هشدار آیت الله ها از افزایش گرویدن به مسیحیت در قم

قم، شهر تضادهای دینی و اجتماعی/ برپایی کلیساهای خانگی که امری شخصی بود به مثابه‎ی یک جرم امنیتی تلقی شد و برابر با تهدید نظام و براندازی حکومت و اقدام علیه امنیت ملی شمرده شد و پای چهره‌های امنیتی به پرونده‌های مسیحیان بویژه نوکیشان مسیحی باز شد.

به گزارش«محبت نیوز» روند گرایش شهروندان ایرانی به مسیحیت که سال‌هاست شیب صعودی به خود گرفته همواره باعث نگرانی حکومت و مراجع تقلید و نهادهای اسلامی بوده است. این بار آیت الله علوی بروجردی تولیت مسجد اعظم قم در درس خارج فقه خود عنوان کرده «طبق گزارشات صحیح، جوانان ما در قم، مسیحی می‌شوند و کلیسای خانگی دارند».
افزایش تعداد مسیحیان در شهر قم که پایتخت دینی مذهبی جمهوری اسلامی قلمداد می‌شود در حالیست که در گذشته هم عنوان شده بود آمار شهروندانی که در شهرهای مذهبی مشهد و قم، به مسیحیت گرویده‌اند، افزایش یافته است.
یکی از مراجعی که در سال‌های اخیر بارها نسبت به افزایش مسیحیان و گرویدن جوانان به مسیحیت هشدار داده ناصر مکارم شیرازی است مراجع تقلید بلند پایه حکومت است.

گرچه مکارم شیرازی و بسیاری دیگر از فقها و مراجع تقلیدِ شیعه سعی می‌کنند «فعالیت و نفوذ دشمن» را عامل اصلی گرویدن شهروندان مسلمان به مسیحیت عنوان کنند، اما باید از آنها پرسید که چه شرایطی ایجاد شده که افراد به ویژه جوانان با وجود مخاطرات زیادی که تغییر دین دارد، اما تا این اندازه از اسلام فاصله گرفتند که آرامش خود را در مسیح دیدند؟
علاوه بر محیط خانواده، در نظام آموزش ایران از پایه تا بالاترین سطوح همواره آموزش‌های مکتبی اسلامی در ذهن جوانان پمپاژ می‌شود. سالیانه میلیاردها تومان از بودجه‎ی کشور صرف سازمان‌ها و نهادهای عریض و طویل دینی می‌شود تا آنها با تبلیغات و برنامه‌های فرهنگی و دینی خود شیعه را در ایران و جهان را تقویت کنند. این عدد و رقم‌ها به خصوص در شهرهای مذهبی همچون مشهد و قم به واسطه وجود ده‌ها مدرسه قرآنی و حوزه‌های علمیه بیشتر از سایر نقاط ایران است اما بازخورد آن نه تنها مورد رضایت حکومت نیست بلکه از آن چه در حال رخ دادن است ابراز نگرانی می‌کنند.
سال گذشته که بحث افزایش گرایش جوانان حاشیه شهر مشهد به مسیحیت از سوی مکارم شیرازی مطرح شد، بسیاری از مقام‌های ارشد سیاسی، امنیتی و مذهبی اولین نسخه‎ای که برای مقابله با این روند پیچیدند اعزام مبلغان و مفسران بیشتر به آن مناطق بود.
فاز بعدی استفاده از قوای قهریه و امنیتی برای شناسایی کلیساهای خانگی و دستگیری نوکیشان مسیحی و ارعاب بین شهروندان با صدور احکام طولانی مدت زندان و صدور قرار وثیقه با نرخ‌های بالا برای موارد مشابه بود تا به قول معروف حساب کار دست مرتدین آید.

اواخر سال ۱۳۸۹ وحیدخراسانی با ابراز نگرانی از گسترش مسیحیت در ایران گفته بود آماری از جوانانی قم را در دست دارد که به دین مسیحیت گرایش پیدا کردند. او با انتقاد شدید از مسؤولان و دستگاه‌های آنها را متهم کرد که از این ماجرا غافلند و هشدار داد که کوتاهی نکنند و چاره اندیشی شود تا بساط «تبلیغ مسیحیت» از مملکت برچیده شود.!
او نیز برای مقابله با افزایش گرویدن مردم به مسیحیت نسخه داد که باید با برنامه ریزی مناسب دستگاه‌های مسوول با تبلیغ و ترویج مسیحیت مقابله کنند.
کمی پس از او جعفر سبحانی به نقل از منابع مطلع خود در قم و مشهد گزارش داد که ۶۰۰ نفر از مردم یک شهر در استان خراسان مسیحی شده‌اند.
طبق روال تنها واکنش حکومت به این موارد استفاده از توان امنیتی و پلیسی بود و در موجی که مراجع به راه انداختند با دستگیری گسترده مسیحیان و بستن کلیساهای خانگی در نقاط مختلف کشور روبه رو شد.

شکست رویارویی اسلامی با ترویج مسیحیت در کشور

آنچه جمهوری اسلامی و مراجع برای رویارویی با مسیحیت در ذهن دارند در دو جبهه شکست خورده است. اول میلیاردها تومان هزینه برای تبلیغات اسلامی بین شهروندان است که تجلی آن یعنی افزایش بدحجابی و گرایش مردم و جوانان به سبک زندگی غیراسلامی و غربی از علائم آن است.
شاید عدم پیروزی سید ابراهیم رییسی در انتخابات ریاست جمهوری اخیر که نهادهای دینی به شدت از او حمایت می‌کردند نیز یکی از نشانه‌های شکست جمهوری اسلامی در سرمایه‌گذاری‌ معنوی و اسلامی بود چون او نماد توده‎ی تندرو و مذهبی جامعه بود و انتخاب نشد.
دومین شکست جمهوری اسلامی کاربرد نهادهای امنیتی و پلیسی برای سرکوب نوکیشان مسیحی بود، چرا که اگر این روش نتیجه بخش بود، بار دیگر علما و روحانیون از افزایش گرایش شهروندان به مسیحیت ابراز نگرانی نمی‌کردند .
گرچه این احتمال هم وجود داشت که شاید نهادهای دینی و حاکمیتی برای بازار گرمی و ملتهب کردن جامعه به دروغ افزایش آمار مسیحیان در ایران هشدار می‌دهند که البته شاید از معدود اظهارات مراجع و روحانیون باشد که از واقعیت دور نیست.
تجلی آن هم افزایش شمار زندانیان مسیحی و بسته شدن گسترده کلیساهای خانگی در سال‌های اخیر در ایران بوده است. به این روند مهاجرت اجباری نوکیشان مسیحی از ایران را نیز باید اضافه کرد.
چند سال پیش جعفر سبحانی در یادداشتی نوشته بود «روزگاری در قم، مؤسسه در راه حق، یک تنه برابر تبلیغات مسیحیت می ایستاد و تأثیر شگرفی هم در آن دوره داشت، اما امروزه در قم مرکز خاص و مؤثری که در این باره با رویکرد تبلیغی علمی کار کند، وجود ندارد».
او در همین یادداشت اعتراف کرده بود که «بچه فلان روحانی مسیحی شده است».

اسفند ۸۹ اطلاعات سپاه ۲۰۰ کلیسای خانگی در مشهد را شناسایی کرد، این آمار پس از شش سال به مراتب بیشتر هم شده و شهری چون مشهد، دومین کلانشهر مذهبی جهان، پایتخت معنوی ایران در کنار شهرهای رشت، تهران و کرج بیشترین آمار فعالیت کلیساهای خانگی را دارد.
در تهران افزایش گرایش جوانان دیگر برای حکومت یک دغدغه حاشیه شهری نیست، بلکه در قلب پایتخت ده‌ها کلیسای خانگی تشکیل می‌شود. سال گذشته شیخ «نصرت الله هاتفی» امام جماعت مسجد «سید سجاد» تهران با اشاره به ترویج مسیحیت در بین اقشار جامعه، گفت امروز مسیحیان، انجیل را با زیباترین نوع تبلیغ، به جوانان ما ارائه کرده و در محله های مختلف به ویژه در محله بنی‌هاشم تهران، ده‌ها منزل به عنوان کلیسا تشکیل شده و ترویج مسیحیت می‌کنند.
نتیجه‎ی ظاهری موج مسیحیت ستیزی در ایران تعطیل شدن بسیاری از کلیساهای متعلق به مسیحیان پروتستان از جمله کلیسای جماعت ربانی مرکز، کلیسای جماعت ربانی اهواز و کلیسای جنت‌آباد توسط اطلاعات سپاه بود. نهادهای امنیتی از حضور و ورود نوکیشان مسیحی به کلیسا‌های ساختمانی جلوگیری کردند و انتشار انجیل به زبان فارسی و برگزاری مراسم مذهبی به زبان فارسی ممنوع شد. مجوز انتشار کتاب‌ها با مضامین مسیحی لغو شد، ده‌ها نسخه کتاب مربوط به مسیحیت که به فارسی منتشر شد از کتاب فروشی‌ها و نمایشگاه‌ها جمع‎آوری شد و ناشران آن اخطار گرفتند.

از طرفی برپایی کلیساهای خانگی که امری شخصی بود به مثابه‎ی یک جرم امنیتی تلقی شد و برابر با تهدید نظام و براندازی حکومت و اقدام علیه امنیت ملی شمرده شد و پای چهره‌های امنیتی به پرونده‌های مسیحیان باز شد و آن را به دو تابعیتی‌ها گره زدند و ارتباطات آنها با خارج از کشور زیر ذره‎بین رفت.
با این وجود نتیجه همه این بگیر و ببندها و سرکوب‌ها چیزی شد که علوی بروجردی و خیلی‌های دیگر اعتراف به آن می‌کنند، یعنی افزایش گرویدن شهروندان به مسیحیت و دور شدن آنها از اسلام حکومتی.