جوابیه دکتر سید محمود علیزاده طباطبایی وکیل محمدعلی طاهری به نشریه عصر اندیشه

Capture

بسم الله الرّحمن الرّحیم

مدیریت محترم عصر اندیشه

با سلام و دعای خیر

در شماره نهم آبان ۹۴ آن نشریه با عنوان جن گیرد مدرن به تخریب موکل اینجانب آقای محمد علی طاهری بنیانگذاردو رشته طب مکمل و عرفان کیهانی (حلقه) و آموزههای ایشان پرداخته اید.

لذا وفق ماده ۲۳ قانون مطبوعات مقتضی است جوابیه اینجانب را در همان وضعیت وشرایط چاپ و منتشرفرمائید

در حالیکه موکل اینجانب در زندان بسر می برد و هیچگونه امکان دفاع از خود و نظریاتش را ندارد، اقدام به نشر چنین مطالبی از روی انصاف و مطابق اصول اخلاقی و حرفه ای روزنامه نگاری نیست زیرا ایشان حتی در جریان دادرسی و پس از بارها اعتصاب غذا برای اخذ کاغذ و قلم، توانست دفاعیه اش را مکتوب نماید که آن هم به دادگاه نرسید و بنا به اظهار موکلم پس از تسلیم به کارشناس بازجوی سپاهی پرونده اش مفقود شد و بدیهی است که نمی‌تواند در دفاع از مطالب مندرج در آن نشریه پاسخگو باشد.

آقای محمود رضا قاسمی که به عنوان کارشناس پرونده موکل در جلسه رسمی دادگاه نیز حضور داشت در آن نشریه متنی تحت عنوان “گفت و گوی اختصاصی و مباحثه انتقادی با محمد علی طاهری موسس فرقه عرفان حلقه پیرامون کار بست های نظری و آموزه های علمی عرفان کیهانی” ارائه نموده است.

اینجانب به عنوان وکیل قانونی آقای محمد علی طاهری انجام هر گونه مصاحبه را قویا تکذیب می‌نمایم و یاد آور می‌شوم در حالیکه هم قانونگذار حقی قانونی برای اینجانب معین نموده که با موکلم و جهت کسب اطلاعات و دفاع از او بتوانم با وی ملاقات کنم و هم موکل حق دارد در زمان مناسب با وکیل ملاقات و مطالب و دفاعیاتش را در اختیارقرار دهد، از آن حق قانونی و انسانی محروم بوده و فقط دو بار آنهم حدود بیست دقیقه توانستیم همدیگر را ملاقات نماییم. لذا اینگونه به نظر میرسد که این به اصطلاح مصاحبه، یکی از جلسات بازجویی موکلم بوده است.

در این صورت به نظر می‌رسد از آنجایی که تمام جلسات باز جویی انجام شده توسط کارشناسان چه با لباس زندانی و چه با هر لباسی که به واسطه سلطه مامورین و در شرایط بازداشت بوده و موکل ناچار به استفاده از آن لباسها بوده و صد البته می بایست بر اساس قانون در محل دادسرا صورت گرفته باشد، تصویر برداری شده است و القاء این امر که موکل با لباس غیر از زندان و در مکانی که به نظر بیاید خارج از سیطره دستگاه امنیتی باشد و مثلا آزادانه و با اختیار ترتیب داده شده باشد به منظور تنویر افکار عمومی و پرسشگر جامعه نبوده است و صرفا در صورت صحت و تحقیق چنین جلسه باز جویی، این در شرایط زمانی حاضر برای آن بوده که مقامات عالیتر نظام را متقاعد کنند که وی دارای افکار و عقاید انحرافی است و صد البته با توجه به اینکه مجموع تصاویر در اختیار خودشان می باشد بتوانند با تدوین آنها با گزینش و تقطیع با پرسشهای القایی، مخاطبان خاص را برای اجرای حکم اعدام متقاعد نمایند.

از دیگر سو، با توجه به تمایل کارشناسان مبنی بر علنی کردن متن بازجوئی ها، شایسته است تا بدینوسیله از دستگاه امنیتی سپاه و قوه قضائیه در خواست کنم که فیلم تمام باز جوئی های و جلسات دادگاه موکل پخش عمومی شود و در دسترس عموم قرار گیرد و بستری فراهم شود که مطابق با نظر مقام معظم رهبری، از این طریق کرسی آزاد اندیشی برگزار شود و موافقین و مخالفین بتوانند امری نظری و اعتقادی را خارج از جو امنیتی، همانگونه که سزاوار نظام جمهوری اسلامی می باشد اظهار نظر و عقیده نمایند و تامینی داده شود که کسی به دلیل بیان عقاید و نظراتش نه اعدام شود و نه دستگیری و زندان و تهدید و … بهراسد.

بنابر اطلاع حاصله از دکتر ابوالحسن تنهایی و استاد مهدی محقق ایشان هیچگونه شناخت و آشنایی نسبت به موکل اینجانب آقای طاهری نداشته و ازوضع موجود ناراضی بودند و اظهار برائت خود را کتبا نیز به دفتر نشریه تسلیم نمودند.

پیش از ورود به ماهیت مطالب موکدا انجام هر گونه مصاحبه توسط موکلم را تکذیب نموده یاد آور می شوم ایشان از مورخه ۲۴ اردیبهشت ۹۰ در سلول انفرادی محبوس می باشند.آقای محمد علی طاهری موسس موسسه فرهنگی هنری عرفان کیهانی (حلقه) می باشد که از مراجع دارای صلاحیت، مجوزات قانونی دریافت نموده و تمام اقدامات و فعالیتهایش در چهار چوب همان مجوزات قانونی و مطابق قانون بوده است از جمله از نهاد ریاست جمهوری و اطلاعات نیروی انتظامی نیز مجوز فعالیت داشته است و تمام فعالیتهای علمی اش نیز در دانشگاه تهران و دانشگاههای خارجی مانند دانشگاه طب سنتی ارمنستان و اکو انرژی آذربایجان با مجوز رسمی و قانونی بوده است. کتابهای نامبرده که موضوع مباحث درسی این موسسه بوده است نیز در وزارت ارشاد اسلامی مجوز چاپ و نشر داشته است و بالغ بر ده ها هزار نسخه چاپ و توزیع شده است. وی ازنبوغ سرشار بر خوردار بوده و در دوران جوانی مدالهای افتخار از دست نخست وزیران حکومت قبلی دریافت داشته و به عنوان نابغه و مخترع مورد تشویق قرار گرفته و بعد از انقلاب اسلامی نیز به عنوان مخترع مورد حمایت آیت االله هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس شورای اسلامی وقت نیز قرار گرفته است، از این رو به هیچ وجه نمی توان مجموعه فعالیتها ی قانونی وی را به فرقه تشبیه نمود. هر چند از دیدگاه قانونی نیز قانونگذار برای عنوان مذکور بار حقوقی منفی تعریف ننموده است و مذهب تشیع نیز که موجب فخر موکلم و اینجانب می باشد، خود به فرقه ناجیه مشهور است که بار منفی نداشته و ندارد و لیکن صحنه گردانان این پرونده مایلند به افعال و اعمال قانونی موکل، عنوان فرقه گرایی داده و با این عنوان او را به چوبه دار بسپارند.

متاسفانه به نظر میرسد آقای قاسمی کمترین آشنایی با آموزه ها و مطالب مطروحه از ناحیه موکل نداشته و حتی یکی از تئوریهای او با عنوان غیر اورگانیک را با عنوان معجزه ارگانیک مطرح نموده است.(رک-صفحه۹۴ مجله)

۱- اولین موضوعی که پرسشگر (آقای قاسمی) مطرح می‌کند در قالب سوال، نفی این موضوع است که می گویند خداوند ظلمت را خلق نکرده است و خداوند نور را خلق کرده و فقدان نور می‌شود ظلمت، در حالیکه به نظر می‌رسد ایشان روحانی باشد به متن قرآن و روایات تسلط کافی ندارند و این نظریات علمای ماتریالیست است که ایشان مطرح می کنند و این موکل است که ایشان را به قران دلالت می‌دهد.

برای توضیح بیشتر عرض می‌کنم در آیه ۱ سوره انعام خداوند به خلقت آسمان و زمین و قرار دادن ظلمت و نور اشاره می‌کند یعنی ظلمت مخلوقی مستقل از نور است و یا به روشنی در امالی شیخ صدوق ص ۴۹۳ روایتی از ابراهیم اینگونه می آورد که « خالق الظلمات و النور» و باز در ترجمه امالی شیخ صدوق به قلم مرحوم آیت الله کمره ای ص ۳۵۴ میفرماید « خداوند ظلمات و نور را ساخته است» …

۲- در بحث ابلیس و طرح خلقت الهی، در این که شیطان کارگزار الهی است هیچ جای شک و شبه ای نیست و چگونه می شود برای موجودی اراده ی استقلالی قائل شد و این امر از بدیهات اصول عقلی می باشد چه رسد به آنکه در قران کریم شواهد بسیار دارد: « وَمَن یَعْشُ عَن ذِکْرِ الرَّحْمَنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ» (الزخرف ۳۶) در این آیه شریفه اسناد به باری تعالی است، اوست که می گمارد و شیطان است که اراده الهی را اجرا می کند و یا در آیه شریفه دیگری می فرماید « وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَأَجْلِبْ عَلَیْهِم بِخَیْلِکَ وَرَجِلِکَ وَشَارِکْهُمْ فِی الأَمْوَالِ وَالأَوْلادِ وَعِدْهُمْ وَمَا یَعِدُهُمُ الشَّیْطَانُ إِلاَّ غُرُورًا »( اسرا آیه ۶۴)

حتی خود خداوند امر به اضلال و اغوا و … فرموده است و یا در مورد تئوری موجودات غیر اورگانیک مطروحه از سوی موکل نیز روایات متعدد شاهد مدعاست و اینکه شیطان به صورت عینی و واقعی در قالب شیاطین جن و غیر جن می توانند در کالبد انسان جریان یابند، به روشنی توسط رسول اکرم بیان شده است من باب مثال در عوالی الللا لی جلد ۴ ص ۱۱۳ حدیث ۱۷۵ پیامبر می فرماید: « ان الشیطان یجری مجری الدم من ابن ادم » یعنی شیطان مانند خون در تن فرزند آدم جریان دارد و این مضمون با سند دیگر در موسوعه اطراف الحدیث النبوی الشریف ج ۳ ص ۹۴-۹۵ آمده است و یا اینکه باز هم در عوالی الللا لی ج ۴ ص ۹۷ پیامبر صلی الله می فرماید: « ما منکم الا و له شیطان قالو وانت یا رسول الله ؟ قال وانا الا ان الله اعاننی علیه فاسلم علی یدی » یعنی برای هر کدام ازشما شیطانی است پرسیدند حتی برای شما؟ فرمودبرای من هم الا اینکه خداوندمرا کمک کرد و اعانت نمود بر علیه شیطان و او به دست من تسلیم شد.

هکذا قریب به روایت فوق در سند احمد بن .. ج۱ص۲۵۷ نیزآمده با اختلاف در نقل.

موارد فوق از بدیهیات اعتقادی است و شاید لازم باشد پرسش کننده محترم به تشیید مبانی اعتقادی خود بکوشد.

۳- در مورد وحی و الهام موکل بر موضوع الهام تاکید دارد و این نیز امری است که علاوه بر صراحت بیان آن قران کریم در سوره شمس می‌فرماید « فالهما فجورها و تقویها» که امر الهام به نفس را تصریح می نماید حتی در باب وحی نیزکثیری از متکلمین و حکمای متقدم و متاخر به آن اشاره نمودند و برای اظهار خود نیز دلایلی قرآنی می آورند که در این مقال به تفضیل آن نمی پردازم و به این حداقل اکتفا می کنم که شواهدی در مورد زنبور عسل و مادر موسی علی نبینا و علیه السلام استناد می کنند و وحی غیر تشریعی را نه تنها تایید بلکه به وقوع آن تصریح می کنند. شواهد دیگر اینکه آنجا که خداوند می‌فرماید « وعلّم الانسان مالم یعلم»، حقیقت آموزش الهی و اینکه تمام انسانها را خطاب قرار داده و فرموده به انسان می آموزد آنچه را نمی داند.
به انسان تمام اعصار و قرون و مطلق انسان نه انسانی با خصوصیات ویژه، این علم آموزی چگونه خواهد بود؟ بدیهی است یکی از روشهای مسلم آن از طریق شهود و کشف و الهام خواهد بود.
۴- در مورد رسالت انبیا و علیهم السلام بنا بر آنچه در تیتر آورده‌اید موکل را فردی منکر انبیا و اولیا معرفی می‌نمائید حال آنکه بنابر آنچه خودتان در متن آورده‌اید در ص ۱۰۱ پاراگراف دوم با فرض اینکه آنچه درج شده گفتار موکل باشد او به روشنی می گوید: ” انبیا رسالتی داشتند و رسالتشان را انجام دادند بعد از ۱۲۴ هزار و اندی انبیا و اولیا و اوصیا…
من دارم یک چیز می‌گویم، سوءنیت پشتش نیست. انبیاء و اولیاء کارشان را انجام دادند، همه شان خون دل خوردند. مشقت ها، سختی ها، دشمنی ها، حمله ها را کشیدند تا انسان بتواند به معرفتی برسد راه به باطن پیدا کند ولی بعد از آن مسائل باطنی تبدیل به مسائل ظاهری شد.”
۵- در باب مراتب کارگزاران و اینکه آیا روح القدوس و اشرف مخلوقات است یا سایر ملائک که متاسفانه باز هم نشان میدهد پرسشگرمحترم هیچگونه آشنایی با روایات معصومین علیهم السلام ندارد و از طریق مغالطه، این کمی اطلاعات را به موکل القاء می‌کند که به نظر می‌رسد ایشان چکیده اسلام و زبان دین و شریعت هستند که مخالفت با ایشان یعنی مخالفت با دین و پیامبر و معصومین در حالیکه ضعف و نقصان آگاهی و معلومات پرسشگر محترم در متن ظاهرا مصاحبه و در حقیقت بازجویی موج می زند.
در تفسیرالقمی ج ۲ ص ۲۶ می فرماید: « فانه حدثنی ابی عن ابن ابی عمیرعنابی بصیر عن ابی عبدالله ع قال: هو ملک اعظم من جبرئیل و میکائیل و کان مع رسول الله (صل الله) و هومع الائمه(علیهم الاسلام) »
و به نظر می رسد حدیث شریف فوق و کثیری از احادیث در باب ملائک که هم در کتب نفیسه اسلامی به تفضیل به برتری بعضی از ملائک بر سایرین پرداخته است، برای پرسشگر محترم نا آشنا بوده است.
۶- کارشناس پرونده یا همان پرسشگر محترم چگونه ادعا می کند که: “در هیچ جای قرآن یا روایت نیست و این با لطف و عدل خدا منافات دارد که به واسطه گناه جن در بدن انسان حلول کند.” ایشان که به قرآن و به روایات تسلط و اشراف کافی را ندارند، چگونه خود را سخنگوی خدا می دانند؟ چطور آیه شریفه ۲۷۵ سوره بقره « الذین یاکلون الربا لایقومون الا کمن یقوم الذی یتخبطه الشیطان من المس» را نخوانده اند و معنی ساده و روان آن را نمی‌دانند و حتی عبارت ساده جن زدگی که در طول تاریخ عینی و ملموس بوده است را انکار می کنند؟
حتی فراتر از آن دست آوردهای انبیاء سلف علی نبینا و علیهم السلام را نیز نادیده می گیرند در حالیکه پذیرش و قبول آنها از مصادیق ایمان است بنا برآنچه که در قرآن کریم بدان تاکید شده است.
۷- یکی از شیوه های دروغ پردازانه بکار رفته در این نشریه آن است که تیتر چیز دیگری است و متن مندرج در آن چیز دیگری. من باب مثال درصفحه ۱۰۳ در تیتر به نقل از موکل آمده است که:
” من در ژاپن از آموزه های ریکی و طب آیورودا استفاده کردم” موکل در صفحه ۱۰۱ ستون دوم پاراگراف اول به صراحت می گوید: “من اصلا برخوردی در آنجا با این قضیه نداشتم.”
۸- پرسشگر اصرار دارد به متهم القاء کند که از مقدسین است تا بلکه تصریحا یا تلویحا تاییدی از او دریافت دارد. در صفحات ۱۰۶ و ۱۰۷ با طرح سوالاتی نظیر اینکه مسترهای عرفان حلقه القا می کنند که شما همان منجی هستید که خواهد آمد. آیا واقعا خود را منجی می دانید؟ و نیز در سوالی دیگر ادامه می دهد. چون شما شفا می دهید، می‌گویند این همان مسیحی هست که می خواهد بیاید.
طرح چنین سوالاتی بدون آنکه هرگز ایشان چنین موضوعی را محتمل هم ندانسته و کسی نیز نگفته باشد، پرده از طراحی و توطئه ای بر می دارد که بابت آن موکل حکم اعدام دریافت کرده است و البته که صدای انکارش که در پاسخ به سوال به روشنی مطرح شده شنیده نمی شود.

۹- کارشناس بازجوی پرسشگرمحترم که از دانش واژگان عربی و فارسی هم بی بهره است در سوالی می پرسد: “سوالم این است که این شهودات یک آگاهی اختصاصی برای شماست در قرآن یا روایات ما چنین آموزه هایی که گفتید نیست.شما برای کسی که مثل من نوعی بی سواد است و نمی تواند این را تشخیص بدهد چه خط کشی دارید؟ برای صحت وسقم این آگاهی چه مدرکی دارید؟” پرسشگر از واژه های نادرست که نه در زبان عربی جایگاهی دارد نه در زبان فارسی استفاده می کند مانند “شهودات “. موضوع جایگاه انسان در خلقت و اینکه نشان داده شد تنها راه آگاهی انسان از علوم الهی وحی و الهام است، از بدیهات و مبرهن است و آیات زیادی در قرآن و روایات فراوانی از انبیا و اولیا ی الهی بدستمان رسیده هر چند پرسشگر محترم از آن بی بهره مانده‌اند تا جایی که حتی به جناب داوود صنعت زره سازی را خداوند تعلیم می کند وتمام علوم منشا الهی و ربانی دارند و قرآن نیز هم در مورد آموزش پیامبران به کرات آیاتی بیان کرده و هم در مورد انسان و حتی پا فراتر گذارده و به نحل نیز وحی فرموده است هر کدام از سوالات مطروحه جا دارد که در بابش مقاله ای مستقل تدوین گردد.

بنده پس از مطالعه این مصاحبه از نحوه عملکرد و برخورد آن رسانه و فرد پرسشگر بسیار متاثر و متاسف شدم بدلیل گریز از انصاف، عدل، دانش و آزادگی و این در حالیست که موکلم فردی نابغه بوده و از مجامع علمی و معتبر بین المللی مستحق دریافت جایزه شناخته شده است و انواع و اقسام مدالها و کاپ ها و دکترای افتخاری به وی اعطا نمودند و متاسفانه در اینجا به زندان افکنده شده .

۱۰- در مقابل دوگزارش درمانی که در متن مصاحبه مطرح شد که صحت و سقم آن نیز معلوم نیست بالغ بر هزاران نفر با مستندات و گزارشات کتبی و شفاهی به اینجانب مراجعه نمودند و افراد زیادی از پزشکان و روانشناسان با مهر و امضاء از دو روش طب مکمل و درمانهای ارائه شده از طرف آقای طاهری گواهی و شهادت داده اند.هر چند پیشتر در جوامع علمی و دانشگاهی داخل کشور نیز مورد بهره برداری قرار گرفته است.

اکنون شایسته است با بر داشتن جو امنیتی و نادرست بوجود آمده به مطالب مطرح شده ایشان توجه نموده و از امکانی که به واسطه ایشان در اختیار ارتقاء دانش کشور می تواند مورد استفاده قرار گیرد بهره برداری مناسب بشود و موجبات پشیمانی و افسوس پیش نیاید.

دکتر سید محمود علیزاده طباطبایی

وکیل محمدعلی طاهری

۲۹ آذر ۹۴