ارسال خبر توسط حسین حقیقی Hossein haghighi
به دنبال اقدام انسانی و خدا پسندانه محمد نوری زاد در دلجویی از کودکی معصوم و رنج کشیده به نام آرتین، بحث های فراوانی در گرفت .اماهرچه اقدام نوری زادموجب مباهات همکیشان مسلمان او بود حادثه تأسف آور منجر به قتل یک هموطن بهایی در بندر عباس، احساس تلخ برای مسلمانان واقعی ایرانی به ارمغان آورد به خصوص آنکه حتی اغلب رسانه های خبری وابسته به اصلاح طلبان آنگونه که انتظار می رفت به این موضوع نپرداختند. البته به گمان من موضوع آرتین تفاوت زیادی با موضوع مرگ عطاءاله رضوانی هموطن بهایی مقتول در بندر عباس دارد .من بر خلاف محمد نوری زاد عزیز
و همه کسانی که در مورد آرتین سخن گفته یا مقاله ای نوشته اند اصرار دارم که آرتین را نه « یک کودک بهایی » که تنها یک کودک مظلوم و رنج کشیده بنامم و تعیین علاقه مندی مذهبی او را به زمانی واگذار کنم که آرتین به سن قانونی برسد و خود بگوید که بر چه آئینی است . آنچه که آرتین را در کانون توجه قرار داده ، مظلومیت مضاعف او وعقده گشایی شدید نظام ولایت فقیه علیه این فرزند معصوم ایران است. آرتین مانند همه ما در یک خانواده ایرانی به دنیا آمده و اکنون به سیاق سایر ایرانیان، بر مذهبی است که پدر و مادرش دارند. شاید سرنوشت تلخ خانواده ، او را تشویق کند برخلاف اغلب ایرانیان با رسیدن به سن قانونی ، به تحقیق در مورد مذاهب -از جمله مذهب خانوادگی و مذهب ادعایی حاکمان ظالم ایران- بپردازد و آنگاه آئینی برای خویش انتخاب نماید. شاید هم به راهی برود که قریب به اتفاق هموطنان او رفته اند و به حرمت والدین ،بدون هیچگونه تحقیقی به مذهب خانوادگی پایبند بماند. اما آینده آرتین هرچه باشد امروز او قربانی مذهب والدین خویش است .قاعدتاً محمد نوری زاد از این منظر به موضوع آرتین نگریسته و به پوزش خواهی از این فرزنددمظلوم ایران همت گماشته است. من نیز از همین زاویه به مباحثات اخیر می نگرم .
سخن و عمل نوری زاد تنها مختص او نیست وبسیاری از کسانی که اسلام رحمانی را آئین خویش می دانند از رفتار مباشران و امربَران ولی فقیه نسبت به همه دگراندیشان مذهبی وسیاسی، احساس شرم و سر شکستگی می کنند. در اینجا به عنوان نمونه داستانی را نقل می کنم . صبح روز دوشنبه هجدهم خرداد هشتاد وهشت- چهار روز قبل از انتخابات رسوای هشتاد وهشت – آقای کروبی با من تماس گرفت و با تأسف فراوان شنیده های خود در خصوص بهائیان زندانی در شیراز را بیان کرد ونهایتا” گفت که می خواهد برای دفاع از حقوق ایشان در یکی از سخنرانی های انتخاباتی خویش سخن بگوید. به او گفتم : «برای من که در طی بیست و هفت سال شاهد دفاع شما از حقوق بسیاری از دگر اندیشان بوده ام تردیدی وجود ندارد که این دفاع، هیچ ربطی به انتخابات ندارد اما اینکه نخستین دفاع شیخ کروبی ا زحقوق شهروندی بهائیان در یک نطق تبلیغاتی و آن هم در فاصله چها روز تا انتخابات انجام شود قطعا برای بسیاری از افراد ، شائبه بر انگیز خواهد بود. بهتر است این کار بعد از انتخابات انجام شود» .کروبی نظر مشورتی مرا پذیرفت و یقین دارم اگر فرصتی می یافت وعده خویش برای این دفاع را اجرا می کرد .
همه اینها را گفتم تا بگویم اگر امام علی امروز زنده بود به خاطر مرگ هموطن بهایی ما در کشوری که حاکمان آن ادعای « علی گونگی » دارند فریاد بر می آورد همانگونه که وقتی در حوزه حکومتی او بر یک بانوی یهودی ظلمی رفت فریاد زد « اگر در این غصه جان ببازیم عجیب نیست » . همچنین یقین دارم آن امام امروز به داشتن شیعه ای همچون محمد نوری زاد به خود می بالد. اگر کروبی هم در زندان نبود به یقین در ماتم عطااله رضوانی با خانواده او اظهار همدردی می کرد و به خصوص از برخی اصلاح طلبان گلایه می کرد که چرا در ماجرای این قتل، سکوت پیشه ساخته اند.