روزنامه جمهوری اسلامی در مقدمه مصاحبه ای با حجتالاسلام و المسلمین سیدمهدی طباطبایی نوشت: از پیشگامان مبارزات ضداستعماری و ضداستکباری است. وی که از همراهان آیتالله کاشانی در نهضت ملی شدن صنعت نفت و از همفکران و یاران نواب صفوی در جمعیت فدائیان اسلام و از قدیمیترین شاگردان و یاران امام خمینی به شمار میرود، متولد سال ۱۳۱۵ در شهر رفسنجان است. حجتالاسلام والمسلمین سیدمهدی طباطبایی علاوه بر سابقه نمایندگی مردم مشهد، نمایندگی مردم تهران را در دوره هفتم مجلس شورای اسلامی نیز دارد و بیشتر از همه به عنوان استاد اخلاق شناخته میشود. در آستانه سی و هفتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی حجتالاسلام طباطبایی برخلاف سبک و سیاق معمول مصاحبهها، که مصاحبهگر سئوال میپرسد و مصاحبه شونده پاسخ میدهد، در مصاحبه با روزنامه جمهوری اسلامی از همان ابتدا تاکید کردند که من اصرار دارم حرفهایی بزنم که برای حفظ تاریخ و حفظ شخصیتهای موثر در انقلاب و… لازم است گفته شود و اجازه ندادند سبک و سیاق معمول مصاحبه رعایت گردد و لذا ما هم بدون آنکه سئوالی بپرسیم، اجازه دادیم ایشان هر آنچه میخواهند را بگویند. آنچه پیش رو دارید، متن کامل سخنان ایشان است.
بسمالله الرحمن الرحیم
من میخواهم حرفهایی بزنم به عنوان حفظ تاریخ و حفظ شخصیتهای موثر در انقلاب و حفظ کارها و گفتههای آن روزها که در پیشبرد انقلاب موثر بودند. کتاب و نوار هم از آن روزها زیاد نوشته و حفظ شده است. از آنچه دیده و خواندهام و یا درک کردهام و میدانم بیان میکنم. در زمان ما و هم اکنون خطرهای بزرگی وجود دارد. اجازه بفرمائید آنچه را که در این زمان برای حفظ نظام واجب است، از پیدایش این نظام، عوارض آن و آنچه امروز ما بدان مبتلا هستیم و باید اصلاحات انجام دهیم توضیح بدهم.
اولا خیلی راحت بگویم انقلابی که شد، چه از طرف گروههای سیاسی، چه از مردم عادی و چه علما و بزرگان همه آنها یک هدف قوی داشتند و آن کلمه اسلام است و حفظ نظام اسلامی. گروههای مختلف پیرامون کلمه جمهوری هم داشتیم که دین در اولویت دوم آنها بود. هر دو جریان به انقلاب رسیدند با اتحاد. آن کسی که آن روز مصر بود بر اصل نظارت علما بر قانون اساسی که شورای نگهبان باشد و آن کسی که بیشتر تلاش میکرد که جمهوری اسلامی برقرار شود مرحوم آیتالله منتظری بود. اولین کسی هم که درباره حکومت اسلامی و ولایت فقیه کتاب نوشت آیتالله منتظری بود. مرحوم امام که درنجف درس حکومت اسلامی و ولایت فقیه را دادند، بعد از آقای منتظری بود. یکی از تلاشهای امام خمینی در طول زندگی مبارزاتیاش این بود که سعی میکرد متهم به استبداد نشود. لذا بر آراء مردم تکیه فراوانی داشت. در ابتدای پیروزی انقلاب، بسیاری مخالف تشکیل مجلس بودند. میگفتند زود است، برای اول انقلاب زود است. اما امام خمینی اصرار داشتند هرچه سریعتر مجلس با انتخابات آزاد مردم تشکیل شود، همینطور بر حفظ آراء مردم تکیه زیادی داشتند. پیامی هم که امام خمینی به مجلس اول دادند، بزرگترین سند این ادعای بنده است. امام خمینی خیلی مصر به حضور مردم در انتخابات بودند و از نمایندگان مجلس هم خواستند طوری عمل کنند که این انقلاب مقبول مردم واقع شود. در قضیه عزل آقای بنیصدر هم امام خمینی شخصا دخالتی نکردند و موضوع را واگذار به مجلس کردند و گفتند مجلس باید برای عزل آقای بنیصدر رای بدهد. در حالی که شرعا، قانونا و اخلاقا میتوانست حکم تنفیذ خود را از آقای بنیصدر بردارد.
مطلب بعدی این است که امام تاکید داشت همه کارها به مجلس و رای مردم واگذار شود. حتی موضوع گروگانها را هم به مجلس واگذار کرد.چرا امام خمینی اینگونه عمل میکرد؟ او هدفش از این کارها این بود که چهره اسلام را چهره آزادیخواهانه و مردمی نشان بدهد. و امروز ما داریم از این دو منظر لطمه میخوریم. چهره دین توسط برخیها دارد به مردم مخدوش نشان داده میشود. قدرت ایمانی مردم را دارند تضعیف میکنند. مطلب دیگر که امام خمینی خیلی مقید بود که اسلام عزیز بماند، چندین جا میفرماید به من خادم بگوئید. رهبر نگوئید. او میخواهد بگوید در اسلام همه خادم هستند. خادم به دین و ملت. مطلب دیگر اینکه امام خمینی مقید بود همه کارها را واگذار کند به نخبگان و خبرگان. میگفت خبرگان بیایند جلو و کارها را انجام دهند. مسئله بعد که خیلی باز جالبتر است ایشان میخواست ارتباط ایران با همه دنیا حفظ و برقرار باشد. البته چند قدرت را همیشه میکوبید آمریکا و انگلیس را. روسها هم بعدها زائل شدند.
اجمالا میخواهم عرض کنم امام مقید بود چهره اسلام و انقلاب را حفظ کند. الان چه اتفاقی افتاده است که برخی تلاش میکنند چهره اسلام را مخدوش کنند؟ روزی نیست که پدرها یا مادرها به نزد بنده نیایند و از من نپرسند با فرزندانمان که دین باور نیستند چه کنیم؟ گریه میکنند. شوخی نیست. باید به این مسئله حساس بود. توجه کنید که پدر چاقوکش و منحرف پیش من نمیآید تا ازبیدینی فرزندش گلایه کند. پدر و مادرهائی متدین میآیند و گله میکنند و از من راه و چاره میخواهند تا فرزندشان دیندار و دینباور تربیت شود. چرا این جور شد؟ چرا به اینجا رسیدیم؟ شما عکس یک آدم را بردارید و کاریکاتور کنید. کاریکاتور همان عکس است. بزرگ و کوچک کردن عکس و آن را از تناسب انداختن میشود کاریکاتور. دشمن هم دارد یک کاریکاتور از اسلام را به عنوان اسلام نشان میدهد. افراط و تفریط میشود کاریکاتوری از اسلام. هر کس که به دین لطمه میزند، دشمن اسلام است. من اسم نمیخواهم ببرم، خود مردم بروند پیدا کنند. کسانی که افراط و تفریط میکنند دشمن اسلام و انقلاب هستند. تندروهای افراطی دشمن اسلام و انقلاب هستند. اسلام دین عطوفت و عقلانیت است. مردم را نمیتوان با زور به عبادت و تقوا دعوت کرد، مردم را باید با عمل صالح و سادهزیستی و دوری از افرطیگری و تندروی به اسلام خواند.
مسئله بعد من اقتصاد است. ما در دوران جنگ و انقلاب، این مملکت را با نفت بشکهای ۷ دلار اداره کردیم. چه شد در دولت قبلی نفت با ۱۵۰ تا ۲۰۰ دلار فروخته شد، و مشکلات ما حل نشد و اضافه هم شد؟ از امام جعفر صادق(ع) روایت داریم که میفرمایند هرگاه اجناس گران شوند و مردم بیپول شوند، راستگویان، دروغگو میشوند. فشار اقتصادی به مردم، به دین آنها لطمه میزند. مسئله بعدی علما هستند. علما باید سادهزیست باشند. باید زندگی ساده داشته باشند. من با هیچ کس تعارف ندارم. بیش از ده مورد همین اخیراً به من گزارش از بیتوجهی برخی علما نسبت به سادهزیستی دادهاند. سادهزیستی چرا از علما رخت بربسته است؟ همین اخیراً یک خانم دکتر و آقای مهندس آمدند برای حساب خمس سال خود. آنها اعتراف میکردند که حاضر نیستند خمسشان را به جایی غیر از اینجا بدهند و گلایهشان از عدم سادهزیستی بود. میگفتند حرف و عمل برخی از علما و روحانیون یکی نیست. تناقض وجود دارد. فکر نکنید چون رئیس شدهاید میتوانید هر هزینهای را انجام دهید. من از همه آقایان که با برخی از آنها هم دوست و رفیق هستم گله میکنم. وقتی اخلاق نباشد و سادهزیستی نباشد و تندخویی باشد و درد دل گوش نکردن باشد، آیا به مقصد میرسیم؟ هی میگویند من… امام خمینی میفرمایند «من» شیطان است. خیلی از حرفها در مملکت گفته میشود و میگویند به نظر من. تو کی هستی نظر میدهی؟ نظر دین باید در مملکت جاری باشد. هی نظر من، نظر من، میکنند.
مطلب بعدی، درباره دعواها و درگیریها است. نمیخواهم اسم کسی را ببرم. آیه صریح قرآن است. خداوند میفرماید: تنازع نکنید که سست میشوید. خدا میداند اگر بدون دعوا، هر گروهی و هر فردی، با آرامش با هم صحبت کنند، حق پیدا میشود. با تعصب، باطل ظهور میکند. مطلب دیگر، این است که ما در عرصه بینالمللی تا حالا، تا حدودی موفق بودهایم. امروز نسبت به دولت بیاحترامی میشود. یک نکتهای که خیلی مهم است و برایتان میخواهم عرض کنم. خواهش میکنم از همه کسانی که قلم دارند، یا تربیون دستشان است، هر آنچه میخواهند بفرمایند اول بسنجند و بعد بفرمایند. بفهمند و بفرمایند. نفهمیده حرف نزنند. خیلی از حرکات انجام میشود، که ما نمیدانیم چیست؟ چرا بیجا حرف میزنید؟ در اختلافات باید با مهربانی نظر داد، نه با تندی و بیادبی. توسعه فرهنگی، توسعه اقتصادی و توسعه سیاسی را نباید با هم قاطی کرد و همه آنها را به هم ریخت. همه اینها در جای و جایگاه خود باید انجام شود.
در پایان عرایضم عرض میکنم به همه، به همه آقایان و خانمها، به آنهایی که در ابتدای انقلاب مورد توجه امام خمینی بودند، به آنها توجه کنند. به آنهایی که ریشهدار هستند به اینها توجه کنند. به آنهایی که برای خدا کار میکنند، توجه کنند. امروزه تحمل شنیدن حرف حساب در میان بعضیها کم شده است. پرگویی و پرحرفی زیاد شده است. بخصوص در جامعه. تهمت زدن آسان شده است. رفع تهمت مشکل شده است. عقل گرایی به محورگرایی تبدیل شده است. انحطاط زندگی و انحطاط اخلاقی فراوان شده است. بپذیریم که برخی از کارها انجام میشود، اما دیر انجام میشود. به برخی از اشتباهات و خطاها اعتراف میکنند، ولی دیر اعتراف میکنند. بعد از روز عاشورا، در کربلا، خیلیها پشیمان شدند. ولی چرا فقط اسم حربن یزید ریاحی زنده است؟ برای اینکه حر زود پشیمان شد.
همه ما قبل از مردن باید پشیمان بشویم. دم مردن همه پشیمان میشوند. من ۶ تا قاضی سراغ دارم که در اول انقلاب خیلی تند بودند و قبل از بیماریشان پیش من آمدند و یا من رفتم عیادتشان. بعضی از آنها از من خواهش کردند و من رفتم دیدنشان. آنها اظهار عجز از گذشته و عذرخواهی از نصیحتهای من میکردند. من قابل این حرفها نیستم، ولی اخلاقاً، در گذشته، خیلی به این آقایان تذکر میدادم. دقیقاً نامه به آنها میدادم. آبرویشان را نمیبردم. میرفتم پیش خودشان و میگفتم نوکرتم، چاکرتم، این کارها را نکن. حتی تلفنی هم نمیگفتم. میگفتم دقت کنید، تا بیعدالتی نشود. از آقایانی که فوت شدهاند، شش تایشان من را خواستهاند و اظهار پشیمانی کردهاند. گریه کردهاند. ولی چه فایده. کار از کار گذشته است. به قضات عالی رتبه عرض میکنم که نکنند کاری که وقت مردن پشیمان شوند. فکر نکنند همیشه زور دارند. زور هم از دست آدم میرود.
نکته بعدی این است که برای مسائل مهم کشور تصمیمگیری نکنید، دعوا نکنید. مسائل مهم را رهبر تصمیمگیری میکند. خیلی از کارها طبق قانون اساسی به عهده رهبری است. بیخود دخالت در کارها نکنید و دعوا راه نیندازید. خیلی چیزها معضلات کشور نیست، بعضیها نیآیند برای کشور معضلات درست کنند. خیلی چیزها معضل نیست، شما معضل درست میکنید. مملکت این قدر که تندروها میگویند معضل ندارد. برای مملکت معضل درست نکنید. بسیاری از این آقایان در انقلاب نبودند. تعارف هم نداریم. در حاشیه هم نبودند. این دسته از آقایان نمیتوانند باور کنند که به این پست و مقامها رسیدهاند. دائم میخواهند کمبودهایشان را با خودنمایی جبران کنند. هی میخواهند خودشان را نشان بدهند. حفظ نظام واجب است. حفظ دستاوردهای انقلاب واجب است. من دوران پهلوی اول و پهلوی دوم را دیدهام. دیدهام که دارم عرض میکنم. بچه نیستم. دستاوردهای انقلاب را باید حفظ کنیم. رهبری و مرجعیت دینی را باید حفظ کنیم. در مساجد، در مجلس، در هیئتها دقت کنند حرفهایی زده نشود که باعث تحریک مردم شود. آبروریزی نکنید. خداوند بنا دارد کسانی را که با آبروی مردم و بزرگان نظام بازی میکنند، بیآبرویشان کند.
حرمتها را باید حفظ کنیم. حرمت و حریم باید حفظ شود. بسیاری از آدمها بدون اطلاع قبلی تهمت میزنند. تذکر دیگری هم به مسئولین میخواهم بدهم. آقایان و خانمها و نویسندگان و گویندگان، همه و همه؛ ابرقدرتها، دشمنان ایران و اسلام، یکی از کارها و توطئههایشان این است که افرادی را در داخل کشور، نسبت به امور جزیی، تحریک میکنند. به حرکت در میآورند. این افراد باید بفهمند در هر موضوعی، به اندازه ضرورت، باید تحریک بشوند و سخنپراکنی و فعالیت کنند. با این کارها دشمن شاد نشوید. دشمن را از تحریکات بیجا و سخنان تحریکآمیز خوشنود نکنید. گاهی چیزهایی را مطرح میکنند که نیست. به آنچه نیست، مردم را گرفتار نکنید.
سر قبری فاتحه میخوانند که درون قبر اصلاً مردهای نیست. مردم را دنبال نخودسیاه نفرستید. کاری نکنید که آمریکا و انگلیس ما را دنبال نخودسیاه بفرستند. مواظب باشید دشمن، شما را دنبال نخود سیاه نفرستد. هشدار میدهم شما را به حق حق، حفظ نظام کنید، حفظ دستاوردهای نظام بکنید. ستونهای انقلاب را حفظ کنید. دینداران واقعی را بشناسید. از تملقگویی به درست کاری و صداقت گویی سوق پیدا کنید. از شما متشکرم که این امکان را برای من فراهم آوردید تا پیام خود را به ملت شریف و مسلمان ایران برسانم.