ادعای بی اساس جوادی آملی؛ کلیسا و مسیحیت به برکت قرآن زنده است!

اسلام قرنها بعد از مسیحیت پدیدار شد، ایشان باید پاسخ دهد کلیسا و مسیحیت پیش از پیدایش اسلام از کجا برکت گرفتند و حیات کردند؟

به گزارش محبت نیوز ، عبدالله جوادی آملی از مراجع تقلید شیعه که گردهمایی اساتید تفسیر حوزه علمیه را میدانی برای بلوف زدن مناسب دیده، با اشاره به وضعیت سوریه به تمجید از قاسم سلیمانی پرداخته و گفته موفقیت‌های نظام اسلامی به برکت قرآن و هیمنه [شکوه و جلال] آن بر ادیان و دیگر کتب آسمانی بوده است که افرادی مانند شهدای مدافع حرم را تربیت کرد که نه تنها انقلاب بلکه دین را در دنیا زنده کردند. این مرجع تقلید حکومتی گفته است که عده‌ای دین را افیون می‌دانستند و با آن مبارزه می‌کردند و اگر امروز می‌بینیم کلیسا و مسیحیت زنده هستند به برکت قرآن و پیامبر اسلام است.
او همچنین مدعی شده قرآن معجزه و کلامی است که احدی توان آوردن مانند آن را ندارد و چنین کتاب بوسیدنی چگونه می‌تواند همانند مسیحیت مسخ شده قرار گیرد که انجیل آن صد سال بعد از مسیح نوشته شد. این مرجع تقلید مدعی گردیده «به برکت انقلاب اسلامی و قرآن، کلیسا و مسیحیت زنده شد وگرنه برخی دین را افیون توده‌ها می‌دانستند و با اساس آن دشمن بودند».

از «جوادی آملی» باید پرسید چطور است که انقلاب و قرآن برای کلیسا و مسیحیت برکت داشته، بطوریکه مسیحیان از قرآن برکت گرفته و امروز در مقایسه با کشورهای اسلامی از نظر رفاه و صلح و آسایش و اقتصاد بسیار جلوتر هستند، اما برکت انقلاب و قرآن برای ایرانیان جز فقر و فلاکت و برای سایر کشورهای اسلامی خاورمیانه که سرتاپای آنها را جنگ و آدم‏کشی فرا گرفته، هیچ حاصلی نداشته است؟

هر چند از یک مرجع تقلید حکومتی به مانند «عبدالله جوادی آملی» نمی توان آنقدر توقع داشت که در مسیر صلح موعظه کند، اما توقع می‎رود با این سن و سال دست کم حرف‎هایی نزند که همچون اظهارات احمد جنتی سوژه شهروندان در فضای مجازی باشد.
اسلام قرنها بعد از مسیحیت پدیدار شد، ایشان باید پاسخ دهد کلیسا و مسیحیت پیش از پیدایش اسلام از کجا برکت گرفتند و حیات کردند؟ مگر نه این است که بر اساس و اعتراف آیات و روایات اسلامی، گروهی از مسلمانان فراری از بیابان‎های عربستان به دربار نجاشی حاکم مسیحی حبشه رفتند و شکوه و جوانمردی او را در تاریخ اسلام وصف کردند؟
ما فارسی زبانان مثلی داریم که می‎گوید «کَل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی» این مثل در واقع خطاب به کسی دارد که مشکل خود را نمیتواند حل کند و برای حل مشکل دیگران به راهنمایی آنها میپردازد. این مرجع تقلید بهتر است به جای اینکه زمان خود را صرف بیهوده‎گویی‎های بی‎کیفیت و بی اساس کند که نه محلی در آمار و ارقام دارد و نه از نظر تاریخ درست است، با تفکر در حقیقت نظام هستی، آنهم در واپسین روزهای زندگی، خود را از سوژه شدن توسط ایرانیان نجات دهد.