لباس مخصوص زندانیان) که از حقوق اولیه هر انسانی بشمار می رود.

در پایان، اکیداً به شما توصیه میشود دست از این «خاله زنک بازی ها» و پرونده سازی ها بردارید و عواقب کارتان را هم درنظر بگیرید که، اولیای الهی و علمای ربانی همواره مؤید به تاییدات حضرت ربوبیت هستند و در هیچ نبردی وارد نمی شوند، مگر اینکه پیروز صحنه، ایشان خواهند بود. پس به حکم وجدان و شرافتی که معلوم نیست تابحال از دستش نداده باشید و برای نجات یافتن از خشم پرودرگار بخاطر پرونده سازی علیه یک عالم ربانی و تلاش جهت مسدود کردن مسیر حق و حقیقت، حضرت استاد را، که اعلم علمای شیعه و عارفی واصل وفیلسوفی حکیم هستند، از ادعاهایشان بازخواست کنید؛ ادعاهایی که در صورت عملی شدن آنها، کشور از فراوان مشکلات اقتصادی، فرهنگی و سیاسی موجود خلاص میشود و فرهنگ شیعی، به فرهنگ برتر جهان تبدیل خواهد شد.

رهایشان کنید تا در جمع دانش مندان و متفکرین بیش از ۱۸۰ انجمن علمی سراسر کشور، به ارایه نظریات خویش پرداخته و دنیای علم و معرفت را تحولی شگرف و رشدی مضاعف دهند.

آقای حاکم شرع! شما که از مسایل مختلف پشت پرده بازداشت حضرت استاد اطلاع کامل دارید، اما چون مصلحت در اجمال گویی دیده اید، برای تکمیل کار ناقص جنابعالی باید گفت، مسایل مختلفی که در قاموس شماها از آن با عنوان «اتهام» یاد میشود عبارتند از:
۱- مرجعیت ایشان؛ مساله ای که با تثبیت آن و اقبال عمومی به سمت حضرت استاد بعنوان مرجع تقلیدی که چهره ای شناخته شده در مهندسی فرهنگ تشیع و اصلاح نابسانی های موجود می باشند، دیگر میدانی برای یکه تازی مافیای رسوخ کرده در ارکان اصلی حوزه و نظام باقی نمی ماند.
۲- موقعیت معنوی و علمی ایشان؛ مساله ای که سبب شد ایشان طرح «امتحان در سطح اعاظم» را مطرح کرده و بر آن پافشاری کنند. ایشان معتقدند تنها راه اصلاح حوزه برای اینکه بتواند نقش درستی در تعاملات جامعه و جهان ایفا کند و از موضع منفعلانه موجود به موضع «پشتوانه نظام و مردم» تغییر وضعیت دهد، برگزاری جلسات امتحان و اختبار در سطح بزرگان حوزه می باشد تا جایگاه هرکس به درستی مشخص شود و صاحبان اندیشه به علت قدرت برتر موج سواران، در گوشه ای منزوی نگردند.
۳- چاپ بیش از ۲۵۰ عنوان کتاب؛ مساله ای که از زمستان سال ۸۶ شمسی با چاپ همزمان۸۰ عنوان کتاب، باعث موضع گیری شدید آیت الله مکارم در اجلاسیه سراسری علمای بلاد سال ۸۷ گردید که با حضور سران سه قوه برگزار شد. مخالفتی که موجب ابطال مجوز موسسه و انتشارات ظهور شفق (وابسته به آیت الله العظمی نکونام)، جلوگیری از چاپ ۲۰۰ عنوان کتاب فقهی و دست اندازی هایی شد که تا به امروز علاوه بر ایجاد اختلال در روند نشر بیش از۶۰۰ عنوان کتاب آماده چاپ، بهانه ای شده است برای برخورد های گوناگون با خود حضرت استاد.

این دلایل پشت پرده سبب شد تا شما راهکار برخورد با ایشان را با پرونده سازی در سه فاز مسایل منافی اخلاق، مسایل مالی و مسایل امنیتی – سیاسی دنبال کنید؛ زیرا خودتان هم واقفید که نمی توانید به لحاظ سوابق علمی و انقلابی با ایشان مقابله کنید.

اما با عنایت حق تعالی و آقا امام زمان (علیه السلام) پس از مقاومت آقایان طلاب و خانواده های ایشان در برابر همکاری با شما جهت اخذ اقرارهای دروغ و ساختگی مطابق میل شما، باعث شد نقشه شوم تان نقش بر آب شود و بخاطر اینکه حضرت استاد از حیث مالی کاملا پاک و شفاف عمل می کنند، تنها گزینۀ باقی مانده، مسایل امنیتی-سیاسی است که با عنوان «تلاش جهت براندازی حوزه» مطرح میکنید. تلاشی که جهت ایجاد تحول در حوزه های علمیه، مدت زمان بسیاری است از سوی حضرت استاد جامه عمل پوشیده است ولی شما آن را منافی مطامع و اغراض خود می بینید و ایشان را به جرم «نفر اول بودن» روانۀ زندان کرده اید.

در پایان برای چندمین بار از مقام معظم رهبری (دامت برکاته) میخواهیم که اجازه ندهند چنین نیروی فکری و معنوی به دست ایادی مافیا و اژدهای هفت سر فساد، گرفتار مانده و به پرونده سازی و حبس ظالمانۀ مرجع تقلیدی که به اذعان آقای سیدمجتبی خامنه ای، دلسوزترین شخص برای نظام اسلامی و کشور هستند، خاتمه دهند تا از ریزش نیروهای انقلابی و مومنین علاقمند به حضرت آیت الله العظمی نکونام جلوگیری شود.

والسلام علی من اتبع الهدی