خطاب به وجدانهای بیدار و مدعیان برقراری سکولاریسم

” اول به سراغ یهودی‌ها رفتند من یهودی نبودم ، اعتراضی نکردم . پس از آن به لهستانی‌ها حمله بردند من لهستانی نبودم و اعتراضی نکردم . آن‌گاه به لیبرال‌ها فشار آوردند من لیبرال نبودم ، اعتراض نکردم سپس نوبت به کمونیست‌ها رسید کمونیست نبودم ، بنابراین اعتراضی نکردم . سرانجام به سراغ من آمدند هر چه فریاد زدم کسی نمانده بود که اعتراضی کند.  ” مارتین نیمولر

بامدادان که طلیعه ی زیبای آزادی بر فراز میهنمان به درآید و خون های پاک ریخته شده، ثمره ی مجاهدتهای خویش را عیان بینند و جدایی دین و دولت نهادینه گردد و درخت پرشکوه دموکراسی بر ایران زمین سایه گستراند، تاریخ و آیندگان به قضاوت خواهند نشست که براستی چه کسانی در به بار نشاندن سکولاریسم هزینه دادند و از جان شیرین خود دست شسته و سیاه چاله های اوین را بر منافع شخصی و تشکیلاتی برگزیدند؟ در این حال چه مدعیانی که بیرون از گود، هماره فریاد جدایی دین از دولت سر میدهند در حالی که حتی از شنیدن نام زندان نیز هراسانند و دریغ از حمایتی به رسم دلداری از مدافعان آزادی!

پرواضح است که نقش آقای کاظمینی بروجردی در اشاعه و ترویج اندیشه ی جدایی دین از دولت تا چه میزان است. در روزگاری که مدعیان روشنفکری حتی به شعارهای خود چون پلورالیسم و تکثرگرایی التزام عملی نداشتند او با قاطبه ی گروههای فکری و اعتقادی جامعه چون بهائیان، مسیحیان و کلیمیان با دوستی و احترام رفتار می نمود و از منظر یک انسان صاحب حق، همواره حمایت خود را از ایشان اعلام می نمود.

درعصری که روحانیت شیعه خفته است او به تنهایی فریاد جدایی دین از دولت سر داد و بدون هیچ حمایتی در خیابان آزادی تهران و در مقابل حکومتی بی رحم و غیرمردمی، آشکارا اعتراض خود را به اسلام سیاسی عیان نمود.

امروز تنها به دلیل آنکه ایشان روزگاری در کسوت روحانیت بوده، متاسفانه گروههای سکولار داخل و خارج با بی مهری تمام او را در بایکوت خبری قرار داده و حمایتهای خود را از او دریغ میدارند و با این عمل دست رژیم زورگو را در فشار بیشتر بر ایشان باز گذاشته اند!

وا اسفا؛ که اگر بار دیگر در تاریخ ایران زمین دقیق شویم در می یابیم که مدعیان آزادیخواهی همواره با اتخاذ تاکتیکهای غلط ، زمینه ی نخبه کشی را برای حکام مستبد فراهم می آورند و در نهایت آنچه از تاریخ به یادگار خواهد ماند، نام بزرگ مردانی است که با دوری از شعارزدگی، برای رهایی ملت از استبداد و دیکتاتوری، رنج سالها حبس در بدترین شرایط روحی و جسمی را به جان خریدند و در این راستا جان عزیز خود را برای ملت فدا نمودند . بی شک فردا از آن کسانی خواهد بود که بر پیشانی خود ننگ پشت نمودن به آزادیخواهان واقعی را نداشته باشند.